بهترین فیلمها با سوژه قاتلان سریالی
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | تریلرهای جنایی همیشه جذاب هستند. به خصوص آنهایی که درباره قاتلان زنجیرهای هستند. دریافت ساز و کار ذهن قاتلان زنجیرهای خودش سوژه هیجانانگیزی است. در سالهای اخیر استاد ساختن تریلرهای پر از تعلیق یعنی دیوید فینچر سریال «شکارچی ذهن» را اصلا براساس مطالعه ذهن قاتلان زنجیرهای ساخت. بخشی در FBI وجود دارد که وظیفه آن بررسی عملکرد مغز قاتلان زنجیرهای است تا به کمک آن بتوانند به فرمولهای مشترکی برسند و قاتلان زنجیرهای بعدی را به این روش کشف کنند.
فیلم «چیزهای کوچک» به کارگردانی جان لی هنکاک با بازی دنزل واشنگتن که اخیرا اکران شده و البته از منتقدان امتیاز چندان خوبی هم نگرفته است تریلر جنایی نئونوآری است که در دهه ۹۰ اتفاق میافتد. شبی دختری تحتتعقیب یک موتورسوار قرار میگیرد. مدتی بعد دو کارآگاه به لسآنجلس (با بازی دنزل واشنگتن و رامی مالک) فرا خوانده میشود تا یک سری شواهد و مدارک را بررسی کنند.
اما در میانه ماموریت یکی از آنها در جستوجوی یک قاتل سریالی که شهر را به وحشت انداخته است درگیر اتفاقی تازه میشود. نکته خوب فیلم گروه بازیگران جذاب و بااستعداد آن است از واشنگتن و رامی مالک بگیرید تا جرد لتو اما مشکلش اینجاست که فیلم به ندرت لحظات غافلگیرکننده دارد و بازیها هم در این داستان نه چندان پرپیچ و خم حرام شدهاند.
نگاهی انداختهایم به فیلمهای دیگری که درباره قاتلان زنجیرهای هستند. در بیشتر آنها نقطه عطف کشف قاتل نیست که معمولا در میانه فیلم شناسایی میشود بلکه بازی موش و گربه میان نیروی خیر و شر است. شری که گاهی نیروی خیر یا همان پلیسها را هم به مغاک میبرد.
*** هفت / کارگردان: دیوید فینچر / بازیگران: مورگان فریمن، برد پیت، گویینت پالترو، کوین اسپیسی/
امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰ / محصول ۱۹۹۵
فیلمی که در میان ۲۵۰ فیلم برتر سایت imdb طبق نظر دوستداران سینما رتبه بیستم را دارد. ویلیام سامرست کارآگاهی است که به زودی بازنشسته میشود و همکاری برای او آوردهاند به نام دیوید میلز که کارآگاهی ایدهآلیست اما عصبیمزاج و تندخوست و همسرش هم از انتقال او به این شهر راضی نیست. میان میلز و سامرست دوستی شکل میگیرد و این وسط پروندهای هم پیش میآید که به نظر میرسد قاتل براساس گناهان هفتگانه قربانیانش را انتخاب میکند.
بررسی شواهد کارآگاهان را به سمت قربانی دیگری راهنمایی میکند اما دیر میرسند. قربانی سوم زنده میماند اما در شرایطی نیست که با پلیس همکاری کند. «هفت» فیلمی آزاردهنده، درگیرکننده، کثیف و مجذوبکننده است که شاید تماشایش کار آسانی نباشد اما شما قطعا تحتتاثیر بینش و نگاه فیلم قرار میگیرید. از آن فیلمهایی است که بیشتر از آنکه کشف هویت قاتل اهمیت داشته باشد فضا و اتمسفر و البته پایان تکاندهنده آن است که فیلم را در تاریخ سینما ماندگار کرده است.
*** چشمان بدون چهره / کارگردان: ژرژ فرانژو / بازیگران: پیر براسور، آلیدا والی / امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰ / محصول ۱۹۶۰
فیلم ترسناکی که برمبنای رمانی به همین نام نوشته شده است. فیلم به نام «اتاق وحشت دکتر فاستوس» دوبله شد و در آمریکا هم به نمایش درآمد. شبی در کنار رودخانه زنی رانندگی میکند و جسدی را داخل رودخانه میاندازد. وقتی جنازه پیدا میشود، دکتر جنسیر آنچه را که پیدا میشود به عنوان دختر گمشدهاش شناسایی میکند. صورت کریستین در تصادف ماشین به شدت تغییر شکل داده است. تصادفی که خود دکتر هم جزو مسببانش بوده است.
