کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۸۴۴۹۴
تاریخ خبر:

‌بازخوانی ۱۰‌کاراکتر دانشجو در فیلم‌های سینمایی

رونامه هفت صبح، محمد صابری| وقتی صحبت از صنف، گروه و یا دسته خاصی از اقشار اجتماعی می‌شود و ذره‌بین به دست، قصد واکاوی تصویر منعکس شده از آن‌ها در ویترین سینمای ایران و یا حتی تولیدات تلویزیونی را می‌کنیم، یک چارچوب کلیشه‌ای در توضیح دلایل سهم اندک و یا پرداخت محافظه‌کارانه به آن صنف و یا قشر خاص پیش روی ما قرار می‌گیرد و آن اینکه سینماگران معتقدند، حساسیت‌های صنفی و گاه حتی شغلی در میان اقشار مختلف جامعه ایرانی آنقدر زیاد است که به‌سختی می‌توان حتی یک کاراکتر از یک صنف و یا گروه خاص را در متن درام فیلم قرار داد چه برسد به اینکه بخواهیم به موضوعات و آسیب‌های مرتبط با آن‌ها بپردازیم.

تجربه‌ها هم متأسفانه این نکته را تایید می‌کند. شاخص‌ترین نمونه هم در حافظه جمعی پیگیران سینمای ایران ماجرای اعتراض صنف پرستاران به فیلم «شوکران» بود که در آن یک پرستار در مقام کاراکتر خاکستری روایت قرار گرفته بود و همین مسئله زمینه‌ساز اعتراضات عجیبی شد!‌ حالا اینکه این مدل واکنش‌ها، اساسا سینماگران ایرانی را نسبت به گروه‌ها و اقشار مختلف جامعه محافظه‌کار کرده است،‌ یک وجه ماجراست

ولی وجه مهمتر مربوط به زمانی مي‌شود که نشانه‌هایی از توجه سینمای ایران به یک گروه وجود دارد و می‌توان این سوال را مطرح کرد که چقدر تصویر ارائه‌شده از آن‌ها در سینمای ایران به واقعیت نزدیک بوده است. ماجرای تصویر دانشجویان در سینمای ایران هم از همین مقوله دوم است؛ نمونه‌ها کم نیست اما سوال جدی‌تر این است که آیا سینمای ایران تصویر مطابق با واقعیت جریان دانشجویی کشور طی چهاردهه گذشته در آثار خود منعکس کرده است؟ در بازخوانی 10 کاراکتر دانشجو در فیلم‌های ایرانی، به‌دنبال پاسخ این سوال بودیم.

ماهایا پطروسیان/ دیگه چه خبر؟
فیلم «دیگه چه خبر؟» در آستانه دهه 70 بیش از هر نکته دیگر، به‌واسطه فضای فانتزی و تابوشکنی‌ای که نسبت به جریان غالب تولیدات سینمای ایران در دهه 60 داشت، مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
تهمینه میلانی هرچند با دو فیلم «بچه‌های طلاق» و «افسانه آه» شروعی خیلی جدی و تا حدودی تلخ در عرصه فیلم‌سازی و کارگردانی داشت اما در سومین فیلم کارنامه خود یعنی «دیگه چه خبر؟» سراغ روایتی شیرین و فانتزی از دنیای ذهنی دختری به‌نام «فرشته» رفت که قصد دارد برخلاف باور و نگاه اطرافیان، تصویری متفاوت از توانمندی‌های خود ارائه کند. بخش عمده‌ای از داستان فیلم پیرامون رابطه فرشته و برادرش عباس روایت می‌شود که او نیز سر پرسودایی برای اختراعات تازه دارد. بازی ماهایا پطروسیان در این فیلم مورد تقدیر داوران جشنواره فیلم فجر قرار گرفت.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
فرشته یک دانشجو است. دانشجوی رشته ادبیات که هرچند رفتارهای غیرمعمول دارد اما به‌شدت باهوش است. با این همه مسئولان دانشگاه نگاه مثبتی به او ندارند و حساسیت‌ها نسبت به او آنقدر پررنگ می‌شود که از تحصیل معلق می‌شود. فرشته اما دست از بلندپروازی‌های خود برنمی‌دارد و در راستای علاقه‌مندی شخصی‌اش به ادبیات، سراغ نویسندگی می‌رود. نکته فانتزی و متفاوت از روایت «دیگه چه خبر؟» درباره نسبت دانشجو و مسئولان دانشگاه در جایی است که فرشته با بهره‌گیری از یکی از اختراعات برادر خود، می‌تواند مسئولان دانشگاه را نسبت به خواسته‌ها و انتظارات خود مجاب کند و اینگونه به دانشگاه بازگردد!

