ترامپ به خاطر بورس برنده میشود؟
روزنامه هفت صبح، رامتین لطیفی | میتوان انتخابات آمریکا را تابع بسیاری از مسائل و پارامترهای گوناگون برشمرد که روی هم رفته سبب میشود پیشبینی نتایج و روند اتفاقات تا آخرین لحظات بسیار سخت و با درصد قابل توجهی از حدس و خطا باشد. در برخی از موارد لحظه غافلگیری، زمانی بوده است که رایها شمرده شدهاند و دست نامزدی به عنوان رئیسجمهور آمریکا بالا گرفته شده که باورش برای همگان دور از ذهن و بعید بوده است.
دونالد ترامپ با پیروزی خود در انتخابات ۲۰۱۶ در زمره همین افراد قرار گرفت و به رغم اختلاف تعداد رای با هیلاری کلینتون توانست شگفتی بیافریند و وارد کاخ سفید شود.حالا در فاصله دو هفتهای تا روز انتخابات و با توجه به اینکه تاکنون حدود ۲۵میلیون آمریکایی نام نامزد مورد نظر خود را روی تعرفههای رای نوشتهاند یا رای قطعی خود را پست کردهاند، موسسات افکارسنجی بر اساس آخرین بررسیها و نظرسنجیهای صورت گرفته، همچنان به اردوگاه دموکراتها این نوید را میدهند که بایدن علاوه بر برد قاطعانه در انتخابات، تعدادی از آرای الکترال را کسب خواهد کرد که برای به سخره کشیدن و تحقیر جمهوریخواهان در طول تاریخ بیسابقه خواهد بود.
بر اساس نتایج آخرین نظرسنجیها اختلاف آرای بایدن و ترامپ در سطح ملی به حدود ۹ درصد رسیده است و بایدن با ۵۱ درصد از آرا نسبت به ترامپ با ۴۲ درصد از آرا پیشتاز است و تاکنون ۲۱۶رای الکترال برای بایدن و ۱۲۵رای الکترال برای ترامپ قطعی و اختلاف ۹۱رای الکترال نیز در نوع خود جالب به نظر میرسد. نتایج این نظرسنجیها از برد ترامپ تنها در چهار ایالت تگزاس، مونتانا، کارولینای جنوبی و آلاسکا خبر میدهند و طبق پیشبینیها، پیروز دیگر ایالتها کسی جز بایدن نیست.
در میان هیاهو و جو حاکم بر رسانهها در دامن زدن به نتایج این نظرسنجیها و تکرار آنچه در انتخابات ۲۰۱۶ رخ داد، جن اومالی دیلن، رئیس کمپین بایدن که یک فرد کارکشته و صاحبنظر در این حیطه است نسبت به پذیرش بیچون و چرای این اعداد و ارقام و اینکه حامیان و طرفداران حزب دموکرات تصور کنند کار تمام شده است هشدار داده و گفته است فاصله اعلام شده بین بایدن و ترامپ در نظرسنجیها واقعی نیست و هرگز نباید آن را جدی گرفت.
اگر بپذیریم تنها یک مثال نقض، یک حکم کلی را زیر سوال میبرد باید بپذیریم که نگرانیهای اومالی دیلن چندان هم بیربط نیست چرا که با مرور نظرسنجیها در انتخاباتهای گذشته در مییابیم که هرچند نظرسنجیها توانستند در فاصله دو هفته مانده به انتخاباتهای گذشته پیروزیهای جورج بوش بر الگور و جان کری با اختلاف آرای ۶ و ۲درصدی و همچنین پیروزیهای باراک اوباما بر جان مککین و میت رامنی را با اختلاف آرای ۸ و یکدرصدی درست پیشبینی کنند اما در انتخابات ۲۰۱۶ و در فاصله دو هفته مانده به رایگیری، هیلاری کلینتون را با اختلاف بیش از ۶ درصدی رئیسجمهور میدانستند و مثال نقض این حکم کلی کسی جز دونالد ترامپ نیست.
با دقیقتر شدن در نتایج نظرسنجیهای گوناگون درمییابیم هرکدام به نوعی از ارائه پررنگ نتایج مقایسه دو نامزد در امور اقتصادی سر باز میزنند و این نقطه قوت و اتکا ترامپ را نادیده میگیرند.
آمار نشان میدهد که ارزش دلار و شاخص بازار سرمایه دو فاکتور بسیار مهم در انتخاباتها بوده است. رشد ارزش دلار و نیز افزایش شاخص بازار سرمایه به صورت توامان در طول تاریخ سبب شده است نامزدهایی که برای بار دوم در انتخابات شرکت میکنند پیروز شوند.
برای مثال بیل کلینتون با کارنامه خود که شامل رشد ۱٫۳درصدی ارزش دلار و نیز رشد ۶٫۷ درصدی شاخص بازار سرمایه بود توانست به راحتی برای بار دوم بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. در مقابل جورج بوش پدر که در دوره او دلار با رشد خیرهکننده ۸درصدی مواجه بود به علت ریزش ۴درصدی شاخص بازار سرمایه نتوانست برای دور دوم پیروز میدان شود. این مبنا در انتخاباتهای بسیاری راستیآزمایی شده و درست از آب در آمده است.
حالا دونالد ترامپ بهرغم تمام مشکلاتی که بحران کرونا بر سرش آوار کرده، توانسته است ارزش دلار را از کاهش عجیب و غریب نجات دهد و ارزش آن تنها ۰٫۳درصد کاهش پیدا کرده و در مقابل شاخص بازار سرمایه در دوره او ۶درصد رشد داشته است و این آمار نشان میدهد برخلاف نظرسنجیها رقابتی سخت و پایاپای در پیش است که هنوز برنده آن قطعی نشده است.