کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۵۰۸۶۵
تاریخ خبر:

باشگاه فیلم | سینمای پتزولد، پوینت بریک و آخرین بلشویک

روزنامه هفت صبح |‌ سینمای پتزولد: سینمای کریستین پتزولد به رغم ساختار نوگرایانه‌اش‌، واجد نوعی رمانتیسم کلاسیک آلمانی است. شوریدگی و بی‌تابی شخصیت‌ها در سکوت شکل می‌گیرند. نوعی شیفتگی و طوفان درونی که نمودش را در نگاه‌ها و مکث‌های طولانی پیدا می‌کنید‌. سینمای پتزولد سینمای چشم است. سینمای تلاقی نگاه‌ها قبل از به سخن درآمدن.

و البته در همراهی باشکوه عناصر طبیعی. باد و درخت و دریا که همچون نشانه‌های تقدیر، قهرمانان این فیلم‌هارا همراهی می‌کنند. در این رمانتیسم‌، زواید نازل زندگی حذف می‌شوند. همه چیزهایی که بخش تحتانی زندگی ما را تشکیل می‌دهند. در سینمای پتزولد کسی قضای حاجت نمی‌کند، کسی با دهان پر و دندان‌های زرد حرف نمی‌زند، زخم‌های زشت از نگاه ما دور نگاه داشته می‌شوند و عشق بازی به تصاویری فاخر از بدن‌های زیبا بدل می‌شود‌. این رمانتیسم ایده‌آلیستی و تاریخی آلمانی، همان چیزی است که مثلا‌ هانکه در روبان سفید به تخطئه آن پرداخت.

پتزولد در چنین ساختاری در پیوند داستان‌های خود به اموری غیرعادی و نمایش تعالی شخصیت‌هایش در این سفر شخصی و درونی، گاه عامدانه چفت و بست‌های منطقی درام‌های خود را نادیده می‌انگارد و تماشاگر نیز پاداش همراهی با سینماگر در این چشم بستن بر منطق داستانی را در تجربه لحظاتی روحانی و تکان دهنده دریافت می‌کند.
چهار فیلمی‌که از او دیده‌ام: باربارا‌. ۲۰۱۲ /فنیکس (ققنوس ). ۲۰۱۴
ترانزیت‌. ۲۰۱۸ /اوندین‌. ۲۰۱۹

در حاشیه‌یک‌انتخاب جنجالی
چند ماه پیش که کدا را دیدم به نظرم فیلمی‌آمد که در محدوده‌ای قابل پیش بینی، کار خود را به نحو احسن انجام می‌دهد. فیلمنامه بازیگوشی‌های خودش را داشت، موقعیت‌های داستانی مرسوم به وجود می‌آورد و در انتهای فیلم آن حس تفاهم و یکدلی معروف فیلم‌های خانوادگی‌هالیوودی را به هر شکلی که بود عرضه می‌کرد.

به نظرم یک فیلم خوب معمولی بود. اما این که کدا اسکار بهترین فیلم را بگیرد، انتظارنداشتم. عجیب‌ترین برنده مهم‌ترین جایزه سینمایی جهان‌. شاید بشود مکانیسم انتخاب این فیلم را حدس زد.‌هالیوود امسال پر بود از فیلم‌های غیرعادی. وس اندرسن، جوئل کوئن، تامس اندرسون و مایک میلز فیلم‌های غیرمتعارفی عرضه کردند‌.

قدرت سگ از جین کمپیون پیچیده‌تر، عجیب‌تر و کندتر از آن بود که اسکار بگیرد. می‌ماند اسپیلبرگ که مدت‌هاست از دایره توجه اسکار خارج شده و بلفاست که فیلم گرمی‌بود اما سیاه و سفید و ایرلندی بود و‌…و این گونه کدا این فیلم کم خرج ساندنسی، اسکار بهترین فیلم را برنده شد. فیلمی‌که حتی فاقد بداعت فیلم‌های معروف جشنواره ساندنس بود.زندگی است دیگر. اقبال بلند همین چیزهاست. مودریچ هم توپ طلا برده و ژاوی و اینی‌یستا و اسکولز دستشان به این جایزه نرسیده است.

پوینت بریک
پلیس جوان می‌بیند که تبهکار مورد نظر با چترنجات از هواپیما بیرون می‌پرد و پلیس را در کابین هواپیما تنها می‌گذارد. اینجا حیرت انگیزترین فصل تاریخ سینمای حادثه‌ای رقم می‌خورد. پلیس مستاصل پس از چند ثانیه تردید، تصمیم خود را می‌گیرد و از داخل کابین و بدون چترنجات به سمت پایین شیرجه می‌رود به این امید که بتواند درآسمان تبهکار خود را دستگیر کند…

این آدرنالین محض است. نوعی احساس رهایی که سینما گاهی برای شما به ارمغان می‌آورد. مثل صحنه قایق تندرو با کالین فارل و گونگ لی در میامی‌ وایس و یا فصل‌هایی از فیلم جاذبه. در این فیلم پرتحرک کاترین بیگلو تماشاگران مدام در میان امواج خروشان جنوب کالیفرنیا و اسکای دایورهای بی باک در پهنه آسمان در نوسانند و در این میان یک داستان پلیسی پرهیجان از گروهی سارق ضد سیستم هم روایت می‌شود.

نکته آزارنده این حادثه‌ای نفسگیر‌، شخصیت کیانو ریوز در نقش یک پلیس شجاع تازه کار است که با تصمیمات غلط زنجیره‌ای‌اش مدام آدم‌های بیگناه را به کشتن می‌دهد و متاسفانه فیلم نمی‌خواهد زیربار این مسئله برود و قهرمان ما را همچون یک شوالیه بی‌باک عاشق پیشه به نمایش می‌گذارد. پوینت بریک تجربه لذتبخشی را برای شما به ارمغان می‌آورد‌. نوعی احساس طغیان در ساخت این فیلم پرتحرک به چشم می‌خورد که حتما باید در زندگی ان روزهای کاترین بیگلو مابه ازای بیرونی داشته باشد.

فصل پایانی فیلم حاوی تجربه زاهدانه‌ای است (برایتان شرح نمی‌دهم) که می‌تواند با فصول پایانی مشهور سینمای کلاسیک برابری کند. از مراکش تا جویندگان و البته یک پاتریک سوایزی بی‌نظیر که تمام فصل‌های پرش آزاد فیلم را شخصا و در ۵۲ برداشت انجام داده است. اگر یک اکشن واقعی می‌خواهید این فیلم راببینید‌. از آن نوع حادثه‌ای پلیسی‌های پرزحمت دهه نودی که دیگر از دسترس سینمای این سال‌ها دورمانده است ‌.
۱۹۹۱ Point break
کارگردان : کاترین بیگلو. بازیگران: کیانو ریوز .

آخرین بلشویک
تصویری از الکساندر مدودکین فیلمساز برجسته شوروی که در پیامی‌تصویری به کریس مارکر می‌گوید که چرا حال او را نمی‌پرسد حتی در حد یک نامه چند خطی؟ تصویر روی دستان مدودکین ثابت می‌ماند که انگشتانش را به طعنه به اندازه همان چند خط باز کرده است. آخرین بلشویک پاسخ کریس مارکر به مدودکین است‌. سه سال پس از مرگ مدودکین و در قالب شش نامه تصویری که در قالبی مستند زندگی مدودکین را مرور می‌کند و در خلالش همه آن جنبش بزرگ هنری دهه بیست شوروی که ستارگانی مثل آیزنشتاین و ارنبورگ و داوژنکو و پودوفکین و ژیگاورتوف و مایاکوفسکی و مه‌یرهولد و ایزاک بابل و خود مدود‌کین را به همراه داشت‌.

دورانی که هنر مدرن در دستان این کمونیست‌های جوان رمانتیک به بالاترین ظرفیت خود رسیده بود‌. کمونیست‌هایی که سعی می‌کردند استعداد حیرت انگیز خودرابا ایدئولوژی انقلاب خودشان وفق دهند. و دو دهه بعد از این گروه شگفت‌انگیز هیچ چیزی باقی نمانده بود. هنرمندان تیرباران شده‌، هنرمندان تبعیدی‌، هنرمندان تلف شده و هنرمندانی که سعی کردند زندگی‌شان را بدون آن فوران خلاقیت هرطور که هست ادامه دهند. مدودکین به این دسته آخر تعلق دارد. انقلابی نابغه‌ای که فیلم‌های اولیه‌اش همه تجربه‌های سوررئالیست‌ها را به چالش می‌کشد و دو دهه بعد وقایع نگار رژه‌های حزب کمونیست شده بود.‌

آخرین بلشویک شگفت‌انگیز است… فیلم، عصاره‌ای است از خلاقیت بی پایان کریس مارکر که بی پروا قالب‌های متنوع روایی را می‌شکند و در خلال روایت پر زحمت صعود و سقوط یک انقلاب و فیلم‌های آرشیوی و مصاحبه‌های متعدد، می‌تواند همچون یک فیلمساز تجربه گرا با سوژه خود روبه‌رو شود و تورا با افسون خود همراه می‌کند. داستان درهم شکستن هنرمند درحکومت استبدادی. مارکر این داستان را تا دوره پرسترویکا و پایان حکومت شوروی ادامه می‌دهد. راستش منتظر روزی هستم که کسی بیاید زندگی پرماجرا و جذاب کریس مارکر را به فیلم تبدیل کند. این بی‌پرواترین و رها‌ترین سینماگر بزرگ قرن بیستم‌.
۱۹۹۳ Last bolshevik

کدخبر: ۴۵۰۸۶۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر