تئاتر ببینیم| درباره نمایش «آمده بودیم اینجا بمیریم»
روزنامه هفت صبح، سمانه استاد | خرمشهر سالهاست که سوژه شده برای بسیاری از قصهها، فیلمها و نمایشها. شهری که روزی خرمیاش نامش را تعیین میکرد حالا دردهایش شده سوژهای برای نوشتن. اسیر بودنش، آزاد شدنش و تمام زخمهایی که بر در و پیکرش وجود دارد، هر کدام میتواند قصهای را به خود اختصاص دهد. تکتک آدمهایی که روزی در آن زیستهاند، روزی از آن هجرت کردهاند، بازگشتهاند و در خاکش دفن شدهاند، همه روایتهایی را به همراه دارد که باعث میشود این شهر هیچگاه از سوژه بودن خارج نشود. این روزها خرمشهر سوژهای است که «مریم منصوری» دربارهاش نوشته و روی صحنه تماشاخانه سرو آورده.
«آمده بودیم اینجا بمیریم» روایتی است از خانوادهای خرمشهری که بعد از هشت سال زندگی در تهران در دوران جنگ، حالا به شهر خود بازگشته، میخواهند در خانهشان ساکن شوند و زندگی در خرمشهر را از سر بگیرند اما با شهری روبهرو شدهاند که هیچ شناختی از آن ندارند. زن خانواده از چهار فرزند دو تایش را در مسیر جنگ از دست داده.
پسری که توی سقوط هواپیما مرده و دختری که از ترس تجاوز عراقیها خودش را به شط سپرده و درباره سرنوشتش توی این شهر غریب هنوز حرف و حدیثها وجود دارد. پسر کوچک خانواده وقتی جنگ شروع شد پنج ساله بوده و حالا نوجوانی از تهران برگشته است که هنوز لهجه جنوبی دارد و دختر کوچک پی نامزدش میگردد که گویا به گروه مجاهدین پیوسته. زن هنوز جوان است اما شوهرش پیرمردی نزار شده که حتی حرف نمیزند.
حال این خانواده به خرمشهر بازگشتهاند که در آن زندگی نه، بلکه بمیرند. روایت این نمایش، بیان دوباره رنجهای مردم خرمشهر است. روایتی از خانههایی که هر گوشهاش یادگاری از جنگ دارد، در و دیوارش آغشته به گلوله است و تکتک آجرهایش بوی عراقیها را میدهد. روایت شهری است که زن همسایهاش از صدای سگها میترسد، شام ویژهاش سیبزمینی آبپز است و اندوه مردمانش تمامنشدنی. نمایش در دو خط روایی میگذرد.
یکی داستان خانواده است و دیگری داستان ویژه سلما، دختر کوچک خانواده که دنبال نامزدش است و با خواهر مردهاش خلوت میکند. داستان دوم در حقیقت داستان حرف و حدیثهاست. داستان آنهایی که نیستند اما پشت سرشان حرف زیاد است. آفاق، دختر بزرگ میخندد و از زمانی میگوید که جسدش در شط باد کرده بود، اما مردم پشت سرش حرفهای دیگری میزنند و دختر کوچک از نامزدی میگوید که عاشقش بوده اما میگویند
به مجاهدین پیوسته و الان در عراقی زندگی میکند که این سان خرمشهر را از بین برده. روایت منصوری از این قصه تنها نگریستن به درد و رنج است و در پایان این نمایش با وجودی که اسباب زندگی از تهران میرسد، اما باز هم کورسوی امیدی تابیده نمیشود. نمایش روایت رنجهای تمامنشدنی است که در مواقعی رو به تکرار میرود و حوصله مخاطب را میکشد تا با خود همراه کند. ریتم کند نمایش، خالی بودن آن از بزنگاهها و نقاط عطفی که توجه مخاطب را به خود جلب کند و گاه رفتن به سوی تکرار رنج، «آمده بودیم اینجا بمیریم» را به نمایشی متوسط تبدیل میکند که دیدنش خالی از لطف نیست.
* نویسنده و کارگردان: مریم منصوری
* بازیگران: دریا یاسری/ ندا گلرنگی/ محسن پوشایی/ نازنین نادرپور/ پرهام روئین/ پریناز لطفالهی
* مکان و زمان اجرا: تماشاخانه سرو/ ساعت ۱۹:۳۰