بررسی پنج پرونده جنایی قتل افراد پولدار
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | قاتلانی که مینشینند و روزها و ماهها نقشه میکشند، افراد ثروتمند را ردیابی کرده و با اخاذی، گروگانگیری و در نهایت قتل میخواهند در عرض یک شب صاحب کل ثروت آنها شوند. در این باندها زن و مرد با یکدیگر نقشه میکشند چگونه فرد ثروتمند و پولدار پیدا کرده و چگونه به دام بیاندازند. بیهوشش کنند؟ گروگان بگیرند؟ آدمربایی کنند؟ یا با حقهبازی و کلک به دامش بیاندازند؟ تمام این موارد در پروندههای قتل افراد متمول وجود دارد. در این گزارش پنج پرونده قتل افراد پولدار را بررسی میکنیم.
یک: قتل پسر پولدار در تهران
دو پسر جوان که با هدف اخاذی از پسری پولدار، او را به قتل رسانده بودند به پرداخت دیه و حبس محکوم شدند. رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۵ با گزارش ربوده شدن پسر جوانی بهنام شهرام آغاز شد. پدر شهرام به پلیس گفت: پسرم پس از خروج از خانه دیگر بازنگشت و تلفنش را پاسخگو نبود تا اینکه چند ساعت بعد پسری با تلفن خانهمان تماس گرفت و گفت شهرام را ربوده است. از سوی دیگر مادر شهرام هم به ماموران گفت: پسرم با یکی از دوستانش به نام خسرو اختلاف داشته است.
پس از آن پلیس برای دستگیری خسرو وارد عمل شد اما دریافت او قصد خروج غیرقانونی از کشور را داشته که توسط پلیس مرزبانی دستگیر شده است. خسرو پس از بازداشت گفت: من و شهرام سالها همدیگر را میشناختیم. میدانستم وضع مالی خوبی دارد به همین خاطر با یکی از دوستانم بهنام رضا به طمع سرقت پولهایش تصمیم گرفتیم او را بدزدیم. شهرام سگ گرانقیمتی داشت که آن را چند روز قبل دزدیدیم و به خانه یکی از دوستان مشترکمان بردیم.
بعد با شهرام تماس گرفتیم و گفتیم سگش آنجاست اما وقتی او برای گرفتن سگش آمد دست و پایش را بستیم. بعد از او خواستیم تا با پدرش تماس بگیرد و بگوید تا برایمان پول واریز کند اما شهرام مقاومت کرد و ماهم به ناچار چند ضربه چاقو به او زدیم که چند ساعت بعد فوت کرد. پس از آن جسدش را داخل خودروی خودش گذاشتیم و او را در حاشیه شهر بهارستان دفن کردیم و تلفن همراه و پولهایی را که در جیبش بود سرقت کردیم. پس از این اعترافات رضا ۱۷ ساله نیز بازداشت شد و حرفهای خسرو را تایید کرد.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیایدم برای متهمان درخواست قصاص کردند و سپس متهمان در جایگاه قرار گرفتند و هرکدام دیگری را بهعنوان قاتل معرفی کردند. وقتی تحقیقات پلیس و پرسوجوی قضات دادگاه برای مشخص شدن عامل اصلی جنایت بینتیجه ماند، قضات هر دو متهم را به پرداخت نصف دیه و همچنین به اتهام آدمربایی به ۱۲ سال زندان محکوم کردند. رضا همچنین به اتهام سرقت موبایل و پولهای قربانی به ۵ سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم شد و این حکم در دیوان عالی کشور هم مهر تایید خورد.
دو: مثله کردن پسر متمول توسط مادر و دختر
رسیدگی به این پرونده از شهریور سال۹۸ با کشف جسدی در جاده هراز کلید خورد. با توجه به اینکه مدت زیادی از مرگ گذشته و جسد متلاشی شده بود به دستور بازپرس کشیک قتل، جسد برای تعیین علت اصلی فوت به پزشکی قانونی منتقل شد. نخستین بررسیها نشان میداد وی بر اثر خفگی به قتل رسیده است. همزمان با بررسی پرونده افراد گمشده مشخص شد جسد متعلق به پسر یک خانواده ثروتمند است که بهطرز مرموزی ناپدید شده بود.
در حالیکه تحقیقات برای کشف راز این جنایت ادامه داشت، پلیس رد یک مادر و دختر را در این قتل بهدست آورد و آنها را در تهران دستگیر کرد. دختر جوان خیلی زود لب به اعتراف گشود و در بازجوییها گفت: در دوردورهای شبانه با مقتول آشنا شدم و بعد از آن باهم دوست شدیم. از آنجا که وی پسر یکی از ثروتمندان شهر بود با مادرم نقشه کشیدیم تا او را گروگان گرفته و در مقابل آزادیاش از خانوادهاش پول بگیریم. یک روز او را به خانه دعوت کردم و در قهوهاش قرصهای دیازپام ریختیم. بعد با تلفن خودش به خانواده او زنگ زده و برای آزادی وی نیم میلیارد تومان پول خواستیم.