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
هرچند روایت تهمینه میلانی در فیلم «دیگه چه خبر؟» از جنس فانتزی است اما نمی‌توان نگاه تند و تیز و نقادانه او نسبت به جایگاه یک دختر دانشجو در فضای رسمی تحصیلات عالی در کشور را در این فیلم نادیده گرفت. البته باید اذعان کنیم که مانند اکثر فیلم‌های میلانی، اینجا هم آنقدر که «زن بودن» کاراکتر اصلی برایش مسئله بوده، «دانشجو بودن» او محلی از اعراب نداشته اما در عین حال این فیلم از معدود تجربه‌های سینمای ایران در حوزه آسیب‌شناسی طنازانه فضای آموزشی کشور به‌ویژه در محیط دانشگاه محسوب می‌شود. ماهایا پطروسیان یکی از موفق‌ترین تجربه‌های خود را در این فیلم ثبت کرده است.

نکته ویژه
تهمینه میلانی سال‌ها بعد از ساخت «دیگه چه خبر؟» با انتشار تصویری از تست گریم ماهایا پطروسیان در این فیلم ضمن اشاره کنایی به اینکه «چقدر سر به تصوير كشيدن اين دختر طبيعی از ديد من، و زبان‌دراز، از ديد اونا، زجرم دادند» نوشت: «پيش از اين فيلم، باور بر اين بود كه فيلم طنز زنانه نمی‌تواند در گيشه موفق باشد، اما يكسال بعد كه از توقيف درآمد و اكران شد پرفروش‌ترين فيلم سال شد.»

میترا حجار/ متولد ماه مهر
فیلم «متولد ماه مهر» همچون دیگر فیلم‌های احمدرضا درویش فیلمی پرحاشیه و البته جسور بود که در عین ورود به فضای دانشگاه، همچنان نیم‌نگاهی به حال هوای جنگ و دوران دفاع مقدس هم داشت.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
احمدرضا درویش در میانه دهه هفتاد «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را به‌عنوان دو فیلم مهم خود درباره روایت دوران دفاع مقدس و آنچه بر زندگی مردمان عادی در این دوران سپری شده است، ساخت و پس از این دو فیلم بود که سراغ «متولد ماه مهر» رفت. فیلمی که به نسبت آن دو فیلم داستانی امروزی داشت اما به‌وضوح دغدغه‌های درویش نسبت به دوران دفاع مقدس همچنان در آن مشهود بود. میترا حجار و محمدرضا فروتن زوج اصلی در ترکیب بازیگران این فیلم بودند که آن سال‌ها از چهره‌های اصلی سینمای ایران هم محسوب می‌شدند و توجه به گیشه در انتخابشان بی‌تأثیر نبود.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
قصه «متولد ماه مهر» اساسا در فضای دانشجویی شکل می‌گیرد. مهتاب و دانیال دو دانشجوی هم‌دانشگاهی هستند که دل به یکدیگر بسته‌اند اما رابطه آن‌ها تحت‌الشعاع جریانات اعتراضی در فضای دانشگاه قرار می‌گیرد. پدرم مهتاب از اعضای هیات امنای دانشگاه است و برخی از دوستان مهتاب از او می‌خواهند که از نفوذ پدرش برای جلوگیری از برخی تندروی‌ها در دانشگاه جلوگیری کند. قرار گرفتن نام دانیال در میان اسامی گروه تندرویی از دانشجویان که به‌دنبال جداسازی دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه هستند، بسیاری را نسبت به او بدگمان می‌کند اما تلاش او برای اثبات موضع واقعی‌اش منجر به اخراجش از دانشگاه می‌شود.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
باید اذعان کرد یکی از دغدغه‌مندترین و واقع‌گراترین روایت‌ها از مرزبندی‌ها و خط‌کشی‌های مرسوم در فضاهای دانشگاهی را احمدرضا درویش در «متولد ماه مهر» به تصویر درآورده است. بازی میترا حجار و محمدرضا فروتن در نقش دو دانشجوی کنش‌گر که نمی‌توانند نسبت به اتفاقات پیرامون خود بی‌توجه باشند، از امتیازات فیلم محسوب می‌شود. نکته جالب اینکه درویش خود بعدها در یک جمع دانشجویی درباره این فیلم خود تأکید کرد: «اين كه اين فليم در مورد دانشگاه‌ نيست، سنگ بناي آن هم ماجراي دانشگاه نبود. داستان فيلم، عشق و مهرورزي است و دانشگاه و ميدان مين عناصري است كه ماجراها را به‌هم پيوند مي‌دهد.»

نکته ویژه
از نکات جالب درباره فیلم «متولد ماه مهر» در زمان اکران عمومی، اکران‌های دانشجویی آن بود که با حواشی و بازتاب‌های رسانه‌ای بسیاری هم همراه می‌شد. یکی از این نمونه‌ها پخش فيلم در دانشكده ادبيات و زبان‌هاي خارجي دانشگاه علامه طباطبايي به‌عنوان لوکیشن اصلی فیلمبرداری این فیلم بود که در ابتدا با مخالفت انجمن اسلامي اين دانشكده روبه‌رو شده و پس از پاره‌اي گفت و شنودها فيلم در جمع گسترده دانشجویان به نمايش درآمد.

شهاب حسینی/ دل‌شکسته
«دل‌شکسته» از آن دست فیلم‌هایی است که در زمان رونمایی در جشنواره فجر و حتی بعدها در اکران عمومی چندان مورد استقبال قرار نگرفت اما بعدها نسخه خانگی و پخش تلویزیونی آن به‌شدت دیده شد.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
به این خلاصه داستان دقت کنید: «هر چي بشكنه بي‌قدر و قيمت مي‌شه، الا يه چيز كه وقتي بشكنه ارزش پيدا مي‌كنه؛ دل… در كوي ما شكسته‌دلي مي‌خرند و بس، بازار خودفروشي از آن سوي ديگر است.» این خلاصه داستان شاعرانه‌ای است که علی روئین‌تن برای معرفی اولین فیلمش در اختیار رسانه‌ها قرار داده بود و به روشنی نشان می‌دهد که فیلم از ابتدا با چه نگاهی تولید شده است. «دل‌شکسته» البته از آن دست آثاری بود که رونمایی آن در جشنواره فیلم فجر با واکنش چندان مثبتی مواجه نشد و بعدها و در ارتباط با مخاطبان عام به یکی از آثار بسیار دیده‌شده سینمای ایران تبدیل شد.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
دو شخصیت اصلی فیلم «دل‌شکسته» هر دو دانشجو هستند. اساسا قصه فیلم در فضای دانشگاه شکل می‌گیرد و امیرعلی و نفس به‌عنوان دو هم‌دانشگاهی از دو فضای فکری کاملا متفاوت، با پیشنهاد استاد عهده‌دار پژوهشی مشترک می‌شوند و همین نزدیکی اجباری آن‌ها به یکدیگر، آرام‌آرام زمینه‌ساز عشق و علاقه میان آن‌ها می‌شود. بخشی از روایت «دل‌شکسته» به موازات پرداختن به احوالات درونی و شخصی دو کاراکتر اصلی، به انعکاس مرزبندی‌ها و خط‌کشی‌ها میان دو گروه از دانشجویان اختصاص پیدا کرده است. دو گروه که اتفاقا هر دو گرفتار تندروی‌هایی در بیان مطالبات خود هستند و در این مسیر تا مرحله تقابل و درگیری با طیف مقابل پیش می‌روند.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
شهاب حسینی و بیتا بادران در ایفای نقش‌های اصلی فیلم «دل‌شکسته» کارنامه موفقی دارند اما ویژه‌ترین نقش‌آفرینی در فیلم «دل‌شکسته» را زنده‌یاد خسرو شکیبایی از خود به یادگار گذاشته است. با این همه فیلم در ترسیم فضای دانشجویی و ارائه تصویری از دانشجویان هر دو طیف فکری مورد اشاره در روایت خود، بسیار کلیشه‌ای عمل می‌کند و در هیچ یک از دوسمت شاهد تصویری واقعی و باورپذیر از گروه‌های دانشجویی نیستیم. نگاه انتزاعی و شاعرانه علی روئین‌تن در فیلم‌سازی البته در شکل‌گیری این فضای اغراق‌شده و تیپیکال، بی‌تأثیر نبوده و او اساسا کارگردانی نیست که به‌دنبال واقع‌گرایی در آثار خود باشد.

نکته ویژه
یکی از بازیگران فرعی فیلم سینمایی «دل‌شکسته» که نقش یکی از اعضای گروه تندرو دانشجویان در دانشگاه را ایفا می‌کرد، مجتبی امینی بود. بازیگری که البته بعد از این فیلم در پروژه‌های دیگر حضور پیدا نکرد و ترجیح داد سراغ تهیه‌کنندگی برود. امینی بعدها در مقام تهیه‌کننده سریال پرحرف و حدیث «گاندو» و فصل جدید برنامه سینمایی «هفت» را به آنتن رساند و حالا ردای دبیری جشنواره فیلم فجر را بر تن دارد.

محمدرضا گلزار/ شام آخر
«شام آخر» فراتر از مسئله پرداختن به فضای دانشجویی، یکی از جسورانه‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در آستانه دهه هشتاد بود؛ فیلمی که تصویری به‌شدت متفاوت و غیرمنتظره از یک مثلث عاشقانه ارائه می‌دهد.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
فریدون جیرانی را می‌توان یکی از معدود فیلم‌سازان صاحب تجربه‌های خاص در سینمای ایران دانست. «شام آخر» هم یکی از تجربه‌های متفاوت او در انتخاب یک سوژه خاص و ملتهب برای فیلم‌سازی محسوب می‌شود. روایت فیلم درباره رقابت عشقی یک مادر و دختر برای رسیدن به یک معشوق مشترک است و همین داستان ملتهب آن را به یکی از تجربه‌های خاص در سینمای ایران تبدیل کرده است. بازی محمدرضا گلزار و هانیه توسلی در این فیلم در دوران گمنامی هر دو از نکات قابل‌توجه این فیلم است که باعث شهرت هر دو بازیگر در ادامه فعالیت حرفه‌ای‌شان شد.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
ستاره و مانی هر دو دانشجو هستند و در فضای دانشگاه هم دل‌بسته هم شده‌اند. مهین مشرقی، مادر ستاره است که پس از سال‌های زندگی مشترک از همسرش جدا شده و حالا مشغول تدریس در دانشگاه است، همان دانشگاهی که ستاره و مانی مشغول تحصیل در آن هستند. دل‌بستگی مهین به مانی، ماجرای این رابطه سه‌نفره را به سمت و سوی یک بحران کامل پیش می‌برد تا اینکه تراژدی پایانی روایت رقم می‌خورد. نکته جالب درباره تصویر این فیلم از محیط دانشگاه، حساسیت حراست نسبت به روابط میان یک مادر و دختر با یک دانشجوی پسر است که منجر به اخراج آن‌ها می‌شود.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
طبیعتا در شکل‌گیری داستان و روایت فیلم «شام آخر»، فریدون جیرانی دغدغه پرداختن به محیط دانشگاه را نداشته و باید پذیرفت که او بستر تحصیل در دانشگاه را صرفا به‌عنوان یک گزینه برای روایت داستان عاشقانه‌اش انتخاب کرده است. با این‌همه جنس روایت او از دل‌بستگی‌های دوران دانشجویی، «شام آخر» را به تجربه‌ای نسبتا موفق بدل کرده است. هانیه توسلی (در اولین نقش‌آفرینی سینمایی) و محمدرضا گلزار (در دومین تجربه بازیگری) در ایفای نقش‌های اصلی فیلم خوش درخشیدند اما بی‌تردید ستاره فیلم کتایون ریاحی است که در نقش ناهید مشرقی، موقعیت دراماتیک غیرمنتظره فیلم را به‌خوبی باورپذیر کرده است.

