بازسازی صحنه قتل سرگرد پوریا نظری در کرمانشاه
روزنامه هفت صبح | ماجرای قتل سرگرد پوریا نظری به بامداد جمعه بازمی‌گردد. وقتی او به همراه ماموران گشت کلانتری در کرمانشاه در حوالی فلکه آتش‌نشانی به دو نفر مشکوک می‌شود، کسانی که با خود سلاح داشتند و اقدام به تیراندازی به سمت این مامور پلیس می‌کنند و مرگ او را رقم می‌زنند.
اما ماجرای این قتل چه بود؟ این افراد مسلح دو روز بعد از این ماجرا در حالی که متواری شده بودند یکی از آنها در خود کرمانشاه و دیگری در فردیس کرج دستگیر می‌شوند. اما قضیه قتل چه بود؟ صبح دوشنبه ۱۶ اسفندماه این دو نفر به صحنه جرم آورده می‌شوند تا سر صحنه علت قتل را نیز تشریح کنند.
برای تسویه حساب شخصی آمده بودم
این افراد مسلح دو نفر بودند یکی جوان و دیگری مسن. مرد میانسال به همراه جوان به صحنه جرم آورده شدند. هردو دستبند و پابند دارند و از خودروی پژو ۲۰۶ خاکستری پیاده می‌شوند. متهم میانسال می‌گوید: «من سال‌ها قبل برای فردی کار کرده بودم اما چون حقم را نداده بود و مدرکی نیز نداشتم در نتیجه تصمیم گرفتم خودم بروم و حقم را بگیرم.
حدود سه ساعت در شوفاژخانه با همدستم پنهان شده بودیم اما او به خانه نیامد. بعد از سه ساعت صدای باز و بسته شدن در را شنیدیم که ترسیدیم و از آنجا خارج شدیم. در همان وقت گشت در حال دور زدن بود که به ما دو نفر شک کرد. گشت ما را صدا کرد و پرسید چه‌کاری انجام می‌دهید که الکی گفتم در حال ورزش کردن هستیم!
گفتند بیا جلو و وقتی جلو رفتم مشاهده کردم آن مامور پلیس بیسیم زد که الکی باز گفتم ما همکار هستیم و برو! مامور شک کرد دستش را روی اسلحه‌اش گذاشت و از دوستم مدرک شناسایی خواست بعد دیدم دستش را پایین آورد ترسیدم گفتم الان شلیک می‌کند. داخل ماشین بود که از پشت اسلحه را روی ران پایش تنظیم کردم و اسلحه را از جلوی سینه‌ام بیرون کشیدم و شلیک کردم! ترسیده بودم!»
این اتفاق بامداد جمعه در سیزدهم اسفندماه رخ داد و سرگرد پوریا نظری در عملیات پلیس کشته شد. او یک پسر هشت ساله داشت و متهم اصلی در صحنه جرم می‌گوید وقتی فهمیدم فرزند کوچک داشت حالم خیلی بد شد!
