برندهها و بازندههای نوروز ۹۹ تلویزیون
روزنامه هفت صبح| همه میدانیم که امسال اکثر برنامههای تلویزیون تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا با محدودیتها و مشکلات فراوانی در تولید روبهرو بود. بنابراین طبیعی است که هرکدام از آنها با ضعفهایی روبهرو باشد. بدون در نظر گرفتن این ضعفها که ناشی از کمبودها بوده، باز هم مثل سالهای گذشته، نسبت بازندهها به برندهها خیلی بیشتر بود. میتوانیم به جرئت بگوییم غیر از «پایتخت۶»، «عصرجدید» و «دورهمی»، سایر برنامهها نه تنها جذابیت بالایی نداشتند که در برخی موارد حتی بدتر از برنامههای قبلی ظاهر شده بودند. در این بخش، هشت برنده را از میان ویژهبرنامههای تحویل سال، مسابقهها، برنامهها و سریالها انتخاب کردهایم.
*** برندهها ***
*** پایتخت | سریال
حتی پیش از اینکه اولین قسمت از سریال «پایتخت ۶» را ببینیم مطمئن بودیم مثل پنج فصل گذشته، جزو پرمخاطبترین سریالهای نوروزی خواهد بود اما مواردی وجود داشت که میتوانست به کار ضربه بزند و آن را از حالت یک اثر درجهیک خارج کند. به هرحال درگذشت خشایار الوند و حذف باباپنجعلی، اتفاقهای ناخوشایندی بودند که گروه باید با آن کنار میآمد. ضمن اینکه مشکلات و کمبودهایی که به واسطه شیوع کرونا ایجاد شده بود، میتوانست سریال را با تهدید روبهرو کند. با اینحال اما سیروس مقدم، محسن تنابنده و سایر اعضای تیم پایتخت، با تمام این مشکلات، یکی از بهترین فصلها را رقم زدند.
تغییرات جذاب شخصیتها و موقعیتهای جالبی که برای هرکدام از آنها در نظر گرفته شده بود، از جمله بازگشت بهبود فریبا، شغل جدید و حاجیشدن نقی، شرایط خاص ارسطو و بهتاش و … همگی باعث شدند که سریال، کماکان برای مخاطبان جذاب باشد. انتقادهای صریح و شوخیهای جالبی که پیشتر نمونهشان را در تلویزیون سراغ نداشتیم، باعث شدند پایتخت، به عنوان سریالی اثرگذار از این جهت هم مطرح شود. گرچه با انتقادهایی هم در میانه راه همراه شد. البته سریال هنوز به پایان نرسیده و منتظریم ادامه آن را تماشا کنیم.
*** رضا رشیدپور| برنامهساز و مجری
رضا رشیدپور سال گذشته بعد از مدتی دوری و البته استراحت، با برنامه ویژه شب یلدا به آنتن شبکه سه برگشت. او در یک ماراتن نفسگیر با دیگر رقبایش در شبکههای مختلف توانست با اختلاف بهترین برنامه شب یلدا را روانه آنتن کند. او با همین برنامه نشان داد، همچنان در این عرصه یعنی طراحی و ساخت ویژهبرنامه مناسبتی از بهترینهاست و میتواند هربار برگ برندهای تازه رو کند. بر همین اساس تهیه و اجرای ویژهبرنامه سال تحویل بعد از چندسال به رشیدپور رسید. امتیاز ویژه او برای برنامه سال تحویل، استودیویی بود که برای برنامه هفتگی «اتفاق» طراحی شده بود و برای این برنامه مورد استفاده قرار گرفت.
اگر حضور محمدرضا شریفینیا و گفتوگوی رشیدپور با او را در لحظات نزدیک به سال نو فاکتور بگیریم، او در چینش مهمانان و گفتوگو با آنها درستترین و البته استانداردترین مسیر را درپیش گرفت. مهمترین ویژگی اجرای او و البته چالش بزرگی که توانست به سلامت از آن عبور کند، تغییر حال و هوای برنامه در شب سال تحویل به مناسبت شهادت امام موسی کاظم(ع) بود. رشیدپور چه در اجرا و چه در محتوا توانست با حفظ همه موازین، ضمن احترام به مناسبت مذهبی، حال و هوای شب عیدی برنامهاش را حفظ کند. او حتی برخلاف دیگر مجریان از پوشیدن پیراهن مشکی هم امتناع کرد.
*** عصرجدید| مسابقه
از میان مسابقههایی مانند «ایران»، «پنج ستاره»، «هوش برتر»، «کودک شو» و …، «عصرجدید» با اختلاف در صدر آرای مخاطبان قرار گرفت و عنوان سرگرمکنندهترین مسابقه را بهدست آورد. گرچه همزمانی پخش آن با برنامه «دورهمی» باعث شد بخشی از مخاطبانش را در پخش اولیه از دست بدهد اما این مسئله، آنطور که باید تاثیری روی کاهش میزان مخاطبان آن نداشت. مسابقه «عصرجدید» با اینکه بهدلیل شیوع ویروس کرونا با تغییرات فراوانی همراه بود و هر قسمت، در دوشب روی آنتن میرفت و در روزهای پایانی، استودیو خالی از تماشاگر بود و این تغییرات ناگزیر به آن آسیب وارد کرد اما رسالت اصلی خودش را حفظ کرد و تا آخرین لحظه با قوت پیش رفت.
*** مهران مدیری| مجری
شیوع ویروس کرونا، روی روند تولید برنامه «دورهمی» هم اثر گذاشت. بهخاطر انتقادهای فراوان از ازدحام جمعیت در استودیوی دورهمی، بالاخره مجبور به حذف شرکتکنندگان شدند. در این صورت تعامل مدیری با تماشاچیان قطع شد و عملا بخشهایی از برنامه که به حضور چند شرکتکننده روی سن و صحبت مدیری با آنها برمیگشت، از برنامه کنار رفت. از اینجا به بعد در هر برنامه، فقط پلاتوهای مدیری را میدیدیم به همراه دو اجرا توسط خواننده و گفتوگوی مدیری با مهمان برنامه. این مسئله باعث شد تا مقداری از حجم برنامه کاسته شود و به دلیل عدم دخالت شرکتکنندگان در طول برنامه، طراوت و تازگیاش را از دست بدهد. با این حال اما مدیری به تنهایی از پس جذابیت برنامه برآمد و کماکان دورهمی مثل قبل در اوج بود.
*** تیتراژ دوپینگ| موسیقی تیتراژ
درباره کیفیت پایین سریال «دوپینگ» در بخشهای مختلفی از این صفحه نوشتهایم اما استثنائا، موسیقی تیتراژی که توسط محمد بحرانی اجرا شد یکی از اتفاقهای قابل قبول این سریال بود. «دوپینگ» پیش از شیوع کرونا ضبط شده بود و به هیچوجه تحت تاثیر موانع و محدودیتهای این بیماری نبود اما عوامل تصمیم گرفته بودند موسیقی تیتراژ پایانی را مرتبط با اتفاقهای این روزها طراحی کنند و ردپای کرونا به این صورت در این سریال هم حفظ شد. ترانه تیتراژی که محمد بحرانی به سبک خاص خودش اجرا میکرد با این جملات بامزه شروع میشد: «عجب عیدی بشه ایندفعه، دستامون تا آرنج تو کفه، رفتی و تو باغچه گل کاشتی، ولی الان خونهای با ژل بهداشتی….» هربار این سریال را ببینیم، به یاد دوران قرنطینه میافتیم.
*** ارسطو| کاراکتر
همه آنهایی که از فصل اول سریال «پایتخت» آن را دنبال کردهاند درباره ویژگیهای ارسطو عامل اطلاعات زیادی دارند. او در فصل پنجم، به دشمن اصلی نقی تبدیل شده بود اما در فصل ششم، شخصیتی کاملا متفاوت پیدا کرد. در نقطه شروع سریال با تیپ و قیافهای کاملا متفاوت از زندان آزاد شد و بعد از اینکه نتوانست کاری برای خودش پیدا کند، سراغ کار خلاف رفت اما خیلی زود از ترس اینکه مبادا به پسرخالهاش آسیبی وارد شود از کارش انصراف داد. کنار هم قرار گرفتن ویژگیهای اخلاقی ارسطو یعنی همان سادگی و مهربانی در کنار ویژگیهای شخصیتی جدید، باعث شد به یکی از کاراکترهای متفاوت فصل ششم تبدیل شود. این تفاوت حتی در قسمتهای پایانی و در همراهیاش با بهتاش هم به چشم میخورد.
*** هادی حجازیفر| بازیگر
هادی حجازیفر بعد از بازی در فیلم سینمایی «ایستاده در غبار»، به یکی از بازیگران مطرح سینما تبدیل شد. در چند فیلم، نقشهای موفقی از خودش به نمایش گذاشت و خیلی زود بین سینماییها جا باز کرد. او اما در سریال «ممنوعه» شبکه نمایش خانگی، آنطور که باید موفقیتی به دست نیاورد. حالا اولینباری بود که بهعنوان بازیگر در تلویزیون ظاهر میشد. با اینکه «دوپینگ» سریال قابل قبولی نبود و سایر بازیگران هم نتوانستند برای موفقیت آن کاری از پیش ببرند اما بازی هادی حجازیفر، در نوع خودش قابل قبول بود. او نقش یک بقال سادهدل و سنتی آذریزبان را کاملا باورپذیر ایفا کرد و بهخاطر تسلط روی لهجه آذری، لحظات شیرینی را
به وجود آورد.
*** شبکه سه | بهترین شبکه
شبکه سه در قیاس با دیگر شبکههای تلویزیونی عملکرد بهتری نسبت به آنها در تولید و ارائه برنامههای نوروزی داشت. این شبکه کماکان با فاصله بهترین برنامه سال تحویل را این بار با اجرا و تهیه رضا رشیدپور روانه آنتن کرد. سبد فیلمهای سینماییاش به نسبت سایر شبکهها متنوعتر و جذابتر بود، سه تا از بهترین فیلمهای ایرانی سال یعنی تختی، قصر شیرین و سرخپوست همراه با سرو زیر آب از آنتن این شبکه پخش شد. حفظ برنامه طبیب روی آنتن با توجه به ماجراهای کرونا و رساندن مسابقه عصر جدید که در نظرسنجی سازمان پرمخاطبترین برنامه سیما بعد از پایتخت شد، درکنار سریال دوپینگ که به نسبت سریال شبکه دو کار پر مخاطبتری بود، همگی در کنار هم موجب شدند تا سبد شبکه سه رنگینتر و البته جذابتر از سایر شبکهها باشد.
*** مردودیهای دوران اول قرنطینه
معرفی یازده بازنده اصلی نوروز ۹۹ که انتظارمان را برآورده نکردند. صحبت کردن درباره بازندههای نوروز ۹۹ کار سختی است. نه به این معنی که بازنده نداشتیم و همه کارشان را به خوبی انجام دادند. نه! مسئله اینجاست که غیر از برخی برنامهها که از مدتها قبل برای نوروز برنامهریزی کرده بودند و مثل سریالهای «دوپینگ» و«کامیون» درگیر مشکلات کرونایی نبودند، سایر برنامهها تحت تاثیر این محدودیتها قرار داشتند. مثلا شاید اگر این مشکلات نبود، وضعیتشان بهتر از این پیش میرفت. با این حال در این بخش، یازده بازنده اصلی نوروز ۹۹ را معرفی میکنیم. از سریالها و برنامههای تحویل سال گرفته تا مجریها و بازیگران و کارگردانها و …
*** علی ضیا | مجری و برنامهساز
سند اجرا و ساخت برنامههای مناسبتی شبکه سه مدتهاست به نام علی ضیا خورده و او با وجود همه ضعفها و مشکلاتی که برنامههایش دارد کماکان تنها گزینه قابل تامل شبکه سه است. ضیا تمام تلاشش را برای ساخت و اجرای یک برنامه متنوع و جذاب خرج میکند، منتها عدم خلاقیت و اصرار بر خودنمایی بیش از حد جلوی دوربین موجب میشود تا تلاش خودش و یک تیم بر باد برود. هر چقدر تیم محتوای برنامههایی که علی ضیا اجرای آن را برعهده دارد تلاش میکنند سوژههای بکر و متنوعی را جور کنند.
اما ماحصل تلاش آنها جلوی دوربین فدای تمامیتخواهی ضیا میشود. او حتی در لحظات بحرانی هم قدرت تصمیمگیری و جمع کردن اتفاقات را ندارد یا تلاش میکند با شوخیهای پیش پا افتاده آن را جمع و جور کند یا اینکه به بدترین شکل ممکن از کنارشان میگذرد. او از سه، چهار شب قبل از تحویل سال برنامهاش را با کلی مهمان و آیتم روی آنتن برد اما با این حال چیزی که از او در یادها ماند عدم تسلطش در گفتوگو با مدیر عامل تراکتورسازی، اتفاقات مربوط به مصاحبه با امیرحسین رستمی و ناز و قهر کردنهایش در لحاظات منتهی به سال تحویل به خاطر مجوز نگرفتن یکی از آیتمهایش است.
*** کامیون| سریال
معمولا شبکههای مختلف تلویزیون، سعی میکردند سریالی را برای ایام نوروز انتخاب کنند که یک سر و گردن نسبت به سایر سریالهایشان در طول سال بهتر باشد. شبکه دو، سال گذشته با سریال «بر سر دوراهی» تا حدودی توانست مورد توجه قرار بگیرد و مخاطبان زیادی جلب کند اما واقعا معلوم نیست برچه اساسی، «کامیون» را برای نوروز ۹۹ انتخاب کرد. «کامیون» بدون شک یکی از ضعیفترین سریالهای چند وقت اخیر شبکه دو بود. داستان سه جوان دانشجو که جا و مکانی ندارند و به دنبال شغل هستند، یکی از تکراریترین سوژههایی است که تلویزیون به خودش دیده است.
طبیعتا اگر مسعود اطیابی، با همین سوژه تکراری، اثری درجه یک روانه آنتن میکرد مشکلی نبود اما «کامیون» نه تنها سوژه جذابی نداشت که در زمینه پرداخت، انتخاب بازیگران، شخصیتپردازی و پیشبرد روند داستان هم با مشکل روبهرو بود. مخاطبان نمیدانستند باید چه سوژهای را دنبال کنند و نهایتا منتظر چه فینالی باشند. «کامیون» نه هدف مشخصی داشت و نه داستان سرراستی تعریف میکرد. حتی موقعیتهای کمدی و شوخیهایش هم بیشتر در حد و اندازه سریالهای مخصوص کودکان و نوجوانان بود و نمیتوانست مخاطبان بزرگسال را قانع کند.
*** رضا مقصودی| کارگردان
«دوپینگ» دومین اثر رضا مقصودی در مقام کارگردان است. او دو سال پیش فیلم سینمایی «خجالت نکش» را ساخته بود؛ یک کمدی روستایی که به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرد و موفقیتهایی هم به دست آورد. از آنجایی که مدیوم تلویزیون با سینما فرق میکند و فرمول فیلمسازی را نمیتوان برای سریالسازی به کار برد، «دوپینگ»، اثر قابل قبولی از آب درنیامد. مقصودی برای بازیگران سریالش دست روی گزینههای موفقی گذاشت. شبنم مقدمی و هادی حجازیفر، میتوانستند برگ برندههای مهمی برای این سریال محسوب شوند اما مقصودی از حضور آنها به خوبی بهره نبرد. فیلمنامه «دوپینگ» شاید میتوانست برای یک فیلم تلویزیونی، قابل قبول باشد اما تبدیل آن به یک سریال نوروزی، تصمیم اشتباهی بود و نهایتا به جایی نرسید.