مادر دختر جوان نیز در بازجویی به کارآگاهان گفت: قتل کار من بود و ایده و نقشه چنین کاری توسط من ریخته شد. دخترم به من گفته بود با مردی دوست شده که یک ماشین شاسیبلند و گرانقیمت دارد. به دخترم گفتم او را به خانه بیاورد بعد مسمومش کردیم و کارت عابربانکش را گرفتیم اما او رمز را اشتباهی گفته بود و دلیل اصلی که باعث شد او را بکشیم همین رمز اشتباهی بود وگرنه هدف اصلی ما رسیدن به ۵۰۰ میلیون تومان پول بود که خانوادهاش در ازای آزادی او باید پرداخت میکردند. ما سه روز او را در خانه خود نگه داشتیم. دائم به او میگفتیم که رمز کارتت را بگو اما او نمیگفت.
عصبانی شدیم و با اتوی داغ شکنجهاش کردیم میخواستیم وادارش کنیم رمز را بگوید اما نمیگفت. ازطرف دیگر خانوادهاش نیز در پرداخت نیم میلیارد تومان پول تعلل میکردند و قصد داشتند با اطلاع به پلیس ما را پیدا کنند تا اینکه بالاخره عصبانی شدیم و با کشیدن کیسه پلاستیکی روی سرش او را خفه کردیم. بعد از سه روز وقتی دیدم جسد در حال متعفن شدن است او را تکهتکه کردیم و در ادامه نیز تکههای جسد را بستهبندی کرده و داخل ساکی گذاشته و در جاده هراز رها کردیم و چاقو و ساتور را نیز در قلعه حسنخان انداختیم. پس از اعترافات متهمان درحالیکه مادر و دختر جوان در انتظار محاکمه بودند زن جنایتکار جان باخت و فقط دختر جوان مانده که هنوز در زندان است.
سه: قتل هولناک پیرمرد پولدار برای سرقت اسپورتیج
رسیدگی به این پرونده از ۳۰ دی سال ۹۸ و همزمان با شکایت زنی در دادسرای جنایی کرج آغاز شد. این زن در شکایت خود گفت: چندی قبل با مردی ۸۰ ساله ازدواج کردم که همسر اول و فرزندانش در خارج از کشور زندگی میکنند. او دو هفته قبل از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. به غیبت او مشکوک شدم و تصمیم گرفتم شکایتی را مطرح کنم. بررسیهای اولیه نشان داد پیرمرد وضع مالی خوبی دارد و همزمان با ناپدید شدنش، دو خودروی پژو ۲۰۶ و اسپورتیج او هم سرقت شده است.
در ابتدا با توجه به وضع مالی پیرمرد، احتمال گروگانگیری مطرح شد اما در ادامه به دلیل اینکه هیچ تماسی برای دریافت پول صورت نگرفته بود، این فرضیه رد شد. سپس فرضیه قتل طرح شد که غیبت طولانی پیرمرد، آن را قوت بخشید. تحقیقات از همسر دوم مقتول، ماموران را به مردی بهنام شاهرخ رساند که دوست صمیمی پیرمرد بود و اغلب برای تفریح باهم بیرون میرفتند. با کشف این سرنخ ماموران سراغ شاهرخ رفتند اما او همزمان با این جنایت فرار کرده و ردی از او در دست نبود. خانواده شاهرخ مدعی شدند پسرشان به ترکیه رفته و هیچ اطلاعی از سرنوشت او ندارند.
بررسی این ادعا نشان داد خروجش از کشور در مبادی رسمی ثبت نشده و به احتمال زیاد بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شده یا آنها دروغ میگویند. باگذشت یک سال از جنایت و درحالیکه تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، کارآگاهان دریافتند مردی قصد دارد خودروی لوکس پیرمرد را در شهر تبریز بفروشد. فروشنده دستگیر شد و با تحقیق از او مشخص شد این دو خودرو چند بار خریدوفروش شده و فروشنده اول مردی بهنام یاسر است. تحقیقات از یاسر نشان داد او پدر شاهرخ است. او اعتراف کرد خودروها را بهخواست پسرش شاهرخ فروخته است.
با اعتراف این مرد مخفیگاه شاهرخ در یکی از شهرهای شمالغرب کشور شناسایی شد و ماموران زمانی که وارد خانهاش شدند، او گفت: با اطلاع از وضع مالی پیرمرد با دوستم نقشه قتل او و سرقت اموالش را طراحی کردیم. او را به باغ دعوت کردیم. در آنجا ابتدا جورابی در دهانش قرار دادیم و بعد با چاقو ضربهای به سینهاش زدیم. وقتی از مرگ او مطمئن شدیم، جسدش را تکهتکه کرده و در باغ دفن کردیم. بعد هم پولها و دو خودرویش را سرقت کرده و در این مدت با هویت جعلی در ارومیه زندگی میکردیم.
چهار: قتل پیرمرد ثروتمند و حل کردن جسد در اسید
شهریور سال ۹۸ گزارش قتل پیرمردی حوالی کلانتری شهدا تهران گزارش شد. در بررسی اولیه مشخص شد جسد متعلق به یک مرد مسن بوده که صورت و سایر اعضای بدن بهغیر از دست راست بهوسیله اسید بهطور کامل از بین رفته و فاقد هرگونه مدارک شناسایی هویتی بوده است. دوست پیرمرد که برایش اعلام فقدانی کرده بوده به ماموران میگوید: دوستم بهنام کامران ۶۷ ساله ساکن محدوده یوسفآباد دو روز است مفقود شده و از او بیاطلاع هستم و از آنجایی که وی از تمکن مالی بالایی برخوردار بوده و تمامی اعضای خانوادهاش در خارج از کشور زندگی میکنند، من بهعنوان دوست صمیمی وی اعلام شکایت کردم.
ماجرا از این قرار بود که کیف مرد میانسال را صبح روز حادثه میربایند که در آن دسته چک و اسناد بوده است، کیفقاپان با پیرمرد حوالی میدان شهدا قرار میگذارند. بالاخره ماجرا مشخص میشود. دو متهم ۲۶ و ۳۰ساله پرونده اعتراف میکنند: من بهواسطه یکی از اقوام دوری که در بازار مغازهدار است و با مقتول رابطه کاری داشت، از وضعیت مالی خوب مقتول مطلع شدم و به اتفاق دوستم مجید نقشه سرقت از مقتول را کشیدیم و یکی از دوستانمان بهنام شاهین با دریافت مبلغ یک میلیون تومان کیف مقتول را روز حادثه سرقت کرد و تحویل ما داد که با مقتول تماس گرفتیم و قرار تحویل کیف را در میدان شهدا گذاشتیم و وقتی وی را شناسایی کردیم، مجید با خودروی ۲۰۶ به او مراجعه کرد و گفت شما مدارکتان را گم کردهاید و وقتی مقتول تایید میکند به او میگوید:
منتظر باش دوستم برایتان میآورد که پس از گذشت نیم ساعت وی را زیر نظر گرفتیم و متوجه شدیم که شماره پلاک خودرو را برداشته است. سپس نقشه خود را عملی کرده و او را در بین مسیر بهعنوان مسافر سوار کردیم که شروع کرد به دردودل کردن و از نحوه سرقت کیفش به ما گفت، که خودرو را نگه داشتم و اصغر از صندلی جلو پیاده و در کنار مقتول در صندلی عقب نشست. اصغر به مقتول گفت کیف دستی و مدارک پیش ماست و باید ۲۰۰ میلیون تومان پول بدهی تا آن را بدهیم و مقتول مقاومت کرد و گفت یک ریال هم به شما نمیدهم که وی را به منزل ویلایی و خالی از سکنه مجید بردیم و دوباره مقتول را تهدید کردیم که با مقاومت او روبهرو شدیم و از آنجاییکه شماره پلاک خودرو را برداشته بود، با تهیه طناب وی را خفه کرده و به قتل رساندیم. برای آنکه هویت وی شناسایی نشود، جسد را در داخل سطل زباله انداختیم و اسیدی که تهیه کرده بودیم بر روی صورت و بدن وی ریختیم و جسد را به بیرون از محل جنایت منتقل کردیم.
پنج: قتل مرد ثروتمند از طریق زن خدمتکار
بهمن سال ۹۹ پیرمردی ثروتمند در محله گیشا به قتل رسید. قتل کار دختر زن خدمتکار خانه و همدستانش بود. دختر جوان به خواستگارش از وضع خوب پیرمرد گفته بود و با همدستی یک دختر و پسر دیگر از دوستانشان این قتل را انجام دادند. نقشه اخاذی را خواستگار دختر میکشد، پیرمرد را به خانهای کشانده دست و پایش را بسته و با کتک رمز کارتهایش را میگیرند و بعد با چسب دهان او را میبندند وقتی بازمیگردند پیرمرد فوت کرده بوده است. حالا هر چهار دختر و پسر به جرم قتل در زندان هستند و در انتظار محاکمه.