بازندههای تلویزیون در رمضان ۱۴۰۱
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | ناخوشایندترین اتفاق زمانی است که میخواهیم از «بازندهها» بنویسیم. حس بدتر زمانی است که خبری از «برنده» نباشد. در این سالها به یاد نداریم در یک مناسبت مهم ، همه «بازنده» باشند. به غیر از «زندگی پس از زندگی» که آن هم مخالفانی جدی دارد، بقیه برنامهها و سریالها در رمضان امسال ناکام بودند. باور کنید میل قلبیمان این بود که تلویزیون یک ماه موفق را سپری میکرد و شبها از دیدن برنامهها و سریالها کیف میکردیم.
حیف که این چنین نیست و در اتفاقی تجربه نشده، امسال فقط با دسته بازندهها طرف هستیم. حتی نوروز ۱۴۰۱ که در نظر عامه مخاطبان تلویزیون عملکرد خوبی نداشت، ۱۰ برنده انتخاب کردیم. در رمضان اما وضع خراب است و زنگ خطر بیش از هر زمان دیگری به صدا در آمده. جای امیدواری است که شخص اول سازمان صدا و سیما به این شرایط آگاه است و حتما تدابیر لازم برای جان گرفتن تلویزیون در ادامه سال را اندیشیده.
چه بسا اگر سریالهای مناسبتی، در نیمه دوم سال پیش تعطیل نمیشدند، حالا شرایط برای شبکهها بهتر از این بود. کارنامه سریالسازانی مثل سیروس مقدم، سعید مطلبی، محمد مهدی عسگرپور، حامد عنقا، ایرج محمدی، سعید نعمتالله، بهرنگ توفیقی، آرمان زرینکوب و … نشان میدهد محصولشان بهتر از آثاری میشد که در رمضان روی آنتن رفتند. راستی دلیل تعطیلی آنها (بهرغم داشتن قرارداد با عوامل و شروع مقدمات تولید) چه بود؟!
سریال/ خوشنام
فضای کلی: تنها سریال کمدی شبهای ماه رمضان بود؛ به کارگردانی علیرضا نجفزاده که پیشتر کمدیهای «زوج یا فرد» و «بوتیمار» را تجربه کرده است. «خوشنام» با فیلمنامه اولیه محسن کیایی، علی کوچکی و فیلمنامه نهایی فهمیه سلیمانی با محوریت زندگی جوانی به نام شهرام (هومن حاجیعبداللهی) روایت میشود. او تصمیم دارد از گذشته خود دست بکشد و سر به راه بشود. در این مسیر قصه اطرافیان او مثل دوستان دور و نزدیک و خانوادهاش اضلاع دیگر داستان است. پخش «خوشنام» همچنان ادامه دارد.
چرا بازنده است؟ عوامل متعددی دست به دست هم داده و ناکامی «خوشنام» را رقم زدهاند. قصه و فضای تکراری، دلایل ابتدایی این شکست است. بارها در تلویزیون سریالهایی با موضوع پشیمانی یک نفر و تصمیم برای اصلاح خود را دیدهایم. حال و هوای سریال یعنی روایت قصه در خانواده متوسط پایین شهری نیز بارها دستمایه روایت داستان شده. گاه استفاده از کلیشهها الزاما ایراد نیست؛ به شرط آنکه استفادهای متفاوت از آنها بشود. «خوشنام» اما چنین نکرد و حتی برای ایجاد موقعیتهای کمدی، دست به دامان شوخیهای توالتی شد. داد و فریاد شخصیتها برسر یکدیگر حتی در موارد غیر ضروری، دیگر پاشنه آشیل سریال است.
نکته ویژه: سازندگان سریال برای ساخت تیتراژ ابتدایی، از تصویر کودکی عوامل بهره بردهاند. این ایده از سوی برخی رسانهها تعبیر به «خود تحویلگیری» شده است.
سریال/ از سرنوشت ۴
فضای کلی: وقتی خبر آمد که شبکه دو برای ماه رمضان تصمیم به پخش «از سرنوشت» گرفته، برداشت اولیه این بود که دنبال جبران شکست نوروزی است. سه فصل از این سریال پخش شده و مخاطب پیشینه ذهنی نسبتا خوبی نسبت به آن دارد. قصه فصل چهارم توسط محمد محمود سلطانی، روحالله صدیقی و آرزو صدیقی نوشته شده و داستان آن درباره چالشهای هاشم (دارا حیایی) و دوست او سهراب (کیسان دیباج) است. یکی ازدواج میکند و دیگری با دختر مورد علاقه خود دچار اختلاف میشود. تلاششان برای موفقیت در کسب و کار بخشهای دیگر قصه است.
چرا بازنده است؟ «از سرنوشت» میخواهد زبان نسل امروز باشد؛ نسلی که دنبال فرار از قید و بندهای پوسیده است و تلاش میکند راه خود را برود. این مفهوم ارزشمند اما در قالب درام شکل نگرفته و مخاطب با مشتی قصههای دمدستی مواجه است. قصه سریال بدون نقاط عطف جذاب روایت میشود و بهجای آن سهم شعار زیاد است. حتی فصل زندگی یک مادر (رابعه مدنی) و فرزندش (حسین پاکدل) که میتوانست تبدیل به بخش جذاب سریال شود، شعار زده است. بازیگران جوان سریال هم برای نمایش شخصیتها گرفتار اغراق شدهاند.
نکته ویژه: بعد از شکست «بچه مهندس»، رمضان امسال بزنگاه دیگری برای بِرندسوزی شبکه دو و از بین رفتن خاطره خوش «از سرنوشت» است.
سریال/ نجلا ۲
فضای کلی: فصل دوم سریال «نجلا» فضایی متفاوت از سری اول دارد. اینبار محور قصه دلدادگی و جدایی نجلا (محیا دهقانی) و عبد (حسام منظور) است و در ادامه ماجرای جنگ تحمیلی ضلع اصلی پیشبرد درام میشود.
چرا بازنده است؟ نشانههای شکست «نجلا ۲» بعد از نوروز بهچشم آمد. جاییکه قصه با کندی پیش میرفت و جذابیتهایی مثل رابطه عاشقانه و نیز تسلط بازیگران در لهجه و… را از دست داد. قهر نجلا و قرار گرفتن عبد در مضان اتهام آنقدر طولانی بود که رغبت پیگیری داستان از مخاطب سلب میشد.
در قسمتهای اخیر، سکانسهای جنگی و روایت مقاومت را میتوان امتیاز «نجلا» دانست تا جاییکه تصمیممان در تحریریه هفت صبح، خارج کردن سریال از فهرست بازندهها بود. قسمت پایانی اما کار را خراب کرد. در این قسمت شاهد یک قصه هندی بودیم؛ چه جایی که عبد بعد از شلیک گلوله زیر آب میرود و چه وقتی که روئینتنانه بیرون میآید و وصل او و نجلا رقم میخورد. سازندگان سریال برای غلیان احساس مخاطب، نوای سوزناک جنوبی روی چهرههای گریان و مضطرب قرار داده بودند؛ حال آنکه زنده بودن عبد محرز بود.
نکته ویژه: شخصیتها، گاه دیالوگ را به زبان عربی میگفتند و ترجمه آن زیرنویس میشد و گاه نیمهفارسی و نیمهعربی حرف میزدند؛ حتی عراقیها!
سریال / مسافران شهر
فضای کلی: شبکه پنج برای ماه رمضان سریال اپیزودیک «مسافران شهر» را در کنداکتور قرار داد. این سریال را سیروس حسن پور کرد و یکی از اپیزودها را احمد معظمی ساخت. داستان از جایی آغاز شد که جوانی (حمیدرضا محمدی) از شیراز برای مداوای خواهرش به تهران میآید. او دلبسته زنی بیوه (ویدا جوان) میشود اما برادر همسر متوفای او مخالف ازدواج است. در این اثنا داستانهایی موازی به شکل اپیزودیک روایت میشود و جوان شیرازی هم که حالا راننده تاکسی اینترنتی است، درگیر اتفاقات شده.
چرا بازنده است؟ «مسافران شهر» مهمترین ضربه را از داستان خود خورده؛ جایی که قرار بوده همه حرفهای مهم عالم را بزند. حتی در خبرهای رسمی، اشاره میشد که داستان سریال بر مفاهیم ارزشمند استوار است! این مسئله به خودی خود عیب نیست و اصلا در تلویزیون ما سریال ساخته میشود که پیامی منتقل شود. با این حال میتوان چنین مفاهیمی را در قالبی سرگرم کننده بیان کرد. وانگهی «مسافران شهر» حرفی نو در باب کارهای خیر، کمک همدلانه، عدم توجه به مال اندوزی، اهمیت خانواده، مظلومیت رزمندهها و … نداشت.
نکته ویژه: غالب بازیهای «مسافران شهر» خوب بود؛ بهویژه حمیدرضا محمدی و محسن قصابیان. با این حال وقتی یک سریال فقط۵.۵ درصد بیننده داشته است یعنی امتیازهای آن هم به چشم نیامده.
برنامه سحر/ سحوری
فضای کلی: شبکه چهار، امسال هم برنامه «سحوری» را در لحظات سحر روانه آنتن کرد. پایه اصلی این برنامه بر تکگویی مجری است .
چرا بازنده است؟ اینکه «سحوری» را شکست خورده میدانیم، به دلیل تکرار یک ایده ثابت است. در سالهای اخیر ساعد باقری مقابل دوربین مینشیند؛ حکایت ادبی و مذهبی میخواند، حدیث و آیه چاشنی صحبتهای خود میکند و هر بار یک موضوع را محور کلام قرار میدهد.
برنامه ساختاری یکنواخت دارد و تنها برنامه سحرگاهی تلویزیون است که از حضور مهمان بهره نمیبرد. حتی سهم آیتمسازی در آن معدود است و شاخصترین آن سخنرانی مذهبی است. طبعا حضور ساعد باقری برگ برنده «سحوری» محسوب میشود اما در شاخص برنامهسازی، باید شاهد آیتمهای متعدد و متنوع در شبکه چهار باشیم. این برنامه از نظر دکور هم فاقد ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به نشانهای قابل توجه است. مجری در میانه یک دکور آماده نشسته و پشت سر او یک ویدئوال قرار دارد. به فراخور تصاویری روی ویدئوال قرار میگیرند. این تمهیدی است که غالب برنامههای تلویزیونی از آن بهره میبرند.
نکته ویژه: «سحوری» تنها برنامه ناکام سحر نیست؛ هیچ کدام از ویژه برنامههای سحرگاهی رمضان امسال موفق نبودند و همگی را باید شکست خورده لقب داد.
برنامه افطار/ دعوت
فضای کلی: در طول ماه رمضان، چند بار درباره ویژهبرنامه افطار شبکه یک نوشتیم و اشاره کردیم که این برنامه هر شب میزبان یک نفر میشود که زندگی او دارای ویژگیهایی خاص است. گاه مهمان کسی است که برای کمک به معتادان آستین بالا زده و گاه دوست و همرزم یک شهید است. گاه نیز یک چهره مطرح به برنامه میآید.
چرا بازنده است؟ عدم نوآوری و خلاقیت را میتوان عامل اصلی شکست «دعوت» عنوان کرد. این برنامه در سالهای اخیر از یک الگوی ثابت پیروی میکند: مجری یک مقدمه میگوید؛ مهمان مقابل او مینشیند و به سوالات پاسخ میدهد ؛ مهمان دوم اضافه میشود و در نهایت با یک جمعبندی، نوبت به تیتراژ پایانی میرسد.
«دعوت» به سیاق خیلی از برنامهها، غالبا سراغ مردم عادی میرود و شنونده قصههای آنها میشود. تا کی این سبک برنامهسازی جذاب است؟ «دعوت» در نظرسنجی اخیر صدا و سیما، با ۷٫۷ درصد بیننده، رتبه چهارم ویژهبرنامههای افطار را بهدست آورده که نشان میدهد عمر چنین برنامههایی به پایان رسیده.
نکته ویژه: محمد برمایی حالا با تجربهتر از قبل شده و به خوبی از پس یک اجرای موفق برمیآید. «دعوت» امسال هم از الگوی کلی «ماه عسل» پیروی کرد؛ هر چند سازندگان این قیاس را قبول ندارند!
برنامه/ آدمهای خوب شهر
فضای کلی: شبکه دو امسال هم «آدمهای خوب شهر» را به عنوان ویژهبرنامه افطار روانه آنتن کرد. در این برنامه غالب مهمانها مردمانی هستند که به کار خیر مشغول هستند. این برنامه را محمد سلوکی اجرا میکرد.
چرا بازنده است؟ برنامه «آدمهای خوب شهر» هم از فقدان ایده نو لطمه خورد. طبعا یکی از ماموریتهای تلویزیون، اهتمام به کسانی است که در دستگیری از همنوعان پیشقدم هستند. بااین حال، نکته مهمتر چگونگی پرداختن به این مسئله است. در این برنامه کسانی مهمان برنامه شدند که کارشان ارزشمند است.
اما مگر یک برنامه یک ساعته چقدر کشش پرداختن به کار آنها را دارد؟ نتیجه همین میشود که حوصله مخاطب در میانه راه سر میرود و گفتههای مجری هم رنگ توصیه و شعار میگیرد. وانگهی، ایده برنامه بارها دستمایه برنامههای دیگر قرار گرفته و از نظر موضوعی جذابیت لازم را دارا نیست. برنامه از نظر ساختار هم فاقد ریتم بود و به جز مستند ابتدایی با موضوع معرفی فعالیت مهمان، آیتم جذاب دیگری نداشت.
نکته ویژه: «آدمهای خوب شهر» هم مثل «دعوت» و نیز غالب برنامههای افطار، یادآور «ماه عسل» است. حتی گاه ساختار برنامه این مشابهت را یادآور میشود؛ از پلاتوی ابتدایی تا مصاحبه تک نفره و اضافه شدن مهمان دوم.
برنامه افطار/ بیانتها
فضای کلی: شبکه نسیم امسال هم برای لحظات پیش از افطار سراغ برنامه «بی انتها» رفت. این برنامه از نظر شکل و محتوا، متفاوت از سایر برنامههایی است که شبکههای دیگر پخش میکردند. آن برنامهها (غیر از زندگی پس از زندگی) دنبالهرو «ماه عسل» بودند. «بی انتها» اما واگویههای مجری و مردم با خدا و امام رضا (ع) است.
چرا بازنده است؟ اگر «بی انتها» در چند قسمت روی آنتن میرفت میشد آن را برنامهای بر پایه یک ایده نو دانست. با این حال یک ایده واحد در ۳۰ شب تکرار میشد و فقط آدمها تغییر میکردند. به این معنا که بعد از یک تیتراژ نسبتا طولانی، مجری (حامد عسگری) پلاتو میخواند، آیتم مربوط به ناشنویان پخش میشد، نوبت به درد و دل مردم در یک لوکیشن واحد میرسید، دوباره مجری پلاتو میگفت، مردم رو به دوربین درد و دل میکردند و … ایراد دیگر «بی انتها» عدم تناسب موضوعی با شبکه نسیم است. این شبکه با هدف نشاط و سرگرمی راه افتاده و در ماه رمضان که ماهی شاد لقب دارد، وظیفهاش سنگنینتر است. با این حال «بی انتها» برنامهای سراسر اشک بود!
نکته ویژه: به غیر از «زندگی پس از زندگی» بقیه ویژه برنامههای افطار تلویزیون در صف بازندهها قرار دارند.
برنامه بعد از افطار / جشن رمضان
فضای کلی: شبکه پنج برنامهای با قدمت دارد به نام «جشن رمضان». این برنامه در سالهای اخیر تغییر شکل داده است و امسال بر پایه گفتوگو با مهمانها روی آنتن رفت. مهمانهای برنامه گاه چهرههای مطرح بودند و گاه کسانی که بهواسطه یک ویژگی «خاص» شدهاند.
چرا بازنده است؟ اصولا وقتی یک برنامه به شکل طولانی روی آنتن باشد، لطمه میبیند. خاصه آنکه برنامه در قالب «جُنگ» باشد و بخشی از جذابیت خود را بهواسطه مهمانها بهدست آورد.
وانگهی ذائقه مخاطب، برنامههایی از جنس «جشن رمضان» را دیگر پس میزند و دنبال محتوایی جدید است. این برنامه اما در قالب کلیشهای روی آنتن رفت؛ هر شب تعدادی مهمان به برنامه میآمدند، مجریان با آنها گفتوگو میکردند، چند آیتم پخش میشد و … فصل هایی از «جشن رمضان» به دلیل حضور مهمان مطرح به دل مخاطب عام مینشست و طبعا بخشهایی که به صحبتهای جدی با چهرههای غیر آشنا اختصاص داشت، پس زده میشد. نشان به آن نشان که میزان بازدید برنامه در تلوبیون پایین است و گواهی است بر ناکامی آن.
نکته ویژه: همه برنامههایی که بعد از افطار روی آنتن رفتند، ناموفق بودند. در این میان «عصر جدید» یک استثنا است چرا که به شکل روتین آماده شد و در کنداکتور شبکه سه قرار گرفت.
برنامه بعد از افطار / قند پهلو
فضای کلی: یکی از برنامههایی که در دهه ۹۰ متولد شد و به دل علاقهمندان نشست، «قند پهلو» است. این برنامه هر بار میزبان چند شاعر میشود و آنها در چالشهای مختلف برنامه شرکت میکنند. پخش سری جدید «قند پهلو» با اجرای رضا رفیع نوروز امسال شروع شد و در ماههای رمضان روی آنتن شبکه آموزش رفت.
چرا بازنده است؟ «قند پلو» مدتهاست دچار یکنواختی شده و لازم است تغییری اساسی در آن رخ دهد. یکی از لطمههای اصلی که به برنامه وارد میشود از جانب کارشناسان است. هر برنامه موفق و پویا، بعد از مدتی ترکیب خود را تغییر میدهد اما «قند پهلو» همچنان از شهرام شکیبا و ناصر فیض بهر میبرد. حال آنکه طنزپردازان زیادی هستند که میتوانند جایگزین شوند تا برنامه از یکنواختی ظاهری خارج شود. از نظر ساختاری هم «قند پهلو» دچار یکنواختی شده؛ چه در آیتمها و چه در چالشها. ایده استفاده از بشکه به عنوان میز مقابل شرکتکنندهها بعد از چند فصل دیگر فاقد جذابیت است.
نکته ویژه: در روزهایی که برنامههای ادبی (چه طنز و چه جدی) سهمی اندک از تلویزیون دارند، باید به برنامهای چون «قند پلو» توجه ویژه شود. با این دست فرمان اما نتیجه مطلوب بهدست نمیآید.