تاریخ؛ همچون مجموعهای از رسوبات حوادث در آکواریوم
روزنامه هفت صبح، دکتر امیررضا مافی | تاریخ را باید به مثابه یک آکواریوم غول پیکر تصور کرد که عمقش بسیار زیاد است. هر اتفاقی، هر روی دادنِ ممکنی، هر انتشار و رخدادی، همانند شیئی است که در سطح آب رها میشود، تا زمانی که در آب غوطهور است، میتوان ابعاد بیشتری از آن را دید و بررسی کرد، اما گذر زمان آن رویداد را به کف میرساند، بالاتر از تمام اتفاقات قبل و این فرایند بدون وقفه در روند شکلگیری تاریخ جریان دارد.
زمانیکه یک واقعه به مثابه شیئی به کف آکواریوم برسد و روی حوادث پیشیناش بنشیند، طبیعتا امکان دیدن همهجانبه آن از بین میرود و وقتی حوادث دیگر روی آن قرار بگیرند، ما صرفا با یک قطعه تکبعدی که رو به شیشه آکواریوم است مواجهیم. البته حوادث بسیاری در تاریخ وجود دارند که در احاطه حوادث دیگر قرار میگیرند و هیچ راهی به دیدار آنها وجود ندارد. حوادثی که آن وسط مینشینند و زیر خروارها اتفاق ریز و درشت دیگر مدفون میشوند، هر چند ممکن است برخی از آنها بسیار مهم باشند اما به قدر کافی بزرگ نباشند.
از طرفی حوادث بزرگ و نه حتما مهم، مانندِ اشیا پرحجماند و در تنازعی برای پدیداری در هنگام رسوب، عمدتا یک وجه خود را جلوی شیشه این آکواریوم قرار میدهند، مثل حوادث طبیعی بزرگ،انقلابها،جنگها و آنچه از بین میرود خرده وقایع کم حجم است. وقتی لایههای کف آکواریوم تشکیل شود، شما میتوانید به تاریخ نگاه کنید. گزارشهایش را بخوانید،اما نمیتوانید وارد آکواریوم بشوید و در دل تاریخ موضوعات آن را تحلیل کنید.
آنگاه تاریخ از یک وجه و فقط از پهلو حوادث را به شما نشان میدهد. به این ترتیب تاریخ مجموعهای از رسوبات رویدادها و حوادث در محیطی همچون آکواریوم است هرچه تعداد بینندگان بیشتر شود، قرائت از آن لایههای رسوب کرده متکثر خواهد شد. ضمن اینکه منظر یا پرسپکتیو ما نسبت به آکواریوم نیز موثر است. اینکه شرق عالم ایستادیم یا غرب؟ خاورمیانه یا آمریکای لاتین؟ تاریخ مادامی که دارای معنای مطلق شود، دیگر به کار نمیآید و میشود بخشی از مطالعه کتابخانهای، اما مادامی که روایتهای تاریخی، قابلیت پرداخت و تحلیل داشته باشند، دچار تعصبورزی نشوند،قابل استفادهاند و در دسترس.
باید به این توجه داشت که هیچ معنای مطلق و یکهای در تاریخ یافت نمیشود. تاریخ در صورت حوادث ضبط میشود، اما در معنا و تفسیر مدام در حال تغییر است و این تغییر، باعث دگرگونیهای اندیشه و سپس به وجود آمدن قرائتهای متفاوت میشود. راه گریز از تاریخ وجود ندارد و ما ناگزیریم از وصلت تمام با آن. بنابراین تمام گذشته ما، قرائت از روایتهایی است که در دل آکواریوم تاریخ غرق شدند. روایتهای ما بر آمده از قرائتهایی است که از این آکواریوم میشود، منظری که ایستادیم، حب و بغضی که میورزیم . ما نمیتوانیم با هیچکدام از موارد تاریخی، پدیدارشناختی برخورد کنیم.
چون امکان این را نداریم، آن قطعه را از آکواریوم بیرون بیاوریم و بر روی آن آزمایش انجام دهیم. تاریخ در پیوستگی معنا دارد و این لایهها و قطعهها غیر قابل انفکاک از یکدیگرند. پس باید به تاریخ به شکل یک کل توجه داشت، آن را با شناخت منظری که درش ایستادیم کاوید و برای هر اصلاح و تغییری، آن را مدنظر قرار داد. ما هر روز در این آکواریوم غرق میشویم. هر ثانیه بر سطح آب رها میشویم. هر لحظهمان تاریخ است و جدا شدن از آن ناممکن. پس به عنوان کسانی که تاریخ هستیم و نه صرفا تاریخساز، جهان را باید از جای درست ببینیم و در معنای این جای درست باید تاریخ را بجوییم و چه بسا باید با غوطهور شدن در آکواریوم، جای خوب خود را برای ماندگاری در تاریخ پیدا کنیم.