*** نیما شعباننژاد| بازیگر
نیما شعباننژاد یکی از بازیگران اصلی «دوپینگ» بود و این فرصت را داشت که بعد از خندوانه، یک بار دیگرخودش را ثابت کند و بازی درجه یکی به نمایش بگذارد. او در سریال «هیولا»ی مهران مدیری، نقش موفقی بازی کرد اما در تلویزیون، فرصت به این خوبی در اختیار نداشت. به عنوان کاراکتر یک جوان امروزی که در خانوادهای سنتی بزرگ شده و این قابلیت را دارد که بعد از خوردن قرص، قدرتمند شود و هرچیزی را بلند کند، فرصت خوبی برای قدرتنمایی داشت. با این حال اما بازیاش درست در حد و اندازه نیمای خندوانه بود و حتی ذرهای تلاش برای تفاوت انجام نداده بود. البته با توجه به اینکه سایر بازیگران سریال هم بازی موفقی نداشتند احتمالا این ایراد هم بیشتر به کارگردانی سریال برمیگردد.
*** مهدی هاشمی | بازیگر مرد
«کامیون» به جرات بدترین انتخابی است که مهدی هاشمی میتوانست در همه این سالها داشته باشد. او معمولا انتخابهای بدی نداشته، در کارنامهاش کار متوسط و حتی تجاری دیده میشود، اما کار ضعیف و تا این اندازه شلخته نه. بی هویت بودن کاراکتری که شهاب عباسی برای مهدی هاشمی نوشته و مسعود اطیابی هم آن را جلوی دوربین برده موجب شده تا با یک هاشمی بلاتکلیف و سردرهوا روبهرو باشیم. فوتبالیست بازنشسته بامرامی که حالا همه معروفیت و ومحبوبیتش را کنار گذاشته و رفته پشت رل کامیون نشسته تا فارغ از دنیای کثیف فوتبال زندگی سالمی داشته باشد. این همه صفت خوب در کنار حس وطن پرستی و … از مهدی هاشمی کاراکتر نچسبی ساخته که خودش هم نمیداند با این همه صفت خوب باید چکار کند. نتیجه شده چیزی که میبینید.
*** تماشا و آی فیلم / شبکه
در بین شبکههای تامینی، شبکه آی فیلم و تماشا بدترین کنداکتور ممکن را برای نوروز ۹۹ داشتند. البته که اکثر سریالهای جذاب و پر بیننده بارها و بارها توسط همین شبکهها باز پخش شده اما بازهم این دو شبکه میتوانستند کنداکتور متنوع و جذابتری برای مخاطبانشان مهیا کنند. انتخاب سریال خارجی «نیل در خون» برای شبکه تماشا یا ملودرامهایی مثل « خانه بیپرنده» و کمدیهای ضعیفی چون « دست بالای دست» و «قرارگاه مسکونی» نشان میدهد این شبکهها با کمترین خلاقیت و سلیقه کنداکتورشان را برای نوروز مهیا کردند. البته که شبکه تماشا همیشه کم مخاطب بوده و شبکه آی فیلم هم با این چینشها مدتهاست مخاطب همیشگیاش را
از دست داده است.
*** محمد علیزاده| اجرا
معلوم نیست مدیران شبکههای تلویزیونی چه اصراری دارند که اجرای مسابقهها و تاکشوها را به افرادی بسپارند که تبحری در اجرا ندارند و اصلا کارشان چیز دیگری است. اینبار هم شبکه پنج در شب سال نو، اجرای ویژه برنامه تحویل سال را به محمد علیزاده سپرد؛ خواننده پاپی که چهرهاش برای مخاطبان تلویزیونی آنطور که باید آشنا نیست. طبیعتا اگر قرار بود به برنامه بیاید و یک آهنگ اجرا کند و برود با اتفاق خیلی خوبی روبهرو بودیم اما حضور تمام وقت او به عنوان یک مجری و عدم تسلط او روی اجرا، آن هم در مهمترین شب سال، چندان قانعکننده نبود. او در کنار هیراد حاتمی، مجری به نسبت با سابقهدارتر این شبکه ایستاد اما هیچ کدام از آنها «آن» مجریگری نداشتند و نتوانستند مخاطبان زیادی را پای این برنامه بنشانند.
*** ایران | مسابقه اطلاعات عمومی
«برنده باش» خودش کپی بود، یک کپی تقریبا خوب که به خاطر حضور سوپر استاری به نام محمدرضا گلزار در راس آن پر مخاطب هم شد. حالا اینکه بیایی از یک مسابقهای که خودش کپی است، کپی کنی نتیجهاش میشود مسابقهای به نام «ایران» که نه هویتی دارد و نه استانداردی که به واسطه آن بتوان مخاطب را پای تلویزیون کشاند. اینکه طراحان مسابقه هنوز به این سطح از آگاهی نرسیدهاند، گرافیکی که پاسخ دهی شرکتکنندهها به سوالات طراحی شده متناسب با محتوای برنامه نیست خودش هویت این برنامه را نمایان میکند. برنامه در ظاهر و در شعار قرار است هویت ملی و میهنی را تقویت کند، اما در عمل توسط شرکتکنندهها همه
لگد مال میشوند.
*** دستپخت | مسابقه تلویزیونی
مسابقه دستپخت در میان خیل مسابقات و برنامه هایی که با موضوع آشپزی ساخته و پخش شده اند یک استثنا و البته یک اتفاق بود. تقابل سرآشپزهای حرفه ای باهم موجب شده بود تا در این عرصه شاهد یک مسابقه جدی و البته جذاب باشیم. مسیری که البته در ویژه برنامه نوروز به بیراهه رفت تا یکی از مسابقات استاندارد و البته تخصصی تلویزیون به نازلترین سطح محتوایی برسد. مسابقه ای که آشپزهای متبحر جایشان را به یکسری بازیگر و مجری و خواننده دادند. افرادی که مخاطب به وفور شاهد حضور آنها در انواع و اقسام برنامه ها بوده و حالا باید آنها در یک مسابقه آشپزی هم تحمل می کرد. اینکه حضور این افراد به شدت تکراری چه آورده ای جز پایین آوردن سطح کیفی این مسلبقه داشت سوالی است که باید تهیه کننده و کارگردان پاسخش را بدهد.
*** سام درخشانی | مجری
سام درخشانی جزو آن دسته از بازیگرانی است که واقعا اشتباهی سمت اجرا آمده، او بعد از ۱۰، ۱۲ سال توانست با نابرده رنج و در ادامه با سریال پژمان تواناییهایش را در بازیگری عیان کند و کمی جایگاهش را ارتقا دهد و ای کاش همان مسیر را ادامه میداد و در دام اجرا نمیافتاد . آن هم اجرای مسابقهای که همه اجزایش عاریهای است و هویت مستقلی ندارد. درخشانی به گمان اینکه میتواند در اجرای چنین مسابقهای جا پای محمدرضا گلزار بگذارد، وارد این چالش شد اما عدم تسلطش بر مختصات اجرا اینکه چه زمانی هیجان بدهد، چه زمانی شوخی کند و از همه مهمتر شور و هیجان مسابقه را به چه نحو کنترل و هدایت کند موجب شده تا اجرای او زیر استانداردهای
لازم باشد.
*** قرنطینه/ برنامه
یکسری از برنامههای نوروزی امسال، انگار درست سر بزنگاه و برای خالی نبودن کنداکتور در ایام قرنطینه تولید شدند. با توجه به کیفیتی که داشتند گویا پیش از نوروز هیچ برنامهریزی برای ساخت آنها وجود نداشته و یکی دو روز پیش از تولید، قرار گذاشتهاند آنها را بسازند. به نظر میرسد مسئله درباره برنامه «قرنطینه» شبکه پنج هم به همین صورت باشد. علی مسعودی یا همان علی مشهدی برنامه خندوانه، مجری این برنامه بود. او هر روز با تیشرت و پیژامه چهارخانه در استودیویی که شبیه یک خانه بود مقابل دوربین قرار میگرفت و درباره زندگی در قرنطینه صحبت میکرد و مصاحبهای هم انجام میداد. این برنامه به لحاظ کیفی در سطح برنامه «خونهبازی» رامبد جوان بود که بیهیچ امکاناتی ضبط میشد.