کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۷۱۳۳۱
تاریخ خبر:

باشگاه مشت‌زنی| مرخصی اجباری گازا

روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان| مسابقات فوتبال را می‌بینیم، از حواشی آن با کمک اخبار مطلع می‌شویم اما وقتی پای دوربین‌ها به زندگی بازیکن‌ها باز می‌شود به یکباره با ابعادی از این ورزش دیوانه‌وار روبه‌رو می‌شویم که شاید هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کردیم. زمانی‌که دوربین از حد معمول به ستاره‌های فوتبال نزدیک‌تر می‌شود، متوجه می‌شویم که آنها هم با همان جنس مشکلاتی درگیر هستند که شاید برای انسان‌های عادی کوچه و بازار هم رخ دهد.

از چالش‌های بزرگ در زندگی شخصی گرفته تا اتفاقاتی که در زمین فوتبال رخ می‌دهند اما برای درک بهتر آنها نیاز به دوربین‌هایی با تمرکز بیشتر از معمول است. فرقی نمی‌کند با فیلمی در راستای جنبه‌های تبلیغاتی روبه‌رو هستیم یا کاوشی اساسی از سوی یک مستندساز، فوتبالیست‌ها یا بهتر است بگوییم ستاره‌های فوتبال جذابیت‌هایی را به همراه دارند که تنها می‌توان آن را در آثار ابرقهرمانی پیدا کرد.

عجیب‌ترین ترکیب در فیلمسازی براساس ستاره‌های فوتبال اما متعلق به پرتره قرن بیست‌و‌یک است. هرچند داگلاس گوردون و فیلیپ پارنو هر دو به فوتبال از کودکی علاقه داشتند اما تمام طول دوران حرفه‌ای خود در دنیای هنر را با به‌اصطلاح «های‌آرت» درگیر بودند. فوتبال جایی در این شاخه خاص و با‌پرستیژ هنر نداشت اما زمانی‌که ساخته تجربی هلموت کاستارد را دیدند، نظرشان ۱۸۰‌درجه تغییر کرد. آنها دیدند که کاستارد چگونه با دوربین ۱۶‌میلیمتری خود هنر ناب جورج بست در یونایتد را به نمایش در‌آورد.

ذوق گوردون و پارنو با هنر فیلمبرداری داریوش خنجی ترکیب شد تا یکی از بهترین فیلم‌های فوتبالی تاریخ شکل گیرد. فیلمی که نود دقیقه حضور زیدان در رقابت رئال‌مادرید و ویارئال را با کمک ۱۷ دوربین نمایش می‌دهد. خنجی که با «اویتا» نامزدی اسکار را تجربه کرده بود، اینبار نشان داد که چقدر فیلمبرداری فوتبال در سال ۲۰۰۵ خالی از جذابیت است. تمام ۱۷ دوربین عملکرد زیدان را تعقیب می‌کنند و ستاره فرانسوی به‌سادگی تمام نشان می‌دهد که چرا یکی از بهترین‌های تاریخ یا شاید حتی بهترین باشد.

جالب اینکه زیدان حتی در این مسابقه هم نمی‌تواند خشم خود را کنترل کند و در انتهای کار از زمین بازی اخراج می‌شود. هرچه پرتره قرن بیست‌و‌یکم بدون کنترل، بلادرنگ و خالص است، مستند «دیگو مارادونا» سعی دارد عجیب‌ترین داستان فوتبال را به شکل اثر روایی، نمایان کند. این مستند تمام تمرکز خود را روی بازه‌ای خاص از زندگی مارادونا گذاشته.

جایی که اوضاع برای بهترین فوتبالیست تاریخ آرژانتین در بارسا به‌خوبی دنبال می‌شود و او با وجود مشکلات شخصی متعدد تصمیم می‌گیرد به ناپل سفر کند، جایی‌که احتمالا می‌تواند مثبت‌ترین فوتبالیست‌های دنیا را هم آلوده حسی هیجانی از فوتبال کند که در هیچ نقطه‌ای دیگر از دنیا جز جنوب ایتالیا پیدا نمی‌شود. مارادونا در میان استقبال هزاران ناپلی وارد این شهر و احتمالا در شلوغ‌ترین کنفرانس خبری تاریخ فوتبال برای پاسخ دادن به سوالات خبرنگارها حاضر می‌شود. اولین سوال چیست؟ دیگو، آیا با گامورا در ارتباط هستی؟

مهم نیست زلاتان چقدر تلاش می‌کند تا مصاحبه‌هایی جنجالی را صورت دهد، وقتی مشخص است شما در سطح دیگری فعالیت می‌کنید که در اولین سوال به ارتباطتان با یکی از خطرناک‌ترین گروه‌های مافیایی ایتالیایی پرسش می‌شود. آصف کاپادیا که در گذشته فیلم به‌مراتب ضعیف‌تر رونالدو را تولید کرده بود، اینبار با نگاهی عمیق‌تر و خالص‌تر به سراغ یک فوتبالیست رفت و تمرکز خود را روی چیزی قرار نداد که ستاره فیلم به‌دنبال آن است.

همین سوال و ارتباط مارادونا و گامورا شما را برای دو ساعت میخکوب تماشای مستند «دیگو مارادونا» می‌کند. سال ۲۰۱۵ میزبان دو مستند فوتبالی کاملا متفاوت است. یکی درباره رونالدو که در آن شاهد از‌خودگذشتی برای رسیدن به همه‌چیز هستیم. جایی‌که حتی مسی تحت‌عنوان «اون یارو» خطاب می‌شود و نقش شخصیت منفی داستان را برعهده گرفته. مستند رونالدو بیشتر از اینکه به نقاط تاریک زندگی ستاره پرتغالی بپردازد، نمایشی از دستاوردهای ورزشکاری است که با تلاش و پشت‌کار به همه‌چیز رسیده.

در نقطه مقابل این سال میزبان مستند «گسکوین» است. استعدادی که هیچگاه در زندگی تلاش نکرد و البته به هیچ‌چیز نرسید. پل گسکوین نمادی است برای استعداد‌های سوخته. از آن دست مثال‌هایی که والدین به کار می‌گیرند تا فرزندان خود را در راه راست نگه دارند. شاید بااستعدادترین فوتبالیست تاریخ انگلیس، هیچگاه در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود موفق نمی‌شود. بازیکنی که به یکباره با حضور در نیوکاسل تبدیل به ستاره می‌شود و راه خود را از همان ابتدا به تیم ملی انگلیس باز می‌کند.

جایی‌که به‌نظر می‌رسد انگلیسی‌ها بالاخره ستاره خود را پیدا کرده‌اند تا بالاخره و برای دومین‌بار قهرمان جام جهانی شوند. گسکوین اما در جایی‌که نباید، وجودیت واقعی خود را نمایان کرده و همه‌چیز برای او و انگلیسی‌ها تمام می‌شود. جذاب‌ترین بخش مستند اما به زمان حضور او در لاتزیو اختصاص دارد. گازا با اضافه وزنی قابل توجه وارد لاتزیو می‌شود و دینو زوف مربی وقت عقاب‌های رم با او طی می‌کند که اگر ۱۳‌کیلو وزن کم نکنی جایی در ترکیب اصلی نداری.

گازا وزن خود را کم می‌کند و تا نیم‌فصل عملکرد خوبی را از خود به‌نمایش در‌می‌آورد. زوف به او برای نیم‌فصل مرخصی می‌دهد اما گازا به او می‌گوید که مربی من را به مرخصی نفرست. نهایتا زوف، استعداد انگلیسی را مجبور به ترک کمپ تیم می‌کند و بعد از بازگشت با جوانی چاق روبه‌رو می‌شود که توانایی بازی در سطح اول اروپا را ندارد. گازا به مربی می‌گوید: سینیور زوف به شما گفتم که من را به مرخصی نفرستید.

کدخبر: ۴۷۱۳۳۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر