کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۴۶۶۸
تاریخ خبر:

تماشای سوریه ‌از زاویه‌ای دیگر

روزنامه هفت صبح | مسابقات بسکتبال کاپ آسیا و رویارویی تیم زنان ایران با تیم زنان لبنان و سوریه باعث شده بحث‌های زیادی درباره نحوه زندگی مردم به‌خصوص در سوریه منتشر شود. بعضی از کاربران شبکه‌‌های اجتماعی کلا از دیدن تیم شاد و سرحال زنان سوریه تعجب کرده‌اند و پرسیده‌اند که اینها همان مردمی هستند که سال‌هاست در کشورشان جنگ و ناآرامی است؟

عده دیگری به‌حضور مستشاران ایرانی در این کشور و حمایت همه‌جانبه ایران از سوریه در تمام سال‌های گذشته اشاره کرده‌اند و آن را کنار تصاویر بازیکنان بی‌حجاب تیم بسکتبال سوریه قرار داده‌اند، این کار آنقدر ادامه پیدا کرده که خبرگزاری فارس هم به دعوای مخالفان و موافقان این نگاه پرداخت. به بهانه همین فضایی که ایجاد شده بد نیست به شرایط سوریه نگاه کنیم، آیا تمام شهرهای این کشور درگیر جنگ است؟ مردم سوریه چه‌کار می‌کنند و اصلا این کشور چطور جایی است و ریشه نزدیکی تاریخی ایران و سوریه از کجاست؟

مردم دارند زندگی‌شان را می‌کنند
حدود یک ماه پیش حمیدرضا عصمتی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دمشق مهمان خبرگزاری ایسنا بود، او در حرف‌هایش به وضعیت زندگی مردم سوریه هم اشاره کرد و در حالی‌که از رسانه‌ها به‌خاطر نشان دادن این کشور در بحرانی فراگیر و همیشگی انتقاد داشت، گفت: «فکر می‌کنم برای هر انسان عادی در دنیا تصویر سوریه، تصویر یک خرابه با ساختمان‌های مخروبه، جنگ‌زده و ناامنی است. این تصویر در ذهن مردم ایران هم صدق می‌کند؛ چراکه بیشتر با این کشور از این لحاظ در ارتباط هستیم.

بنابراین این موضوع که رسانه‌ها در نشان دادن این تصاویر نقش مهمی دارند، کاملا درست است و اینکه یک تصویر به‌درستی و واقعی نشان داده شود، به درست نشان دادن و غیر‌جعلی بودن تصاویر یک رسانه بستگی دارد. یکسری مناطق در سوریه هستند که زندگی در آنها جریان داشته و دارد و وارد جنگ نشده‌اند، اما در دل آن شهرهایی هم که درگیر جنگ و عملیات نظامی بودند، در خانه‌هایی زندگی جریان داشت.

متاسفانه حتی رسانه‌های موافق و دوستان ایرانی که مستندهایی از جنگ سوریه ارائه دادند، به این بخش بی‌توجه بودند. با وجود جنگ و عملیات نظامی، همیشه این موضوع مغفول می‌ماند. در روزهای جنگ‌زده سوریه هم نوزاد جدید به‌دنیا می‌آید، یا دختر و پسر جوانی با هم ازدواج می‌کنند اما رسانه‌ها به این صحنه‌های انسانی بی‌توجه بوده‌اند، در صورتی‌که این صحنه‌ها همیشه در جریان بوده‌اند.»

سوریه چطور کشوری است؟
اسم کامل سوریه جمهوری عربی سوریه است، کشوری که حتی پیش از مصر زادگاه پان عربیسم بوده است و هیچ کشوری به اندازه سوریه جهت اتحاد و ادغام با سایر کشورهای عربی تلاش نکرده است. این کشور از نظر مذهبی نه‌چندان یک‌دست است و نه‌چندان متفرق. از نظر مذهبی حدود ۷۴درصد جمعیت سوریه را مسلمانان سنی، ۱۳درصد مسلمانان شیعه (علویان، شیعیان دوازده‌امامی و اسماعیلیان)، ۱۰درصد مسیحیان سریانی و ۳درصد دروزی تشکیل می‌دهند. از نظر قومیتی هم اعراب بیش از ۶۹درصد جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهند در حالی‌که کردها و سریانی‌ها حدود ۲۰‌درصد جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهند. ارامنه، ترک‌ها، چرکس‌ها و یهودیان مجموعاً کمتر از یک درصد جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهند.

خطوط مرزی سوریه کشور نسبتا جدیدی است، کشوری که شکل‌گیری مرزهای آن بیشتر برآیند تصمیمات سیاسی بوده تا عوامل طبیعی و تاریخی. تا جنگ جهانی اول کشوری به‌نام سوریه وجود نداشت. روابط تاریخی و تجاری بین حلب شهر مهم سوریه و موصل شهر مهم عراق به‌مراتب قوی‌تر از روابط حلب و دمشق پایتخت کنونی سوریه بود کما اینکه دمشق هم بیشتر به بیروت نزدیکی و تشابه داشت تا با حمص و حما دیگر شهرهای حال حاضر سوریه.

این قواره کنونی حاصل تصمیمات سیاسی فرانسه در فاصله دو جنگ جهانی است. در همان دوره بین دو جنگ هم بارها شکل و شمایل سوریه تغییر کرد. به آسانی اسکندرون از آن جدا شد و به ترکیه ملحق شد. لبنان هم به همین ترتیب. جالب آنکه علوی‌ها که حافظ و بشار اسد از میان آنها بلند شده‌اند، هم خواستار جدایی از سوریه بودند شاید گمان نمی‌کردند به‌زودی خودشان حاکمان سوریه خواهند شد.

یکی از چالش‌های سوریه همیشه این بود که شرکت‌های نفتی فرانسوی در پیداکردن منابع نفتی در این کشور ناکام بودند و رویای سوری‌ها برای تبدیل شدن به یک کشور نفتی مثل عراق و کشورهای خلیج‌فارس محقق نشد. سوریه از یکسو اهمیت سیاسی خود را برای فرانسه از دست داده بود و از طرف دیگر با رشد سرسام‌آور جمعیت، هزینه‌هایش در حد کشور همسایه عراق بالا می‌رفت. (۱۰برابر شدن جمعیت طی هفت دهه). در واقع از بدو تاسیس، سوریه با رویاهایی بزرگ اما ناکام به‌دنیا آمده بود.

رویاهایی که آن را در خارج از مرزهایش جست‌وجو می‌کرد، در مصر و عراق و لبنان و نهایتا در ایران. سرنوشت سوریه با جنگ شروع شد. دو سال بعد از استقلال یعنی در ١٩۴٨ کشورهای عربی درگیر جنگ اسرائیل شدند. این مسئله در این کشور تازه‌تاسیس جایگاه ویژه‌ای به ارتش داد. در سوریه‌ای با اکثریت سنی، علوی‌ها خود را در ارتش به اکثریت تبدیل کرده بودند. این اتفاق ریشه در دوران حضور فرانسه در آن کشور داشت.

آن زمان که فرانسه پایه‌های ارتش را برای سوریه می‌ریخت ناسیونالیست‌های عرب حاضر به همکاری نبودند و معتقد به تشکیل ارتشی مستقل از فرانسه بودند اما علوی‌ها که از لحاظ اقتصادی فقیر بودند و از لحاظ جمعیتی در اقلیت، فراخوان فرانسوی‌ها را غنیمت شمردند.
پس از استقلال، اکثر مقامات بالای ارتش علوی بودند. کم‌کم ناسیونالیست‌ها برای رهایی از چنگ ارتش، ایده وحدت با مصر را مطرح کردند. شرط جمال عبد‌الناصر هم تمکین ارتش سوریه و ادغام آن در ارتش واحد بود.

به این ترتیب در ١٩۵٨ «جمهوری متحده عربی» با ادغام سوریه و مصر شکل گرفت. این جمهوری بیش از سه سال دوام نیاورد. دلایل شکست آن زیاد بود اما نارضایتی ارتشی‌های سوریه مهمترین آن بود و نهایتا با کودتایی دیگر در ١٩۶١ این اتحاد پایان یافت. دو سال بعد این‌بار بعثی‌ها در سوریه کودتا کردند که همزمان بود با کودتای ١٩۶٣ عراق. بار دیگر ایده وحدت دو کشور عربی اما اینبار بین عراق و سوریه مطرح شد که با شکست بعثی‌ها ناموفق ماند.

سوری‌های حاکم یا به‌عبارتی علوی‌ها برای جبران فقدان پایگاه اجتماعی، همیشه متکی به نیروی خارجی بودند و در داخل از ١٩۶٣ قانون شرایط فوق‌العاده را برای سرکوب ناراضیان اعمال کردند. مرگ جمال عبدالناصر در مصر همزمان شد با کودتای دیگر بعثی‌ها و اینبار به قدرت رسیدن حافظ اسد در ١٩٧٠. همین باعث شد که اسد رویای جانشینی ناصر و رهبریت جهان عرب را پروبال بدهد. به همین دلیل این بار طرح ایجاد فدراسیونی متشکل از مصر و سوریه و لیبی و سودان ارائه شد که مدت‌ها به بحث محافل سیاسی این کشورها تبدیل شد اما هیچگاه عملی نشد.

در سال ١٩٧٨ با به قدرت رسیدن صدام مجددا تلاش‌ها برای وحدت عراق و سوریه شدت گرفت که آن‌هم ناموفق بود. سوریه توقع داشت از ترانزیت نفت عراق به دریای مدیترانه درآمد مناسبی نصیبش شود. همچنین می‌خواست آب فرات را با شرایطی که خود تعیین کرده به عراق واگذار کند. از آنجا بود که حافظ اسد کم‌کم ایده اتحاد با کشورهای بزرگ عربی را کنار گذاشت و بر روی دو پروژه دیگر کار کرد: ادغام کشورهای کوچک عربی به سوریه (لبنان، اردن و فلسطین) و اتحاد با یک کشور غیرعربی، ایران که گام‌های نخستین آن را در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی ایران برداشته بود، می‌بینیم که نزدیکی ایران و سوریه به همین یک دهه اخیر مربوط نمی‌شود.

کدام مناطق درگیر جنگ بوده‌اند؟
برای کسانی که سوریه را کشوری به کلی جنگ‌زده می‌دانند و از دیدن تیم بسکتبال زنان این کشور تعجب می‌کنند، شاید عجیب به‌نظر برسد که بخش‌های زیادی از شهرهای بزرگ سوریه در تمام سال‌های گذشته درگیر جنگ داخلی نشدند؛ مثل دو شهر بندری مهم یعنی طرطوس و لاذقیه. دمشق پایتخت سوریه هم اگرچه چندباری از جنوب شرقی با حمله نیروهای داعش رو‌به‌رو شد اما در قریب به اتفاق مواقع یا در اختیار نیروهای ارتش آزاد و یاپس ازآن در اختیار ارتش ملی سوریه بود.

شهر بزرگ ادلب هم هیچ وقت درگیر داعش نشد، فقط مدتی در بخش‌هایی از آن بین نیروهای ارتش آزاد و ارتش ملی درگیری‌هایی وجود داشت. این وضعیت در مورد درعا و سویداء هم صادق است. شهرهایی که بیشترین ناآرامی را داشتند حلب، رقه، حسکه و در مواقعی حماء و حمص بودند. بنابراین طبیعی است که بخش بزرگی از مردم سوریه کماکان به زندگی عادی خود ادامه داده باشند و تیم‌های ورزشی این کشور هم رو به دوربین‌ها لبخند بزنند.

کدخبر: ۴۲۴۶۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر