تسویهحساب خونین با اشرف در جنوب فرانسه
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در شهریور ۱۳۵۶ اشرف پهلوی ۵۷ساله،از یک سوءقصد مسلحانه جان سالم به در برد تا او هم مثل محمدرضا متوهمانه از یک قدرت ماورایی که خانواده پهلوی را حفاظت میکند حرف بزند:«قدرتی مافوق قدرت گلوله، حافظ ماست.»
در ۲۲ شهریور ماه ۱۳۵۶ اشرف به همراه چهار همراهش از کازینوی مشهور شهر کن فرانس به اسم بام بیچ بیرون آمدند.در ساعت ۳ صبح.
همنشینهای او در این مسیر فروغ خواجه نوری ندیمه و شریک قدیمیاش بودند و امیر اعتمادیان و نادر بیجارچی بیزنسمنهای ۲۳ و ۳۸ساله و روبن گلسرخیان.از قرار اشرف برای حضور در اجلاس یونسکو به پاریس آمده بود و در آپارتمان گرانقیمتش اقامت کرده بود و سپس برای گذراندن تعطیلات عازم سواحل جنوب فرانسه شده بود.برخی روایات میگویند حضور او در جنوب فرانسه به خاطر مذاکره با برخی مقامات مرزی ایتالیا و فرانسه برای عبور قاچاقی محمولههای موادمخدر بوده که خب سند متقنی درباره این ادعا وجود ندارد،هرچند احتمالش بعید نیست.
آنها با رولزرویس مجللی که توسط کارگزاران اشرف اجاره شده بود در جاده ساحلی در حرکت بودند که یک پژوی ۵۰۴ خودش را به آنها میرساند و جلوی آنها میپیچد و دو مرد مسلح از اتومبیل خارج میشوند و در گرگ و میش صبحگاهی به زنی که در صندلی عقب و در کنار نادر بیجارچی نشسته بود شلیک میکنند و او را در دم میکشند.خب در این سفر اشرف ترجیح داده بود در کنار روبن گلسرخیان در صندلی جلو بنشیند و فروغ خواجه نوری در صندلی عقب.
جایی که معمولا اشرف مینشست و در نتیجه این جابهجایی او به جای اشرف کشته میشود.در این تیراندازی ۱۴گلوله به سمت رولزرویس شلیک میشود و امیر اعتمادیان که رانندگی رولز رویس را برعهده داشت از ناحیه بازو مورد اصابت قرار میگیرد اما اشرف و روبن گلسرخیان و نادر بیجارچی آسیبی نمیبینند.اعتمادیان سعی میکند ضاربین را تعقیب کند اما پس از مسافتی تعقیبوگریز منصرف میشود. پلیس به صحنه جرم میآید و پژوی ضاربین را در چند کیلومتر آن سوتر پیدا میکند و متوجه میشود که روز قبل از یک بازرگان فرانسوی دزدیده شده است.
خود اشرف این ماجرا را اینگونه روایت کرده است:یک اتومبیل پژو سیاه با آخرین سرعت از ما سبقت گرفت و سپس به چپ پیچید و راه را بر ما سد کرد. آنگاه دو مرد مسلح از اتومبیل بیرون پریدند و شروع به تیراندازی کردند.راننده. . . پایش را روی گاز گذاشت و با رولز رویس سنگین به عقب پژو زد. . . در حالی که آماج تیرها بودیم،راننده دنده عقب زد و بار دیگر با سرعت رولزرویس را به پژو کوفت.من خودم را روی کف ماشین انداختم. . . لحظهای بعد فریادی از عقب اتومبیل به گوشم رسید.
یکی از دوستانم تیر خورده بود و خون از چشمهایش فوران میکرد. . . زن زخمی را به بیمارستان رساندیم، پس از نیم ساعت خبر دادند که فوت کرده است.روز بعد که اتومبیل را دیدم متوجه شدم که نجات من به یک معجزه شبیه بوده است. چهارده گلوله شلیک شده بود و بیشتر آنها به طرفی که من نشسته بودم اصابت کرده بود…»
نکته جالب در این اتفاق اینجا بود که همسر اشرف یعنی مهدی بوشهری در طول این ماجرا در پاریس اقامت داشت.بوشهری به گزارش خبرگزاری فرانسه یک مجتمع گرانقیمت در شانزهلیزه پاریس را اداره میکرد که مجموعهای از رستوران،فروشگاه صنایعدستی و گالری هنری بود.همسر فروغ خواجه نوری هم در تهران بود و آنطور که خبرگزاریها گزارش دادند بعد از این اتفاق «در حالی که دچار شوک قلبی شده بود» به پاریس پرواز کرد.
در تهران این ترور را با شائبههای سیاسی مطرح کردند اما شیوه عملیات و اینکه هیچ گروهی مسئولیت آن را برعهده نگرفت این ظن را تقویت میکند که ماجرا همان تسویهحساب رقبا و کارتلهای موادمخدر با اشرف بوده است. فروغ خواجه نوری از خاندان مشهور خواجه نوریها بود که نسبشان به آقاخان نوری رقیب و جانشین امیرکبیر میرسد و در سالهای پس از انقلاب حداقل سه تن از اعضای این خاندان اعدام شدند.
پالیزبان ژنرال دوران پهلوی روایت کرده که فروغ به کمک رانت اشرف بسیاری از زمینهای شرق تهران بهخصوص منطقه تهرانپارس را تصاحب کرده بود.به هرحال اشرف ترتیبی داد تا فروغ خواجه نوری در ظهیرالدوله به خاک سپرده شود.از امیر اعتمادیان (که الان باید مردی ۶۷ساله باشد) و روبن گلسرخیان نتوانستم سرنخی پیدا کنم.
در مورد نادر بیجارچی به مدیریت یکی از سلف سرویسهای مشهور تهران در خیابان شهید قرهنی رسیدم که تا همین چند سال قبل مدیریت این رستوران را برعهده داشت و نمیدانم که همان همراه رولز رویس اشرف در آن شب کذایی بوده یا یک تشابه اسمی رخ داده.به لحاظ سنی که کاملا منطبق بودند و بداخلاقی و ناسازگاریاش در مواجهه با برخی مشتریان،مشهور عام و خاص بوده است.
زندگی اشرف میتواند دستمایه یک سریال پر طول و تفصیل باشد.از روابط بیشمارش با مردان در تهران و پاریس و قاهره،روابط تیرهاش با ثریا،دستگیریاش در اروپا به جرم حمل موادمخدر، مهمانیهای عجیبش،ولخرجیهایش،دخالت جسورانهاش در کودتای ۲۸ مرداد، ماجرای سوءقصد در فرانسه، آپارتمانهای فوق لوکسی که در پاریس و نیویورک داشت،دخالتش در قاچاق اشیای عتیقه و بالاخره زندگی پس از انقلاب در موناکو که تا پایان عمر طولانیاش (او در ۹۶ سالگی مرد) در آنجا زندگی کرد.