کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۴۴۸۲۱
تاریخ خبر:

بررسی هفت پرونده مرگ‌های مشکوک مشاهیر

روزنامه هفت صبح | یک: ‌ابهامات مرگ عسل بدیعی، بازیگر سینما: ‌ عسل بدیعی که متولد ۱۳۵۶ بود، ۱۹ اسفندماه ۹۱ و دو هفته پیش از مرگ خود در آخرین پست فیسبوک خود نوشته بود: «حس می‌کنم از گور برخاسته‌ام… تولدی در راه است و بوی عطرش در فضایم جاریست.» او در فروردین‌ماه سال ۹۲ به دلیل مسمومیت دارویی به بیمارستان لقمان منتقل شد، او به سرنوشت نقش مقابلش در «بودن یا نبودن» دچار شد و دو روز پس از ایست قلبی، مرگ مغزی شد.

اما مرگ برای او پایان نبود چرا که با رفتنش جان هفت انسان را نجات داد. اگرچه در آن زمان فضای عجیبی درباره مرگ او حاکم بود. بعدها رضا داوودنژاد، بازیگر سینما شوهرخواهر عسل بدیعی درباره مرگ او گفت: «قصور پزشکی بوده است. پس از بررسی‌های کامل پزشکی مشخص شد که نخاع وی از پشت گردن دچار ضایعه شده و همین موضوع منجر به مرگ مغزی وی شده است.» مرگ بدیعی یکی از مرگ‌های پر ابهام سینما بود.

دو: آزاده نامداری و حواشی مرگش
«مرگ اسرار‌آمیز آزاده نامداری» این خبر شامگاه هفتم فروردین امسال مثل بمب در فضای مجازی منفجر شد و در لحظات اولیه همه در پی یافتن جزئیات بیشتر از ماجرای این حادثه مرموز بودند. گرچه در همان ابتدا شایعاتی مبنی بر اینکه مجری سابق صدا‌و‌سیما به قتل رسیده، مطرح شد، اما ساعاتی بعد ابعاد بیشتری از ماجرای مرگ دردناک او فاش شد که فرضیه خودکشی را قوت می‌بخشید. او در طبقه هفتم برجی در خیابان مهستان شهرک غرب، با مصرف بیش از حد قرص آرامبخش به زندگی خود پایان داده بود. حتی دلنوشته‌ای برای دخترش نیز نوشته بود. مرگ او ۳۰ الی ۴۰ ساعت قبل از پیدا شدن جسدش رخ داده بود و پدر و مادرش فکر می‌کردند، مرحوم نامداری با همسر و فرزندش به رامسر رفته است. او هنگام مرگ تنها ۳۶ سال داشت.

سه: هادی پاکزاد، خواننده جوان
هادی پاکزاد متولد ۱۳۶۱ در مشهد و خواننده، آهنگساز و ترانه سرای سبک موسیقی آلترناتیو راک بود. او از سال ۱۳۸۱ فعالیت خود را در حوزه موسیقی به طور جدی آغاز کرد و نخستین آلبوم رسمی‌اش به نام تاریکی را در دی ماه ۱۳۹۴ روانه بازار کرد. پاکزاد از اولین خواننده‌های سبک راک و آلترناتیو در ایران بود و پیش از شروع موسیقی به اشعار کلاسیک و نوشته‌های فلسفی علاقه‌مند بود. در سال ۲۰۰۰ بعد از کسب تجربه و یادگیری پیانو و گیتار، در یک استودیوی خانگی و با کمک موسیقیدان‌های محلی شروع به تولید اولین آلبوم خود کرد.

تمام اشعار ترک‌های این آلبوم توسط پاکزاد سروده شده و به دلیل نبود جو فرهنگی مناسب نام این آلبوم را سرزمین وحشت گذاشت. پاکزاد خیلی زود به دلیل سبک منحصربه‌فرد و نوینش معروف شد. ولی نهایتا در روز ۶ خرداد ۱۳۹۵ در سن ۳۳سالگی درگذشت. برخی خبرگزاری‌ها در همان ایام علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند. چندی بعد آلبوم تاریکی او منتشر شد که در میان پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی قرار گرفت.

چهار: کوروش اسدی، نویسنده معاصر
کوروش اسدی نویسنده مطرح نیمه شب دوم تیر ۹۶ در منزل شخصی خود در تهران درگذشت. او ۵۲ سال بیشتر نداشت و خبری از بیماری خاصی که منجر به درگذشت او شود، در میان نبود. با توجه به اینکه این نویسنده لحظات پایانی عمر خود را در خانه‌اش گذرانده، پیکر او برای مشخص شدن علت مرگ، به پزشکی قانونی تحویل داده شد. پس از مراسم تشییع، دفن و بزرگداشت، بسیاری در انتظار شنیدن دلیل درگذشت او بودند اما علت مرگ رسما اعلام نشد.

هرچند اخبار غیررسمی و بسیاری از دوستان و نزدیکان این نویسنده، مرگ او را خودخواسته می‌دانستند. به همین دلیل شایعاتی درباره علت مرگ او مطرح شد، از خودکشی تا قتل. تا این که بالاخره همسر او علت مرگش را خودخواسته اعلام کرد و اسدی قبل از مرگش در یادداشتی عنوان کرده بود: «خسته است و به لحاظ روحی نمی‌تواند به زندگی خود ادامه دهد.» این مجموعه داستان، در سال ۸۳، به عنوان برنده چهارمین دوره برگزاری جایزه گلشیری در بخش بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۲ از دید داوران معرفی شد. او نگاه جدی به داستان داشت و در اغلب داستان‌هایش فضای بکری را تجربه کرده بود.

چیزی که در بیشتر داستان‌هایش برای او مطرح بود، جست‌وجو به دنبال گمشده و کشف یک راز بود. انگار اما این اثیری خلق شده با قلم او و رازگونه بودن آثارش، از داستان‌ها بیرون آمده و بر زندگی و مرگش نیز سایه انداخت. این نویسنده داستان کوتاه معاصر ایرانی، مدرس داستان‌نویسی و ویراستار نیز بود. «پوکه‌باز»، «پایان محل رویت است»، «گنبد کبود» و رمان بلند «کوچه ابرهای گم‌شده» از مهم‌ترین آثار او در زمینه داستان‌نویسی است.

پنج: ابراهیم منصفی‌زاده، شاعر و نوازنده هرمزگانی
ابراهیم منصفی زاده ۱۶ آذر ۱۳۲۴، شاعر، نوازنده و نویسنده هرمزگانی بود. نخستین آلبوم ترانه‌های او در سال ۱۳۸۶ یعنی ۱۰سال پس از مرگش منتشر شد. در هرمزگان او را به عنوان نیمای هرمزگان می‌شناسند. او جزو اولین نفراتی بود که سرودن شعرنو نیمایی و آزاد را در جنوب کشور آغاز کرد. منصفی‌زاده که در شعرهای آزاد خود پیرو بلامنازع احمد شاملو است با تأثیرپذیری از اقلیم و جغرافیای بومی منطقه گاهی به شعر خود تمایزی قابل تشخیص داده ‌است. یکی از دردناک‌ترین لحظات زندگی او مرگ فرزند پنج ساله‌اش بنیامین بوده است که او را دچار اندوه فراوانی کرد. نهایتا در شب اول تیر ماه ۱۳۷۶ در سن ۵۲ سالگی به زندگی خود در بندرعباس پایان داد و همانجا به خاک سپرده شد.

شش: غزاله علیزاده، نویسنده معروف و مرگ عجیبش
فاطمه یا غزاله علیزاده متولد بهمن ماه ۱۳۲۷ ، نویسنده ایرانی مشهوری بود که از جمله آثار او می‌توان به رمان دو جلدی خانه ادریسی‌ها اشاره کرد. او کار حرفه‌ای را از دهه چهل خورشیدی و با انتشار داستان‌های کوتاه در مشهد آغاز کرد. او دوبار ازدواج کرد اولین بار با بیژن الهی که حاصل آن یک دختر به نام سلمی بود و بار دوم با محمدرضا نظام شهیدی. او همچنین دو دختر از بازماندگان زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا را به فرزندی پذیرفت. او نهایتا در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ در روستای جواهرده رامسر با حلق آویز کردن خود به زندگی‌اش پایان داد.

اما حواشی زندگی علیزاده را هیچگاه رها نکرد هرکس برایش داستانی و مرثیه‌ای ساخت. تا جایی که در مستند کامران(مرتضی آوینی که روزگاری با هم ارتباط داشتند) به غزاله نیز اشاره شد. او قبل از مرگش با آگاهی از بیماری سرطانش دست‌نوشته‌ای از خود باقی گذاشت به این مضمون: «دکتر رضا براهنی آقای هوشنگ گلشیری و کوشان عزیز، رسیدگی به نوشته‌های ناتمامم را به شما واگذار می‌کنم. ساعت ۱:۳۰ است، خسته‌ام باید بروم.

لطف کنید نگذارید گم و گور شوند، در صورت امکان چاپ‌شان کنید. نمی‌گویم بسوزانید. از کسی متنفر نیستم، تنها خسته‌‌ام برای همین می‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه‌‌ای تاریک. من غلام خانه‌های روشنم. از خانم سیمین دانشور عزیز خداحافظی می‌کنم. چقدر به همه و به من محبت کرد. چقدر به او احترام می‌گذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند درست و با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»

هفت: عباس نعلبندیان، کارگردان تئاتر
عباس نعلبندیان (زاده۲۲ اردیبهشت۱۳۲۸-خاکسپاری ۸ خرداد ۱۳۶۸) نویسنده و مترجم و کارگردان تئاتر بود. عباس نعلبندیان در سال ۴۸ به عنوان مدیر و عضو شورا در کارگاه نمایش مشغول به کار شد و تا اواخر سال ۵۷ در همین سمت باقی ‌ماند. بعد از انقلاب کارگاه نمایش او منحل شد و مدتی به زندان افتاد. بعد از آن هم دیگر به محیط هنر بازنگشت.

نعلبندیان در سال ۱۳۶۸ در سن ۴۰سالگی با خوردن قرص خودکشی کرد. در زمان مرگ صدای خود را ضبط کرد و آخرین سخنان را بر زبان جاری کرد. جسدش را چندین روز بعد یافتند و در هشتم خرداد به خاک سپرده شد. روی سنگ مزارش نوشته شده:« در این غربت قریب عطر تو را از کدامین طوفان باید خاست».

*داستان خودکشی که در دین ما به شدت تقبیح شده است.

کدخبر: ۴۴۴۸۲۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر