تاپتن بهترین مربیان فوتبال ایران
روزنامه هفت صبح | این تاپتن بهترین مربیان فوتبال ایران است. بیشتر افتخارات فوتبال ما با مربیان خارجی رقم خورده اما اینجا میخواهیم از ۱۰چهره موفق ایرانی در کوچینگ فوتبال یاد کنیم و البته در یک محدوده مشخص ۶۰ساله. در واقع از سال ۱۳۴۰ به این سو.
* یک: حسن حبیبی. مدافع جنتلمن ومنضبط تیم ملی ایران که به عنوان کاپیتان فاتح جام ملتهای ۱۳۴۷ شد. در مربیگری افتخارات بیشماری به دست آورده که اولین آن قهرمانی با پاس در جام تخت جمشید بود. در دورههای چهارم و پنجم او تیم چغری را تشکیل داده بود که دو سال پیاپی پرسپولیس و تاج را کنار زد و قهرمان ایران شد. تیم او به بازیکنان خشن و با قدرت بدنی بالا متکی بود که عموما بالای ۱۸۰ سانتی متر قد داشتند.
حسین کازرانی، حسین قفلساز، همایون شاهرخی، محمود حقیقیان، علی مناجاتی، حسین فرکی و هوشنگ حلوایی از بازیکنان کلیدی پاس بودند. اوج گیری پاس همزمان بود با جدایی و بازنشستگی بزرگان پرسپولیس مثل همایون بهزادی و حسین کلانی و ابراهیم آشتیانی و کاشانی و همینطور ستارههای تاج به شهباز. مثل ناصرحجازی و غلامحسین مظلومی و نصرالله عبداللهی و رضا عادلخانی. با این وجود دو بار قهرمانی پاس در جام تخت جمشید اتفاق بزرگی در فوتبال آن دوران بود که با سرمربیگری حسن حبیبی در سنین ۳۶ و ۳۷سالگی شکل گرفته بود.
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب حبیبی در غیاب همبازی سابقش یعنی حشمت مهاجرانی که به امارات مهاجرت کرده بود هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت. او تیم ملی ایران رادر مقدماتی المپیک ۱۹۸۰ با اقتدار قهرمان کرد و به المپیک رساند اما تحریم المپیک موجب شد تاتیم شایسته او راهی مسکو نشود. او سپس هدایت تیم ملی ایران را در جام ملتهای آسیا بر عهده گرفت. تیمی بسیار پرستاره اما بدون علی پروین!
شرایط خاص سال ۵۹ و وضعیت متزلزل اجتماعی و سیاسی و همین طور فقدان بازیهای تدارکاتی موجب شده بود تا حبیبی در استفاده از بازیکنان مناسب و سیستم به دردبخور دچار سرگیجه شود. جدا از این، این تورنمنت همزمان بود با حمله عراق به ایران که باعث شده بود جو ضد ایرانی در میان کویتیها (که میزبان مسابقات بودند و در عین حال مهمترین مدعی قهرمانی ) شکل بگیرد. در نهایت ایران به مقام سوم آسیا رسید و در دیدارردهبندی با نتیجه سه بر صفر کرهشمالی را در هم کوبید.
حبیبی پس ازآن از هدایت تیم ملی برکنار شد. او در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد سرمربی آرارات تهران شد و توانست این تیم نه چندان مدعی فوتبال ایران را به یک تیم خطرناک تبدیل کند که بهترین شیوه تهاجمی را در مقابله با حریفان اتخاذ میکرد. او کاری کرد که هربازی آرارات با حدود ۱۰هزار تماشاگر مشتاق در امجدیه برگزار شود. نیمی از این جمعیت مطمئنا ارامنه و از هواداران قدیمی آرارات بودند امابه جرات نیمی دیگر برای این به امجدیه میآمدند تا از بازیهای درخشان آرارات لذت ببرند. او با آرارات یک بار به مقام پنجم تهران و یک بار به مقام نایب قهرمانی رسید.
حبیبی سپس برای دو دوره متوالی سرمربی تیم ملی المپیک ایران شد. و هردوبار در عین لیاقت از صعود به المپیک باز ماند. در تیم دوره اول خط حمله را حسین خطیبی و خداداد عزیزی تشکیل میدادند و در پشت سرشان بازیکنان نخبهای مثل بهزاد داداش زاده، میرشاد ماجدی و امیرفرهاد یعقوبی و جواد منافی. در قلب دفاع زوج پیروانی و ژورس قازاریان بودند و در دفاع راست رضایی منش و در دفاع چپ به شکل متناوب قویدل و شاهرودی. دروازهبان هم دلیخون. این تیم بسیار زیبا فوتبال بازی میکرد و شیوههای تاکتیکی دلاورانهای را به نمایش میگذاشت.
اما دچار بدشانسی و سازش دو تیم امارات و قطر شد و از راهیابی به جام جهانی بازماند. دوره بعد او ستارههایی مثل کریم باقری، ادموند بزیک، اسماعیل هلالی، مهدی مهدویکیا، نیما نکیسا و سهندرازیان در ترکیب تیم بودند اما متاسفانه به موفقیت نرسیدند. حبیبی پس از این تیم دیگر کمتر در قامت مربی ظاهر شد. دو ناکامی ناعادلانه با تیم المپیک اشتیاق او را سرد کرده بود. اما اگر دنبال کننده جدی فوتبال بوده باشید میدانید و مطمئن هستید که سطح کیفی و تاکتیکی تیمهای حسن حبیبی در تاریخ فوتبال ما بیسابقه هستند.
* دو: علی پروین. پس از انقلاب و در رقابت با محراب شاهرخی و امیرآصفی و در انزوای همایون بهزادی و صفر ایرانپاک، پروین همه کاره پرسپولیس شد. او هم بازی میکرد و هم تیم را کوچ میکرد و با تکیه بر کاریزمای چشمگیر خود و آموختههای تجربیاش از آلن راجرز و همایون بهزادی، تیم سراسر تهاجمی و کوبندهای را در دهه شصت شکل داد. ۵ بار قهرمانی باشگاههای تهران حاصل کوچ پرسپولیس توسط او بود. او در سال ۱۳۶۹ هدایت تیم ملی را هم برعهده گرفت و با تکیه بر نسلی بیتکرار از فوق ستارههای بعد از انقلاب و با قرار دادن محور تیم روی سیروس قایقران توانست کره جنوبی ترسناک آن سالها را شکست دهد و تیم را قهرمان بازیهای آسیایی سئول کند.
او در دهه هفتاد با پرسپولیس قهرمان جام جامداران آسیا شد و در تهران هم توانست با نتیجه دو بریک الجزایر را به عنوان قهرمان آفریقا مغلوب کند هرچند در بازی برگشت با شکست خوردن از الجزایر قهرمانی جام دو قارهای را از دست داد. در سال ۱۳۷۲ او از محبوبترین مردان ایران بود. دو ناکامی پیاپی در جام ملتهای آسیای هیروشیما و مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ پرونده پروین را در تیم ملی بست. اما در ادامه او دوبار دیگر با پرسپولیس در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد به قهرمانی ایران رسید تا حضورش در تالار افتخارات پررنگتر باشد.
* سه: حشمت مهاجرانی. خیلی زود به جرگه مربیان پیوست و هدایت تیم ملی جوانان را بر عهده گرفت. او ۴ قهرمانی با تیم ملی جوانان ایران به دست آورد که دوتای آنها به شکل مشترک با هند و کرهجنوبی بود. در آن سالها هرسال قهرمانی جوانان آسیا برگزار میشد. او سپس از دستیاری فرانک اوفارل در بازیهای آسیایی تهران به نیمکت سرمربیگری دست یافت. او بلافاصله روند جوانگرایی را شروع کرد و نامهای بزرگی را به تدریج از جرگه تیم ملی خط زد و جوانانی مثل حسن روشن و ابراهیم قاسمپور و حسن نظری و ایرج داناییفرد را در تیم ملی فیکس کرد.
راهیابی به المپیک مونترآل و بازیهای خوب مقابل شوروی و لهستان و سپس قهرمان شدن در جام ملتهای آسیا در تهران (که فقط با حضور هفت تیم برگزار شد ) کارنامه مهاجرانی را پربارتر کرد. آن هم بدون گل خورده. فاصله سنی کم او با بازیکنانش و ایفای نقش برادر بزرگتر موجب شد تا تیم یکدست و بیحاشیهای تشکیل دهد و توانست در سال ۱۳۵۶ با اقتدار و با کسب ۴ پیروزی و دو مساوی به عنوان نماینده ایران راهی جام جهانی شود. دو پیروزی رفت و برگشت مقابل استرالیا نقطه قوت بزرگ تیم مهاجرانی بود.
تیم ملی با بازیهای تدارکاتی متعدد به جام جهانی ۱۹۷۸ رفت اما دو شکست سنگین مقابل هلند و پرو و یک تساوی با اسکاتلند آرزوهای ایران برای سردرآوردن در جمع بزرگان را برباد داد. جوانگرایی بیش از حد و حضور پرریسک جوانان کم تجربه روی نیمکت موجب شده بود تا دست مهاجرانی در لحظات حساس خالی باشد. به هرحال او به عنوان مربی در جام جهانی ۷۸ اشتباهات متعددی داشت. هرچه هست او از پرافتخارترین مربیان تاریخ فوتبال ماست.
* چهار: منصورپورحیدری. مرد بزرگ تاج و استقلال که در سالهای پس از انقلاب استقلال را به دندان گرفت و اعتبار دوباره به این تیم بخشید. او بااستقلال یک قهرمانی آسیا و یک بار حضور در فینال آسیا را تجربه کرد. مضاف بر این پس از جام جهانی ۱۹۹۸ به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و توانست تیم ملی ایران را به رغم یک شکست باورنکردنی در دورمقدماتی مقابل عمان به قهرمانی بازیهای آسیایی بانکوک برساند. پورحیدری به همراه استقلال سه بار در دهه شصت و در رقابت تنگاتنگ با پرسپولیس علی پروین به مقام قهرمانی باشگاههای تهران رسید و در دهه هفتاد هم دوبار قهرمان ایران شد. پورحیدری که خود شاگرد رایکوف بوده تیمهایش را بر مبنای خط هافبکهای قدرتمند و شوتزن و سانترفورواردهای سریع تنظیم میکرد.
* پنج: امیر قلعهنویی. او شکارچی جام در عرصه باشگاهی است. دل بستن به بازی هوایی و سانترفورواردهای سرزن و استفاده از هافبک دفاعیهای خشن و بستن تیمهای گرانقیمت راز اصلی موفقیت قلعه نویی در دوران اوج مربیگریاش بود. او سه بار با استقلال و دوبار با سپاهان قهرمان لیگ برتر شده است. تنها تجربه او در نیمکت تیم ملی موفقیت چندانی به دنبال نداشته است. او یک بار با تیم استقلال به نیمه نهایی جام قهرمانی باشگاههای آسیا هم رسید.
* شش: فیروز کریمی. او خیلی زود فوتبال را کنار گذاشت. دفاع سمج اما همیشه متوسط پاس به خاطر مصدومیتهای پیاپی از فوتبال کناره گرفت و رهبری نسلی از بازیکنان پراستعداد این تیم را برعهده گرفت و پس از قهرمانی در ایران توانست آنها را به قهرمانی آسیا هم برساند. حکیم زاده،گروسی،یوسفی، مدیر روستا،آقاجانیان و…از بهترین بازیکنان این تیم بودند. او در ادامه فعالیتهایش دیگر نتوانست جامی ببرد اما تیمهایش همیشه چشم نواز و دلچسب بازی میکنند. او با استقلال اهواز یک نایب قهرمانی هم به دست آورد هرچند شایسته قهرمانی بود.
* هفت: پرویز دهداری. مردبزرگ فوتبال آبادان در دهه سی و شاهین تهران در دهه چهل خیلی زود به جرگه مربیان پیوست. او یک دوره سرمربیگری تیم ملی فوتبال را در جام کوروش تجربه کرد اما با توجه به اتوریتهاش بیشتر به عنوان سرپرست در کادر تیم ملی به کار گرفته شد. او در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه تیم گارد تهران را با مجموعهای از جوانان جویای نام هدایت کرد. او سپس هدایت هما را در جام تخت جمشید به عهده گرفت. پس از انقلاب و در دهه شصت او با یاران همیشگیاش یعنی رضا وطنخواه و بهمن صالح نیا هدایت تیمملی را در دست گرفتند و با برقراری دیسیپلین بسیار شدید فضایی غیرعادی را بر تیم ملی حاکم کردند.
دهداری از زاویه دید یک پدر با بازیکنانش روبهرو شد و در نتیجه ستارهها سر به طغیان برداشتند. دهداری پس از ناکامی نسبی در بازیهای آسیایی سئول، با جمعی جوان جویای نام در مقدماتی المپیک ۱۹۸۸ شرکت کرد و به شکل غیرمنصفانهای حذف شدند. سپس در جام ملتهای آسیا توانست تیم ایران را به مقام سوم آسیا برساند که موفقیت بزرگی بود. او پس از نتایج ضعیف در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ و پس از تساوی در یک بازی دوستانه با ژاپن از هدایت تیم ملی عزل شد.
* هشت: محمد مایلیکهن. قرار گرفتن نام مایلیکهن در این فهرست شاید عجیب باشد اما او در سال ۱۳۷۳ و پس از یکدوره متوالی از ناکامیهای ملی سکان تیم ملی را در دست گرفت و با تکیه بر مثلث دایی و عزیزی و باقری و حضور عابدزاده و مهدویکیا، تیم ترسناکی را به وجود آورد که نتایج شگفتانگیزی مثل غلبه با هفده گل مقابل مالدیو، پیروزی شش بر دو برابر کره جنوبی و پیروزی سه بر صفر مقابل عربستان را رقم زد. تیم شایسته و جوان ایران در جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۹۶ با یک شکست در ضربات پنالتی در نیمه نهایی در نهایت این گونه به مقام سوم آسیا رسید.
قدرت ایران به شکلی بود که همگان صعودی آسان را به جام جهانی پیشبینی میکردند. اما لجبازیهای مایلی کهن و بازی ندادن به ستارههایی مثل خداداد عزیزی، هاشم حیدری، مهدی پاشازاده و جواد زرینچه موجب شد تا صعود ایران به خطر بیافتد و در نهایت مایلی کهن از سرمربیگری تیم ملی خلع شود. او در سالهای بعد چندین تیم دیگر را نیز در دست گرفت اما به رغم ظرفیتش در بازی دادن به جوانها و تهییج روحی شاگردانش به هیچ موفقیت درخوری دست نیافت.
* ۹: حسین فکری. نام این مربی با تهرانجوان گره خورده است. بازیکن و مربی و همه کاره این تیم قدیمی تهرانی که خار چشم تیمسار خسروانی در دهه سی بود در ابتدای دهه چهل سرمربی تیم ملی ایران شد و توانست تیم ایران را با شش بازی نفسگیر مقابل پاکستان و عراق و هند برای اولین بار به یک تورنمنت جهانی برساند که همان المپیک ۱۹۶۴ توکیو بود. این موفقیت نقش بزرگی در محبوبیت فوتبال در میان مردم عامه داشت. حسین فکری بعدها قربانی اختلافاتش با سران تربیت بدنی و سازمان ورزش شد. او در دهه پنجاه سرمربی عقاب تهران شد و تیم قدرتمندی را راهی مسابقات کرد که بارها موی دماغ پرسپولیس و تاج شده بود. ستارههای این تیم مثل عرب ، وفاخواه، مالکی، کاویانپور، فریبرز اسماعیلی و دانایی فرد در ذهن فوتبالدوستان قدیمی تهران ثبت شده است.
* ۱۰: یحیی گلمحمدی. کارنامه او به شکل عجیبی رنگارنگ و پر از موفقیت است. دو قهرمانی جام حذفی با ذوب آهن اصفهان، یک قهرمانی ایران با پرسپولیس، یک حضور در فینال آسیا با پرسپولیس، رساندن تیمهایی مثل نفت تهران، ذوب آهن و صبا بین ۴ تیم برتر و حضور در باشگاههای آسیا . و حالا هم که صدرنشینی در لیگ برتر. تیمهای او مدرن و چشم نواز بازی میکنند و تاکتیکهای اختصاصیاش که نشان از تسلطش بر فوتبال روز دنیاست راه او را هموار ساخته است. او از گزینههای نشستن روی نیمکت تیم ملی درآیندهای نزدیک است.
* ۱ + ۱۰ :حسین فرکی. بازیکن بلند بالای تیم پاس تهران که مهاجم اصلی تیم ملی در جام جهانی ۱۹۷۸ و جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۸۰ بود. در پست سرمربیگری دو قهرمانی پیاپی با فولاد و سپاهان در سالهای ۹۲ و ۹۳ دارد و به این لحاظ یکی از موفقترین مربیان رده باشگاهی ایران است. ناصر حجازی، بیژن ذوالفقار نسب، رنجبر، بیاتی، مجید جلالی، پرویز ابوطالب و منصور ابراهیمزاده از دیگر نامهای مهم مربیان فوتبال ایران طی این شصت سال گذشته بودهاند.