تحلیل هفتصبح از قسمت اول سری جدید برنامه هفت
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | اسفند سال ۹۹ آخرین قسمت برنامه هفت روی آنتن شبکه سه رفت و مدتها از آن خبری نبود. همان طور که میدانید این برنامه اردیبهشت سال ۸۹ به همت فریدون جیرانی پایهگذاری شد و خیلی زود توانست جای خود را میان خاص و عام باز کند. زمان گذشت، جیرانی رفت و سکان هفت در اختیار محمود گبرلو و پس از آن بهروز افخمی قرار گرفت. از بهمن سال ۹۷ تاکنون محمد حسین لطیفی مجری آن است و در سری تازه باز هم او روی صندلی برنامه نشسته.
مورد اول | و ناگهان هفت
غیبت برنامه هفت در حالی طولانی شد که در ماههای آخر پخش سری قبل، ایرادهای آن به اوج رسیده بود. مخاطبان و رسانهها بارها ضعفهای برنامه را برشمردند اما تاثیری نداشت. به همین دلیل است که در روزهای نبود هفت کسی سراغی از آن نمیگرفت. جمعه شب این برنامه بدون اطلاع قبلی در کنداکتور قرار گرفت و محمدحسین لطیفی بار دیگر به بیننده سلام کرد. فضای کلی هفت همانی است که پیشتر داشت و تغییری محسوس از نظر فکری در این برنامه به چشم نمیخورد.
مورد دوم| ضعف بصری
دکور سری جدید هفت تغییر کرده اما نشانههای برنامههای قبل را در خود دارد. آن چه در دکور تازه در نگاه اول به چشم میآید، المان گل درشت «نگاتیو» است. احتمالا سازندگان خواستهاند از این عنصر به عنوان هویت سینما بهره ببرند و کاری به پایان دوران نگاتیو نداشتهاند. از این منظر حرجی نیست و ایراد به چگونگی استفاده از آن برمیگردد.
آن چه در دکور هفت ایجاد شده نسبتی با زیبایی شناسی ندارد و فقط «فضا» را شلوغ کرده است. در دکور جدید به سیاق دورههای قبل، باز هم تاکید بر استفاده از پوستر فیلمها است. پیشتر به این ایراد اشاره کردیم و نوشتیم بدیهیترین اتفاق در یک برنامه سینمایی، استفاده بهینه از عنصر تصویر است. حالا معمولیترین برنامههای تلویزیون از ویدئووال بهره میبرند اما هفت توجهی به این ابزار ندارد. حال آن که در طول برنامه مدام از فیلم صحبت میشود ولی مخاطب آنها را نمیبیند .
مورد سوم| ضعف ساختاری
«ریتم کند» ایرادی است که هفت همچنان از آن رنج میبرد. برنامه مثل سری قبل با میز تحلیل درباره یک موضوع شروع میشود. بعد از آن نوبت به گفتوگوی مجری با عوامل یک فیلم میرسد. در ادامه فرصت در اختیار فیلم کوتاه با حضور منتقد و کارگردان آن قرار میگیرد. پس از آن نمایندگان دو رسانه به برنامه میآیند و درباره اتفاقات هفته صحبت میکنند.
با پایان این بخش، نوبت نقد فیلم کوتاه است و در پایان مسعود فراستی به همراه دو منتقد سراغ نقد یک فیلم میرود. همه این بخشها مطول هستند و معدود آیتمهایی که پخش میشود، نمیتوانند ریتم برنامه را بالا ببرند. آیا لازم است هفت در یک قسمت به «همه» موضوعات سینمای ایران بپردازد؟ چیزی به نام اولویت بندی در برنامه وجود ندارد؟ آیا نمیشود ضرباهنگ بخشها را بالا برد؟
مورد چهارم| ضعف محتوایی
فرض کنید گریزی از ریتم کند و به هم زدن ساختار کنونی هفت نیست. هر چند تجربه موفق دورههای پیش از لطیفی، خلاف این را ثابت کرده است. با این حال یک پرسش پیش میآید که در هفت چقدر حرف «نو» زده میشود؟ مثلا در قسمت اخیر، سید جمال ساداتیان و بهروز افخمی به بررسی عملکرد دولت قبل در حوزه سینما پرداختند. جز چند فراز، کدام حرف تازه بود و به کار مدیران جدید میآید؟
باز گلی به جمال افخمی که صادقانه اقرار کرد:« من زیاد در جریان امور صنفی نیستم.» و بعد گوشزد کرد که در دو سال اخیر کرونا معادلات سینما را به هم ریخت و نباید در تحلیل عملکرد دولت قبل این مسئله را از یاد برد. شاید برخی با استدلالهای افخمی موافق نباشند اما حرفهایش درباره اقتصاد کنونی سینما و علاقه مضاعف مردم به فیلمهای کمدی قابل تحسین است. اگر افخمی صاحب تئوری نمیبود، هفت چه مانیفستی برای این بخش میداشت؟
در میز رسانه کارشناسان بهجای بیان صحبتهای کارآمد به همان حرفهای تکراری رو آوردند؛ مثل ضعف و قوت جشنواره فجر. بدتر این که بهجای بیان مصادیق از آرزوی خود درباره این که فجر امسال در دولت جدید، متفاوت باشد، گفتند. این ایراد به اتاق فکر برنامه برمیگردد که نمیتواند استفادهای بهینه از کارشناسان خود بکند. تکلیف میز نقد هم مشخص است که معتقدیم جاندارترین بخش برنامه است. این که با نظرات فراستی و دوستان موافق باشیم یا نه فرع ماجرا است.