دکتر جنسیر در یک خانه بزرگ زندگی میکند که چسبیده به کلینیکش است و در خانهاش سگهای بزرگ ژرمن شپرد دارد. بعد از مراسم تشییع جنازه کریستین دکتر جنسیر و لوییس منشیاش، همان زنی که جسد را داخل رودخانه انداخته بود به خانه برمیگردند جایی که کریستین واقعی را آنجا پنهان کردهاند. فیلمی رعبآور و نفسگیر که ماهرانه ساخته شده و یک قطعه هنری تاریک و به طرز مبهوتکنندهای زیباست. فرانژو به لحاظ بصری سبک خاص خودش را در این فیلم به رخ میکشد.
*** سکوت برهها / کارگردان: جاناتان دمی / بازیگران: آنتونی هاپکینز، جودی فاستر / امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰ / محصول ۱۹۹۱
فیلمی برنده پنج جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بازیگری و فیلمنامه و کارگردانی که میان ۲۵۰فیلم برتر imdb رتبه بیست و سوم را دارد و احتمالا قهرمان آن یکی از معروفترین قاتلان زنجیرهای جهان است. «سکوت برهها» داستان یک زن کارآموز افبیآی را دنبال میکند که با یک روانپزشک قاتل (دکتر هانیبال لکتر) گفتوگو میکند تا بتواند پرونده جنایی مربوط به یک قاتل سریالی را از طریق کمک او حل کند. در واقع دکتر لکتر یک غول ترسناک و در عین حال یک مرد سمپاتیبرانگیز است.
لکتر یک قاتل خطرناک است که قربانیانش را میخورد. او در طول فیلم چند پلیس را هم به قتل میرساند اما به نوعی با شخصیت اصلی زن فیلم برای دستگیری یک قاتل روانی دیگر همکاری دارد. شاید فاکتور اصلی شخصیت لکتر که او را جذاب کرده هوشمندی و صداقتش باشد. «سکوت برهها» براساس رمانی به همین نام نوشته توماس هریس ساخته شد و دومین کتاب او بود که مورد اقتباس سینمایی قرار میگرفت و شخصیت هانیبال لکتر را بهعنوان یک شخصیت مرکزی روی پرده میبرد.
جذابیت فیلم «سکوت برهها» در رابطه پیچیده میان دکتر لکتر و کلاریس استارلینگ (با بازی جودی فاستر) بهعنوان مأمور افبیآی است. هانیبال به ازای هربار تحلیل شخصیت قاتل زنجیرهای و راهنمایی کلاریس، یک قدم نیز به حریم خصوصی روانی او نزدیک میشود. در واقع شرایط و پویایی خاص این رابطه است که فیلم را این چنین ماندنی و قدرتمند کرده.
*** روانی / کارگردان: آلفرد هیچکاک / بازیگران: آنتونی پرکینز، جانت لی / امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰/
محصول ۱۹۶۰
یکی از مهمترین فیلمهای کارنامه آلفرد هیچکاک که استاد تعلیق در سینما و پدر دیوید فینچر از این لحاظ است. فیلمی که نامزد چهار جایزه اسکار شد اما در کمال تعجب هیچکدام را به خانه نبرد و در عوض در تاریخ سینما تبدیل به اثری ماندگار شد. فیلم در میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb رتبه چهل و یکم را دارد.
«روانی» با سرقت یک منشی از محل کارش شروع میشود.
ماریون پول را میدزدد و فرار میکند و قرار میشود که نامزدش هم کمی دیرتر به او بپیوندد. ماریون به خاطر طوفان مجبور میشود شبی در بیتس متل اقامت کند که توسط پسر جوانی و مادرش اداره میشود. نورمن بیتس از اختلافاتش با مادرش میگوید و اینکه چطور نمیتواند او را ترک کند. ماریون تصمیم میگیرد فردا پول را پس بدهد اما زیر دوش ضربههای چاقو توسط ناشناسی به او وارد میشود و میمیرد. نورمن وقتی متوجه مرگ او میشود وحشتزده اتاق را تمیز میکند. یک هفته بعد خواهر ماریون دنبال او به همان متل میآید.
*** زودیاک / کارگردان: دیوید فینچر / بازیگران: جیک جیلنهال، رابرت داونی جونیور / امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۰۷
اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ مردی که در روزنامههای سانفراسیسکو کاریکاتور میکشد در پی پیش آمدن پرونده مشهور زودیاک، قاتل زنجیرهای تبدیل به یک کارآگاه آماتور میشود تا بتواند این قاتل سریالی را پیدا کند. در خط روایی فیلم داستان قتلها هم از زاویه دید یک کارتونیست و هم از طریق تلاشهای کارآگاهان پلیس دنبال میشود.در نهایت فیلم هم همچون واقعیت با ابهامات بسیاری همراه است و به نظر میرسد در روند ساخت «زودیاک» واقعگرایی بر ساخت یک درام معمول ارجح بوده است.
فیلم نسبتا طولانی است با داستانی پرپیچ و خم از تعقیب طولانی و ماراتنگونه یک جنایتکار با جزئیات فراوان جنایی و قضایی. یکی از تحسینبرانگیزترین درامهای اسرارآمیز و تریلرهای فینچر که هر چه پیش میرود بیشتر غرق فضاسازی و داستان آن میشوید. این فیلم ترکیبی از چند ژانر است که همه آنها را در اوج ارائه میدهد. فیلمی که با وسواس و جزئیات زیادی ساخته شده است.
*** خاطرات قتل / کارگردان: بونگ جون هو / بازیگران: کانگ هو سونگ، کیم سانگ کیونگ / امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۰۳
سال ۱۹۸۶ در یک استان کوچک در کره دو کارآگاه با پروندهای پیچیده دست و پنجه نرم میکنند. چندین زن جوان که مورد تعدی قرار گرفته و بعد کشته شدهاند پیدا میشوند و کارآگاهان باید از راز قتل آنها پرده بردارند. بیش از ۱۵سال قبل از ساخته شدن فیلم «انگل» بونگ جون هو با «خاطرات قتل» علاقه خودش را به ساخت تریلرهای معمایی نشان داده بود. خاطرات قتل بر اساس داستانی واقعی ساخته شده بود. فیلم تحسین منتقدان و کارگردانهای متفاوتی از جمله کارگردان مشهور آمریکایی کوئنتین تارانتینو را به همراه داشت؛ اثری که ترکیبی فوقالعاده از یک فیلم کارآگاهی و یک کمدی سیاه بود.
«خاطرات قتل» به عنوان یکی از مشهورترین آثار سینمای کرهجنوبی شناخته میشد و خیلیها معتقدند که هنوز هم بهترین فیلم بونگ جون هوست. فیلم پر از تعلیق و شگفتی که به لحاظ روانشناختی هم اثر غنی محسوب میشود و هر لحظه به مخاطبش رو دست میزند و پیچشهای داستانی نفسگیری دارد.
*** آرسنیک و تور کهنه / کارگردان: فرانک کاپرا / بازیگران: کری گرانت، پریسیلا لین / امتیاز متاکریتیک: -
محصول ۱۹۴۲
انتخاب آخرمان میتوانست «قاتلین بالفطره» الیور استون محصول ۱۹۹۴ با بازی وودی هارلسون باشد یا «شب شکارچی» چارلز لاتن با بازی درخشان رابرت میچم یا جدیدتر از آنها موزیکال مخوف و فانتزی «سویینیتاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» که همهشان جزو فیلمهای خوبی با قاتلان زنجیرهای هستند اما برای اینکه فکر نکنید فیلمهای مربوط به قاتلان سریالی فقط درامهای سیاه و مخوف است انتخاب غیرمتعارف «آرسنیک و تور کهنه» را گذاشتیم. یک کمدی کاپرایی مفرح که در آن قاتلان سریالی چند پیرزن هستند!
مورتیمر نویسندهای است که بارها به خاطر یک سری خرافات ازدواجهایش کنسل شده و حالا عاشق دختری به نام الن شده است. آنها روز هالووین با هم ازدواج میکنند و الن پیش پدرش میرود تا خبر را به او بدهد و مورتیمر هم پیش ابی و مارتا دو عمهاش میرود. برادر مورتیمر به اسم تدی هم با عمهها زندگی میکند. پسری که فکر میکند تئودور روزولت است. عمهها عاشق مورتیمر هستند و به نوعی نقش مادر را برایش بازی کردهاند. تا اینکه مورتیمر که دنبال یک کتاب است جنازهای را در خانه پیدا میکند. او فکر میکند توهمات تدی کار دستش داده است. منتقد نیویورکتایمز گفته بود که این اثر یک ماکابر سرگرمکننده و بامزه است. اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام که کاپرا روح آن را به تصویر کشیده است.