بررسی پنج پرونده تجاوز، سرقت، آدمربایی و قتل با نوشیدنی
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری| آبمیوه را تعارف کرد، نوشیدم، سرم گیج رفت، دنیا تیره و تار شد و بقیهاش را دیگر خاطرم نیست. به من تجاوز کرد. گوشی موبایلم را سرقت کرد. کودکم را ربود. با آبمیوه مسموم به قتل رسيد! این حکایتِ آدمهایی است که با نوشیدن یک آبمیوه مسموم قربانی یک پرونده عجیب شدند و از همه این پروندهها پر سر و صداترين، داستان مهین قدیری قاتل زنجیرهای زن است. پاییز سال ۸۷ دستگیری مهین قدیری پرده از راز جنایت هولناک شش قتل برداشت. مهین که در زمان وقوع قتلها ۳۲ سال داشت، طعمههای خود را از میان پیرزنانی که در اماکن زیارتی حضور داشتند، انتخاب میکرد و به بهانه رساندن آنها به مقصد؛ قربانیان را سوار خودروی رنو ۵ کرم رنگ خود میکرد.
سپس با خوراندن آبمیوه مسموم آنها را بیهوش میکرد و پس از خفه کردن قربانیان، اموال و طلاهایشان را سرقت کرده و اجساد را در حاشیه شهر رها میکرد. او بعد از دستگیری انگیزه خود را از این قتلها فقر و بیماری فرزندش عنوان کرده بود. قربانیان مهین قدیری پنج زن میانسال و یک مرد بودند که در ابتدا آبمیوه مسموم به آنها تعارف میکرد، آبمیوهای که درونش قرص حل کرده بود و بعد هم آنها را به قتل رسانده و طلاهایشان را سرقت میکرد.مهین پاییز سال 89 به دار مجازات آویخته شد و فکر نکنید داستان آبمیوههای مسموم پایان یافته است. حالا هم هرچقدر توصیه میکنند از دست غریبه خوراکی قبول نکنید باز هم این ماجرا ادامه دارد. در این گزارش پنج پرونده آبمیوه مسموم و حواشیاش را بررسی میکنیم.
یک: کابوس رانندههای جادهای و نوشاندن آبمیوه مسموم!
تیرماه سال جاری، رسیدگی به پرونده آدمربایی و سرقت از رانندگان کامیونهای عبوری در تهران، بندر انزلی، آستارا و چند شهر دیگر در دستور کار بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جرائمجنایی قرار گرفت.تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، سارق حرفهای پس از مذاکرات اولیه با رانندگان درخصوص تعیین قیمت باربری سوار بر کامیون و خودرو شده و سپس با چربزبانی و یا با چاقو به آنها آبمیوه خورانده و برای سرقت اموال اقدام به آدمربایی کرده است.
شاکی پرونده گفت: از پالایشگاهی در جاده باقرشهر محموله روغن صنعتی بارگیری کردم تا به خرمآباد ببرم. بیرون از پالایشگاه وقتی میخواستم روی بارم چادر برزنتی بکشم مردی جلو آمد و گفت برادرش در شهرستان تصادف کرده و از من خواست بخشی از مسیر را همراهم بیاید. او مدارکش را هم نشان داد و وانمود کرد مثل خودم راننده کامیون است و برای همین قبول کردم. در ادامه راه وقتی قصد داشتم لاستیکهای کامیون را کنترل کنم او پیشنهاد کرد که پشت فرمان بنشیند.
من هم قبول کردم و او شروع به رانندگی کرد و همزمان یک پاکت آبمیوه به من تعارف کرد اما بعد از نوشیدن آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم در بیمارستانی واقع در بوئینزهرا بودم و فهمیدم که چند روزی است آنجا بستری هستم. با آغاز تحقیقات در پایگاه پنجم پلیس آگاهی، مأموران به بررسی دوربینهای مداربستهای که در نزدیکی پالایشگاه نصب شده بود پرداختند و توانستند متهم را شناسایی کنند. او یک زندانی سابقهدار بود که چندماه قبل با گرفتن مرخصی از زندان بیرون آمده و فراری شده بود.
بررسی سوابق وی نشان میداد او تا به حال 9 مرتبه به اتهام جرائم مختلف مثل قاچاق و آدمربایی دستگیر و زندانی شده است. اما این همه سوابق وی نبود. چرا که شواهد نشان میداد او مدتی قبل در جریان سرقت بار سیگار قاچاق از راننده کامیونی در شهرستان هشترود وی را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده اما مدتی بعد رضایت اولیای دم را جلب کرده است. در این شرایط مأموران مخفیگاه وی را در شمال غرب کشور شناسایی کرده و او را دستگیر کردند.
دو: تجاوز 2 مرد به 7 زن تهرانی با ترفند خوراندن آبمیوه مسموم
رسیدگی به این پرونده از اواسط تابستان سال گذشته با شکایت دختر جوانی به نام مریم مبنی بر اینکه از سوی 2 مرد جوان مورد تعرض قرار گرفته، آغاز شد. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند ماه پیش با ساختن صفحهای در اینستاگرام تلاش کردم تا در زمینه پوشاک فعالیت کنم و بتوانم از این طریق منبع درآمدی داشته باشم. مدتی بعد مردی به نام سیامک در قالب یک پیام به من پیشنهاد کار داد. من هم چون به دنبال توسعه کارم بودم از پیشنهادش استقبال کردم و جوابش را دادم و قرار شد برای صحبت بیشتر در خصوص کار به صورت حضوری با هم ملاقات کنیم.
فردای آن روز طبق قرار با سیامک به غرب تهران رفتم. او با خودرواش به دنبالم آمد تا اینکه چند دقیقه بعد جلوی یک آبمیوه فروشی توقف کرد و دو لیوان آبمیوه خرید اما پس از خوردن آن به یکباره سرم گیج رفت و بیهوش شدم. ساعاتی بعد وقتی به هوش آمدم متوجه شدم در خانهای هستم و سیامک با دوستش که او را شهرام صدا میکرد به من تعرض کردهاند. آنها وقتی دیدند که به لحاظ روحی پریشانم تهدیدم کردند که اگر راجع به اتفاقهای آن روز به کسی چیزی بگویم من را میکشند. بعد هم گفتند که زودتر از خانهشان بروم.آنقدر حالم بد بود که مجبور شدم ماجرا را به نامزد و خواهرزادهام بگویم و تصمیم گرفتم از آنها شکایت کنم.
پس از شکایت مریم وی به پزشکی قانونی معرفی شد و پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد که شاکی مورد تعرض و آزار و اذیت قرار گرفته است.پس از آن مأموران پلیس شناسایی متهمان را در دستور کارشان قرار دادند اما در همان مدت شکایتهای مشابه دیگری نیز به پلیس رسید که نشان میداد 2 متهم پرونده غیر از مریم به 6 دختر دیگر هم تعرض کردهاند. در دادگاه یکی از شاکیها گفت: وقتی به پزشکی قانونی رفتم آنها اعلام کردند که مواد بیهوشی که به من خورانده شده بود حاوی هروئین بوده و بر اثر این مواد مغزم دچار التهاب شده و با گذشت یکسال هنوز دارو مصرف میکنم. اگر چه دو متهم حاضر نشدند جرم خود را بپذیرند اما پرونده آنها در جریان است و شاکیان درخواست اشد مجازات را دارند.
سه: کشتن خواهر با آبمیوه مسموم
تحقیقات درباره این پرونده زمانی آغاز شد که کارآگاهان جنایی استان فارس در جریان مرگ مشکوک دختری در خانهاش قرار گرفتند. مأموران وقتی به محل رفتند، پیکر بیجان دختری ۳۰ساله به نام مهشید را مشاهده کردند که هیچ اثری از جراحت نداشت. از سویی هیچ نشانهای از ورود غریبه به خانه نیز مشهود نبود؛ بههمیندلیل علت مرگ مهشید در هالهای از ابهام ماند تا اینکه کارشناسان پزشکی قانونی جسد را تحویل گرفتند و بعد از آزمایشهای تخصصی اعلام کردند دختر جوان بر اثر مسمومیت جان خود را از دست داده است.
شواهد بهدستآمده حکایت از آن داشت که مهشید به قتل رسیده است. از سویی تردیدی وجود نداشت که قاتل فردی آشناست که بهراحتی توانسته خوراکی مسموم را به این دختر بدهد. وقتی مأموران درباره زندگی شخصی مقتول تحقیق کردند، پی بردند او از مدتی قبل با یکی از خواهران خود به نام مهدیس اختلاف داشت. بهاینترتیب مهدیس بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا ارتکاب قتل را انکار کرد و گفت از علت مرگ خواهرش هیچ اطلاعی ندارد.
او در بازجوییهای تخصصی در نهایت در بنبست قرار گرفت و به ارتکاب جنایت اقرار کرد. مهدیس گفت: از مدتی قبل با خواهرم اختلاف داشتم و از او کینه به دل گرفته بودم، بههمیندلیل نقشه قتلش را طراحی کردم.روز حادثه مقداری سم خریدم و آن را در آبمیوه ریختم. بعد به خانه خواهرم رفتم و با او مشغول صحبت شدم. سپس آبمیوه مسموم را به او دادم، مهشید بعد از نوشیدن آبمیوه بیحال شد. بعد از چند دقیقه اطمینان پیدا کردم او جانش را از دست داده و نقشهام اجرا شده است؛ بههمیندلیل سریع خانه را ترک کردم تا ردپایی از خودم بر جا نگذارم.
چهار: ربودن نوزاد ۸ ماهه با مسموم کردن مادر
هنوز این کودک پیدا نشده است! سرنوشت مادرش عجیب است و هنوز چشم انتظار فرزندش! شامگاه هجدهم آذر سال 1400 کسبه بازار بزرگ شهرری متوجه زنی جوان شدند که در نزدیکی بازار از هوش رفته و روی زمین افتاده بود. آنها این زن را میشناختند و بارها وی را دیده بودند که دستفروشی میکرد و معمولا پسر خردسالش نیز همراه او بود. اما در آن لحظه اثری از پسر خردسال زن جوان نبود.این زن پس از تماس با اورژانس به بیمارستان منتقل شد و وقتی به هوش آمد وحشتزده به مسئولان بیمارستان گفت که کودکش را ربودهاند.ماجرا به پلیس گزارش شد و مأموران به تحقیق از زن ۴۰ساله پرداختند.
وی گفت: بهدلیل اختلافاتی که با شوهرم داشتم مدتی قبل از او جدا شدم و خودم از پسربچه ۸ماههمان نگهداری میکردم.او ادامه داد: ناچار بودم برای تامین مخارج زندگی دستفروشی کنم و چون کسی نبود که از پسرم مراقبت کند، او را هم با خود میبردم. روز حادثه در بازار بزرگ شهرری دستفروشی میکردم که ۲زن نزد من آمدند.پسر ۸ماههام به نام ماهور در آغوشم بود و ۲زن ناشناس در حالی که ماسک بهصورت داشتند و چهرههایشان بهدرستی مشخص نبود سر صحبت را باز کردند تا اعتمادم را جلب کنند.
دقایقی بعد یکی از آنها یک لیوان پلاستیکی به من داد و گفت داخل آن چای است که از دستفروش خریده است.ابتدا تعارف او را رد کردم، اما زن اصرار داشت که ۳لیوان چای خریده و یکی از آنها قسمت من است. من چای را نوشیدم و پس از آن دچار سرگیجه شدیدی شدم. درحالیکه همچنان پسرم ماهور در آغوشم بود ۲زن پیشنهاد دادند که در اطراف میدان چرخی بزنیم تا حال من خوب بشود. حتی یکی از آنها وقتی دید من دچار سرگیجه شدهام و حالم خوب نیست پسرم را از من گرفت.
پس از دقایقی از هوش رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم و زمانی که چشم باز کردم در بیمارستان بودم.حالا متوجه شدم آن دو زن با نقشه قبلی مرا با چای مسموم بیهوش کردند تا پسرم را بربایند. پس از شکایت این زن، مأموران به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته پرداختند که در بازبینی فیلمها معلوم شد ۲زن داخل لیوان چای، داروی بیهوشی ریخته و سپس سراغ مادر و کودک رفتهاند.آنها پس از آنکه مادر بیهوش شد، با ربودن پسربچهاش پا به فرار گذاشتند. حالا با گذشت ماهها هنوز از سرنوشت ماهور خبری نیست.
پنج: سرقت زن سابقه دار با آبمیوه مسموم در بیمارستان
زن سابقهدار بعد از آزادی از زندان، به بیمارستانها میرفت و با تعارف کردن آبمیوه مسموم به مراجعهکنندگان، آنها را بیهوش و اموالشان را سرقت میکرد.نخستین مورد از این سرقتهای سریالی روز ۲۵ تیرماه 1399 در بیمارستان امام حسین اتفاق افتاد. شاکی زن میانسالی بود که به مأموران کلانتری ۱۰۶ نامجو گفت: در حیاط بیمارستان نشسته بودم که زنی به من آبمیوه تعارف کرد اما بعد از نوشیدن آن بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، فهمیدم جواهراتم به ارزش تقریبی ۱۰میلیون تومان سرقت شده است.با آغاز تحقیقات مأموران به بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته بیمارستان پرداختند و توانستند چهره سارق را که زنی سابقهدار به نام سمیه ۳۸ساله است، شناسایی کنند.
بررسیها نشان میداد مخفیگاه او در حوالی پل سیدخندان است که به این ترتیب وی در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد. متهم در جریان بازجوییها اعتراف کرد که پس از آزادی از زندان برای تامین هزینههای زندگیاش تصمیم به سرقت با شیوه بیهوشی گرفته است. او گفت: در حیاط بیمارستانها و مراکز درمانی سوژههای خودم را انتخاب کرده و با تعارف آبمیوهای که داروی بیهوشی داخلش بود، آنها را بیهوش و طلاهایشان را سرقت میکردم.متهم به ۱۵ فقره سرقت از خانمها با روش بیهوشی اعتراف کرد.