کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۷۱۰۹۹
تاریخ خبر:

تراژدی پدران و فرزندان؛ جنتی و ‌‌گیلانی و حسنی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در تنش‌ها و آشو‌ب‌های سیاسی سال‌های ۵۸ تا ۶۱ بسیاری از خانواده‌ها دچار گسست شدند. برادر مقابل برادر و پدر مقابل فرزند. سه نفر از روحانیون مهم سال‌های انقلاب (که البته در حلقه اول نبودند) درگیر همین شکاف‌ها و رویارویی‌ها شدند. آیت‌الله جنتی مهم‌ترین این سه روحانی بود. پسر ارشدش یعنی علی جنتی رفیق محمد منتظری بود و در لبنان و سوریه به آموزش‌های چریکی روی آورده بود.

همین علی جنتی که وزیر ارشاد محافظه کار دولت اول روحانی بود. پسر دوم جنتی که از قرار برادر ناتنی علی محسوب می‌شود بانام حسن به کار نجاری مشغول است و کلا ارتباطی با بقیه برادرها ندارد. هرچند برادر بزرگ‌تر و پدرش در سفر به اصفهان معمولا مهمان او می‌شوند. اما پسر سوم یعنی حسین در نوجوانی با پخش اعلامیه‌های آیت‌الله خمینی فعالیت سیاسی را شروع کرده بود و زمانی با موتلفه همکاری داشت، در آنجا و از طریق عزت شاهی جذب سازمان مجاهدین می‌شود و در سال ۵۴ توسط وحید افراخته لو می‌رود و به زندان می‌افتد و به حبس ابد محکوم می‌شود.

او پس از آزادی از زندان در سال ۵۷ دوباره به کادر مجاهدین می‌پیوندد و مسئولیت‌های عملیاتی متعددی ر ا قبول می‌کند. او حتی برای مجلس اول از اصفهان کاندیدا می‌شود که خب رای نمی‌آورد. او از خرداد ۱۳۶۰ زندگی مخفی را‌آغاز می‌کند و در ۲۳خرداد ۱۳۶۱ و در زدوخورد با نیروهای امنیتی کشته می‌شود. در سن ۳۱سالگی. روایت است که در محاصره مامورین او خود را از پنجره محل اختفا به بیرون پرت می‌کند تا فرار کند اما کشته می‌شود.

همسرش فاطمه سروری متولد گلپایگان که او هم عضو سازمان مجاهدین بود در هنگام حمله ماموران در منزل نبود و از همان جا متواری می‌شود وهرطور بود فرار می‌کند و پسر نوزاد ۱۵ماهه‌ این دو نفر یعنی آصف به وسیله مامورین امنیتی به پدربزرگش احمد جنتی سپرده می‌شود تا بزرگش کنند. فاطمه سروری از ایران فرار می‌کند و در عراق مسئول رادیو مجاهد می‌شود.

او در سال ۶۷ و در عملیات فروغ جاویدان جزو گروه مجاهدین به ایران هجوم می‌آورد و در عملیات مرصاد کشته می‌شود. ماجرا ازآنجا دراماتیک‌تر می‌شود که پسر حسین جنتی و فاطمه سروری یعنی آصف که توسط پدربزرگش بزرگ می‌شود، از قرار در همان سن نوجوانی به عنوان یک بسیجی جذب گشت‌های امر به معروف و مبارزه با منکرات می‌شود که در یک حادثه رانندگی حین خدمت و در سن ۱۷ سالگی جان می‌بازد و حالا خیابانی در شمال میدان انقلاب به اسم او نامگذاری شده است. این فرجام پسر، ‌عروس و نوه آیت‌الله جنتی بود.

این تراژدی به شکلی دیگر برای آیت‌الله محمدی‌گیلانی مرد مقتدر دادستانی و دادگاه‌های انقلاب تکرار شد. اما روایت‌ها درباره فرزندان او کاملا متفاوت است و واقعا نمی‌توان هیچکدام از روایت‌ها را بر دیگری ترجیح داد. هرچه هست آیت‌الله گیلانی در سال‌های ۵۸ تا ۶۱ هر سه پسر خود را از دست داد. پسر بزرگ‌تر او یعنی جعفر گیلانی به همراه خانواده‌اش در یک سانحه رانندگی و در سال ۵۸ فوت می‌کند و دو پسر دیگرش یعنی محمد مهدی و حمید از فعالان سازمان مجاهدین بودند و تحت تعقیب نیروهای امنیتی قرار داشتند.

روایت است که «از حاج آقا گیلانی این مسئله پرسیده شد که چنانچه با فرزندان شما مواجه شویم چگونه عمل کنیم، پاسخ دادند هر کاری که در موارد دیگر انجام می‌دهید.» روایتی وجود دارد که آیت‌الله گیلانی پس از دستگیری پسرانش شخصا حکم اعدام آنها را صادر کرده است. این روایت طرفداران معتبری دارد اما از آن سو مثلا حجت‌الاسلام مسیح مهاجری و همین‌طور حجت‌الاسلام نیری مدعی شدند که دو فرزند دیگر آیت‌الله گیلانی هیچوقت دستگیر نشدند و پس از فرار در یک زد و خورد با نیروهای امنیتی و در مرز آذربایجان غربی با خوردن سیانور خودکشی کرده‌اند.

در مورد فرزند حجت‌الاسلام حسنی (امام جمعه مشهور و صریح‌اللهجه ارومیه) هم روایت‌هایی وجود دارد. رشید پسر حجت‌الاسلام حسنی به چریک‌های فدایی پیوسته بود و وقتی به تهران می‌آید، محل اقامتش برای پدر مشخص می‌شود و با تمهیدات پدر (حجت‌الاسلام حسنی )،‌گروهی از کمیته انقلاب ارومیه با محافظ شخصی حسنی با همراهی دادستانی تهران رشید را دستگیر می‌کنند و به تبریز می‌فرستند.

حسنی خودش بعدها روایت کرد:‌« به محافظم گفتم اگر رشید مقاومت یا فرار کرد، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید.» در تبریز محاکمه او خیلی سریع برگزار می‌شود و رشید حسنی اعدام می‌شود. حجت‌الاسلام حسنی بعدها گلایه می‌کرد:‌ رشید مستحق اعدام نبود. او جنایتی را مرتکب نشده بود، یا کسی را نکشته بود تنها جرمش این بود که گرایش شدید کمونیستی داشت و این هرگز منجر به اعدام کسی نمی‌شود.

حداکثر باید به حبس ابد محکوم می‌شد. متأسفانه قاضی پرونده همین طور فله‌ای حکم صادر کرده بود. من آن وقت سرم خیلی شلوغ بود، به مسائل انقلاب در ارومیه و منطقه اشتغال داشتم… حتی بعد از اعدام جنازه را هم به ما تحویل ندادند.

کدخبر: ۳۷۱۰۹۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر