کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۷۴۷۶۹
تاریخ خبر:

تاریخ صنعت فولاد در ایران از میانه دهه ۳۰ تا ‌امروز

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| ‌تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه اصفهان و حواشی آن باعث شده که این صنعت مورد توجه قرار بگیرد. چه از نظر گردش مالی چشمگیر آن و چه از نظر احتمال وقوع فساد در آن و چه از نظر اهمیت سیاسی آن. فولاد چیست؟ صنعت آن در جهان و ایران چگونه شکل گرفته است و چه کسانی پشت پرده فولاد ایران هستند؟ این صنعت چه میزانی از ثروت ملی را تولید می‌کند و چرا تا این حد، صنعتی سیاسی است؟ تلاش کردیم در این گزارش به این سوالات پاسخ بدهیم.

فولاد محصولی است که از گذشته‌های دور در جهان وجود داشته و حتی در شعر شعرای قدیمی فارسی نیز از کلمه فولاد استفاده شده است ولی صنعت فولادسازی، صنعتی مدرن است. در سال ۲۰۲۱، تقریبا در جهان دو میلیارد تن فولاد تولید شده است که نیمی از آن محصول چین است. ایران تقریبا ۲۹ میلیون تن فولاد در سال تولید می‌کند و از این جهت در فهرست ۱۰ کشور بزرگ تولیدکننده فولاد جهان قرار دارد. اما تاریخچه این صنعت بزرگ چیست؟

یک: آلیاژ، به ترکیبی از فلز با چند عنصر دیگر گفته می‌شود. فولاد آلیاژی از فلز با کربن است. البته باید کربن در سطح مشخصی باشد تا به آن فولاد بگویند و بالا و پایین شدن آن باعث می‌شود به چدن یا شی دیگری تبدیل شود. بنابراین فولاد، یک ترکیب از آهن و کربن است. فولاد به دلیل مقاوم بودن و به نسبت ارزانی آن مورد توجه صنعتگران، ساختمان‌سازان و برخی دیگر از مشاغل است.

دو: مرتضی قلی صنیع الدوله (متولد ۱۲۳۵ و متوفی در ۱۲۸۹) اولین رئیس مجلس ملی ایران و یکی از سیاستمدارانی بود که در دوره قاجار برای صنعتی کردن ایران، تلاش زیادی کرد. او در آخرین سال سلطنت ناصرالدین شاه و نخستین سال سلطنت مظفرالدین شاه، صنعت کوره آهن‌تراشی (ذوب‌آهن) را در ایران تاسیس کرد. این کوره در داودیه (حوالی میرداماد و میدان مادر کنونی در تهران) نصب شد و سنگ‌آهن آن از کوه‌های «پس قلعه» (در ارتفاعات تجریش و شمال محله دربند) می‌آمد ولی به زودی محصولات آن در برابر محصولات خارجی که از سوی شرکت‌های بزرگ تامین می‌شد شکست خورد. صنیع الدوله هم ۴ سال بعد از مشروطه به دلیل یک اختلاف مالی با دو نفر از اتباع روسیه، ترور شد و آن ایده دیگر پیگیری نشد.

سه: یک‌سال بعد از تاجگذاری رضاشاه، در مهر‌ماه ۱۳۰۵ مرحوم مستوفی‌الممالک در برنامه دولت خود به مجلس شورای ملی وعده داد که در ایران کارخانه ذوب‌آهن تاسیس کند. اما این وعده عملی نشد. گفته شده رضا شاه در میانه دهه ۱۳۱۰ و در اواخر پروژه راه‌آهن سراسری، با مشاهده آمار واردات آهن، عصبی شد و تصمیم به ساخت کارخانه گرفت. برای این کار مهدی فرخ اولین وزیر صناعت و آن روزها والی آذربایجان مامور شد. سه ماه بعد، رضاشاه اولین کلنگ تاسیسات کارخانه را در امین‌آباد «پشت کوه بی‌بی‌ شهربانو» واقع در شهرری به زمین زد ولی پس از چند ماه فرخ دل‌مرده از ادامه راه استعفا کرد. او بعدها در بخشی از خاطراتش از محمود بدر وزیر دارایی شکوه کرد و نوشت: «محمود بدر وقتی پول در اختیارم نمی‌گذاشت و عرصه را بر من تنگ می‌کرد به‌ ناچار باید از کابینه خارج می‌شدم.»

چهار: با استعفای فرخ مکان کارخانه هم تغییر یافت و کرج برای این کار انتخاب شد. در سال ۱۳۱۷ نخستین قرارداد رسمی تاسیس ذوب‌آهن در ایران، با کمپانی «دماگ کروپ» با هزینه ۲۳ میلیون مارک بسته شد. اما بعدها مشخص شد که انتخاب کرج اشتباه بوده و معادن شمال ایران به اندازه کافی سنگ‌آهن نداشت و تنها مصرف دو سال کارخانه را تامین می‌کرد. گذشته از آن زغال‌سنگ این ناحیه برای مصرف کوره‌های ذوب‌آهن مناسب نبود. در سال ۱۳۱۸ هم که جنگ جهانی شروع شد و شوروی ماشین آلاتی که آلمان برای ایران فرستاده بود را در بین راه توقیف کرد و در نتیجه طرح ذوب‌آهن کرج ناتمام ماند.

پنج: بعد از آن یک واحد صنعتی، توسط بخش خصوصی در حومه اهواز تاسیس شد و در آن چند واحد نورد مقاطع ساختمانی و یک واحد تولید فولاد از طریق ذوب قراضه‌های آهنی قرار گرفت. ذکر این توضیح لازم است که نورد به کارخانه‌ای گفته می‌شود که در آن طبق فرآیندی خاص، فلز را تغییر شکل می‌دهند. با این حال شاید نتوان این واحد را به دلیل کوچک بودن آن، یک مقطع مهم در تاریخ فولاد در ایران ارزیابی کرد.

شش: بیست سال بعد از این تاریخ، جعفر شریف امامی، که در آن زمان وزیر صنایع و معادن بود به فکر آن افتاد که پروژه ذوب آهن را جلو ببرد. مجددا کار با آلمانی‌ها پیش رفت ولی به شکست انجامید. این در حالی است که گفته شده قبل از جنگ تقریباً ۸۵۰۰ تن از مواد و لوازم کارخانه ذوب‌آهن به ایران (برای کارخانه کرج) وارد شده بود که ۲۵۰۰ تن آن مواد نسوز بود اما در نهایت آن‌ها نه در کرج و نه حتی در شهرهای دیگر (از سمنان تا ازنا و کرمان) نتوانستند این طرح را عملی کنند. برخی البته معتقدند که آمریکا هم مانع این کار بود چرا که ایران را بازاری خوب برای محصولات خود می‌دانست.

هفت: با این وصف کار از آلمانی‌ها گرفته شد و در سال ۱۳۴۳ اعلان مناقصه ذوب‌آهن ایران در جراید مهم جهان منتشر و بعد از آن به ایران رسید که در این میان پیشنهاد اتحاد شوروی از همه بهتر و به صرفه اقتصادی مقرون‌تر بود. پس از رفت و برگشت‌های هیات‌های مذاکره‌کننده ایران و شوروی، بالاخره در ساعت ۱۱ صبح ۲۲ دی‌ماه ۱۳۴۴ قرارداد نهایی ذوب‌آهن ایران در مسکو به امضا رسید. در مورد انگیزه شاه از انعقاد چنین قراردادی با شوروی‌های کمونیست، تئوری‌های مختلفی وجود دارد. از احتمال تلاش برای ساکت کردن حزب توده گرفته تا تلاش برای مقابله با آمریکایی که مانع از عقد قرارداد با آلمان‌ها شده بود. محل کارخانه در اصفهان در نظر گرفته شد و دسترسی به آب نیز در انتخاب این محل شرط بود. در نهایت در اسفند سال ۱۳۴۶، ایران توانست نخستین واحد صنعتی و بزرگ فولاد خود را در این شهر افتتاح کند. یعنی ۵۵ سال پیش.

هشت: اسدالله علم در شب افتتاح ذوب‌آهن اصفهان، در کتاب خاطرات خود این یادداشت را نوشته است: «هیچ خاطرم نمی‌رود وقتی که در رکاب شاهنشاه سه سال قبل به مسکو رفتم، این قرار گذارده شد. شاهنشاه مرا به کناری خواستند، در صورتی که هر دو نفر در باغ بودیم و رادیوهای کوچک را در جیب خودمان باز کرده بودیم که امواج گیرنده را خراب کند. خیلی آهسته فرمودند: فکر می‌کنی دوستان ما (یعنی آمریکایی‌ها) بگذارند این کار عملی شود؟ عرض کردم، نیت اعلیحضرت پاک و قصد خدمت به کشورتان و مردم است، هزار مرتبه هم از آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و آلمانی‌‌ها این کارخانه را خواسته‌ایم، نداده‌اند. اگر هم بدهند، در مقابل دلار می‌خواهند. در صورتی که ما به این‌ها گاز می‌دهیم، گازی که ۵۰ سال مفت سوخته است. پس در این زمینه حق ایراد ندارند. فرمودند: راست می‌گویی، به امید خدا تصمیم می‌گیریم.»

۹ : در اواخر دهه ۴۰، شرکت ملی فولاد در ایران تاسیس شد تا دو خط فولادی در خوزستان و بندرعباس تاسیس کند تا از طریق احیای سنگ آهن توسط گاز طبیعی فولاد بسازند. یکی از این کارخانه‌‍‌ها در خوزستان پیش‌بینی شده بود که در سال ۱۳۵۶، یک خط آن تاسیس شد و دیگری در بندرعباس طراحی شد که پس از انقلاب، تصمیم دیگری برای آن گرفته شد.

۱۰: چه تصمیمی؟ تغییر محل احداث کارخانه از بندرعباس به اصفهان. تصمیمی که هنوز هم جنجالی است. احمد خرم استاندار اصفهانی وقت استان هرمزگان در این زمینه مقصر دانسته شده ولی او در مصاحبه‌ای با همین روزنامه هفت صبح گفت علت این انتقال به دلایل امنیتی بوده است: «مسئله این است که ابتدای انقلاب با تهدیداتی روبرو می‌شد. در شورای انقلاب با تصور اینکه در تیررس آمریکا و شوروی خواهیم بود و چه بخواهیم و چه نخواهیم با شوروی و آمریکا درگیر خواهیم شد؛ نظر شورای انقلاب و وزارت دفاع به انتقال این کارخانه بود و بعد اصفهانی‌ها رفتند و پیگیری کردند.»

۱۱: در اینجا به عقیده برخی از محققان به پایان موج اول توسعه صنعت فولاد در ایران می‌رسیم. موجی که از ابتدای سده ۱۳۰۰ یا بهتر است بگوییم از پایان دهه ۳۰ آغاز شد و حدود بیست سال طول کشید و در آن سه مرکز اصفهان، خوزستان و بندرعباس برای صنعت فولاد دیده شد. کار عموما با دو کشور آلمان و به‌صورت عملی با شوروی پیش رفت و تامین مالی آن از طریق فروش گاز به شوروی انجام شد. افراد تاثیرگذار در آن‌هم احتمالا افرادی مثل جعفر شریف‌امامی (وزیر صنایع و معادن)، ابوالحسن ابتهاج (رئیس برنامه و بودجه)، علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد) و برادران شیبانی شامل امیرعلی شیبانی مدیرعامل شرکت سهامی ذوب‌آهن و دیگری حمید شیبانی مدیرعامل ذوب‌آهن اصفهان بودند.

۱۲: در موج دوم توسعه فولاد در ایران، بیشتر یک تلاش تحقیقاتی و پژوهشی صورت گرفت. چرا؟ چون جنگ تحمیلی و تحریم‌های پس از انقلاب باعث شده بود که کشورهایی چون آمریکا و حتی شوروی به سختی با ایران تعامل کنند. در این موج که در طول دهه شصت شاهد آن بودیم، حدود ۱۰‌نفر برای یادگیری مسائل مربوط به این صنعت به آلمان فرستاده شدند، با ایتالیا و ژاپن برای ساخت واحد فولاد جنوب (فولاد مبارکه بعدی) تعامل صورت گرفت و پایه و اساس کارخانه فولاد مبارکه گذاشته شد و تلاش‌هایی هم برای تکمیل زنجیره کارخانه فولاد خوزستان انجام شد. در این دوره، احتمالا می‌توان نام پنج فرد یعنی محمود احمدزاده، مصطفی هاشمی‌طبا، حسین نیلی، حسین موسویانی و سید‌محمدرضا آیت‌اللهی، به‌عنوان وزرای معادن و فلزات و محمد‌حسن عرفانیان به‌عنوان مجری طرح فولاد مبارکه را نام ببریم. در این مرحله شیوه تامین ملی فولاد ظاهرا از طریق نفت بوده است و همین موضوع باعث شده که حتی تا همین امروز، تعامل ایتالیایی‌ها با فولاد ایران و نیز نیازشان به نفت ایران باقی بماند.

۱۳: موج سوم توسعه فولاد در ایران، در دوران اکبر هاشمی‌رفسنجانی و به‌طور مشخص از سال ۱۳۶۸ آغاز می‌شود. در همان دوره‌ای که از نظر تاریخی به آن دوره سازندگی گفته می‌شود. در این دوره، آن‌طور که مسعود روغنی زنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجه در یک سخنرانی در مجلس گفته، فولاد به‌عنوان محور صنعت در کشور مورد توجه قرار می‌‌گیرد. هاشمی هم فولاد را محصولی استراتژیک می‌داند که هم برای صنعتی شدن ایران و هم برای بازسازی پس از جنگ نیاز است. بنابراین در ابتدای این دوره فولاد خوزستان می‌تواند کارخانه خود را تکمیل کند و فولاد مبارکه اصفهان نیز به تولید رسید.

در این دوره همچنان ایتالیا از شرکای ایران است و ظاهرا در فولاد خوزستان هم چین می‌‍‌تواند به ایران به‌خصوص در حوزه تامین مالی آن‌هم در قبال نفت کمک کند. فردی که در این دوره می‌تواند به‌عنوان یک چهره مهم در صنعت فولاد ایران مطرح شود حسین محلوجی، وزیر معادن و فلزات هاشمی‌رفسنجانی در هر دو دوره ریاست جمهوری اوست. البته افراد دیگری مثل محمود اسلامیان که سال‌ها مدیر فولاد مبارکه بود نیز در این دوره، توانستند خود را در این عرصه نشان بدهند.

۱۴: در دوره خاتمی در ایران چند مجتمع فولادی افتتاح شده است. مثلا در سال ۱۳۷۷، شرکت فولاد تاکستان به‌عنوان نخستین کارخانه فولاد بخش خصوصی توسط حسن مصیب‌زاده افتتاح می‌شود و یا در سال ۱۳۷۹ شاهد افتتاح فولاد آذربایجان هستیم. همچنین در سال ۱۳۷۸ مطالعات برای ساخت فولاد هرمزگان اتفاق می‌افتد اما مهم‌ترین رویداد در دولت خاتمی برای صنعت فولاد، نوشتن طرح جامعی برای صنعت فولاد بود. با این حال عمر دولت خاتمی به اجرای این طرح جامع نرسید. البته دولت او موفق شد ظرفیت تولید فولاد در کشور را از طریق افتتاح همان طرح‌هایی که در ابتدا گفتیم و نیز افتتاح طرح‌های دیگری مثل مجتمع فولاد خراسان در نیشابور، مجتمع فولاد سبا و مجتمع صنعتی فولاد اسفراین به بیش از ۲۰ میلیون تن برساند.

۱۵: ایده مرکزی دولت احمدی‌نژاد عدالت بود و به همین دلیل به سراغ طرح‌های تاسیس کارخانه‌های فولاد با ظرفیت کمتر (۸۰۰ هزار تنی) در ۸ استان کشور یعنی چهارمحال‌وبختیاری، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی، فارس، کرمان، یزد و خوزستان بود. با این حال گفته شده که این طرح‌های عملکرد اقتصادی چندان مناسبی نداشتند و نیز در خصوص مسایل زیست‌محیطی توسعه صنعت فولاد در کشور با توجه به کمبود آب به خصوص در استان‌های کم آب، هشدارهایی داده شده است.

برخی هم گفته‌اند که در این دولت، طرح‌های فولادی تعطیل شده است. به هر حال، مسلم است که ما از سال ۱۳۸۴ تاکنون حدود ۷ میلیون تن توانستیم به میزان تولید کشور اضافه کنیم. چرا؟ شاید به این دلیل که احمدی‌نژاد در دوره خود فکر می‌کرد که این صنعت، زاده دوران هاشمی رفسنجانی است و ماهیتی کارگزارانی دارد و از این رو حمایت از آن را در راستای منافع سیاسی خود نمی‌دانست. در دولت او البته خصوصی‌سازی در فولاد پیش رفت و هم فولاد مبارکه به حالت خصوصی یا بهتر است بگوییم خصولتی درآمد و هم فولاد خوزستان نیز در یک خصوصی‌سازی جنجالی به محمد جابریان واگذار شد هرچند که این معامله در نهایت ابطال شد.

۱۶: در دولت حسن روحانی، فولاد اهمیت خود را مثل زمان هاشمی‌رفسنجانی پیدا کرد. به هر حال فردی مثل اسحاق جهانگیری، با تفکر کارگزارانی خود، که حامی همیشگی فولاد به خصوص در دوران وزارت خود از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ در دولت خاتمی بود، معاون اول رئیس‌جمهور شده بود. با این حال، شاهد تحولی عظیم در صنعت فولاد کشور در این دوره هم نبودیم. به عبارت دیگر می‌توان گفت که فولاد کشور هر چه دارد در حال حاضر از موج اول آن در اواخر دهه سی و دهه ۴۰ و موج سوم و چهارم آن در دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی دارد و بقیه دولت‌ها بیش از هر چیز، وقت خود را صرف نگهداری این صنعت کردند و نه توسعه آن.

شرح عکس:اکبر هاشمی رفسنجانی در ۲۳ دی ماه ۱۳۷۱ کارخانه فولاد مبارکه در اصفهان را افتتاح می کند.

کدخبر: ۴۷۴۷۶۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • Amirkhan56

    دزدان کثیفی که از دل این فولاد دوران ساز ندگی به بعد، سر از تخم درآوردند!