نکته ویژه
تصویر غیرمنتظره‌ای که جیرانی در «شام آخر» از فضای حاکم بر روابط اساتید و دانشجویان نشان می‌دهد، با واکنش‌های انتقادی تند و تیزی مواجه شد که در یک نمونه از‌ آن‌ها خبرنگار کیهان در یک نشست دانشجویی، فضای به نمایش درآمده در فیلم را غیرواقعی دانست اما جیرانی در پاسخ گفت:‌ «بهتر است با هم سري به دانشگاه‌ها بزنيم تا ببينيد در خيلي از دانشكده‌ها اوضاع بدتر از آن چيزي كه من نشان دادم.»

نازنین بیاتی/ دربند
فیلم «دربند» به فاصله یک دهه از «نفس عمیق» بار دیگر ثابت کرد که پرویز شهبازی نگاه ویژه‌ای به قشر جوان و به‌خصوص جوانان دانشجو دارد و به‌خوبی می‌تواند تصویری سینمایی از مسائل آن‌ها ارائه کند.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
کامران دانشجویی ممتاز بود که روایت سرخوردگی او از زندگی را پرویز شهبازی به بهترین شکل در «نفس عمیق» به تصویر درآورد. شهبازی اما یک دهه بعد زمانی که تصمیم گرفت سراغ قصه یک دانشجوی دیگر برود، روایتش را از شور و حال او برای ورود به دانشگاه آغاز کرد. داستان فیلم «دربند» درباره نازنین است که به دلیل تحصیل از شهرستان عازم تهران شده و حالا شرایط زندگی در پایتخت، وضعیت پیچیده‌ای را برای او به‌وجود می‌آورد. نکته مهم درباره این فیلم شهبازی این است که همچون «نفس عمیق» او این‌بار هم تلاش دارد تصویر صریح و واقع‌گرا از جامعه ارائه دهد.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
بهانه اصلی سفر کاراکتر اصلی فیلم یعنی نازنین از شهرستان به تهران، قبولی در دانشگاه است. نازنین به‌عنوان یک دانشجوی ترم‌اولی برای اسکان در پایتخت دچار مشکل شده است و ناگزیر تن به سکونت مشترک با دختری به‌نام سحر در یک خانه اجاره‌ای می‌‌دهد. شهبازی در روایت داستان فیلم خود فصل مفصلی را به روایت چالش‌های یک دانشجوی شهرستانی در آستانه ورود به کلانشهری مانند تهران اختصاص داده است و نکته مهم این است که در قالب همین روایت و از زاویه نگاه یک دانشجوی شهرستانی، تصویری بدون رتوش و بی‌رحمانه از تعاملات اجتماعی حاکم بر تهران ارائه می‌کند.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
بعد از ترانه علیدوستی و درخششی که در «من ترانه 15 سال دارم» داشت، نازنین بیاتی را می‌توان دومین بازیگر زن سینمای ایران دانست که در نخستین تجربه سینمایی خود، هم کاراکتری هم‌نام خود را ایفا کرده و هم نقش‌آفرینی‌اش مورد تحسین منتقدان و داوران جشنواره فجر قرار گرفت. نازنین بیاتی به‌خوبی چالش‌ها و ترس‌های یک دانشجوی شهرستانی در مواجهه با هزارتوی مشکلات پایتخت را در نقش‌آفرینی خود اجرا کرده و پرویز شهبازی هم در راستای علاقه‌مندی خود به سینمای واقع‌گرا، تصویری موفق از وضعیت چنین دانشجویی خلق کرده است. کارگردانی شهبازی به همین دلیل سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد.

نکته ویژه
یکی از چالش‌های مشترک فیلم‌هایی که ناظر به یک مسئله و یا معضل اجتماعی روایت می‌شوند، مواجهه با اتهام «سیاه‌نمایی» است، اتهامی که گاهی برای یک فیلم چنان دردسرساز می‌شود که آن را تا مرحله توقیف پیش می‌برد! درباره «دربند» و روایت بی‌رحمانه‌اش از تأثیر تعاملات بیمار اجتماعی بر زندگی یک دختر بی‌گناه شهرستانی هم این اتهام مطرح بود که شهبازی خود در دفاع از فیلمش در پاسخ به منتقدان گفت: «فیلم من سیاه‌زدایی می‌کند.»

محمدرضا فروتن/ اعتراض
فیلم سینمایی «اعتراض» را می‌توان دنباله‌ای بر روایت‌های سینمایی مسعود کیمیایی در نیمه دوم دهه هفتاد، از حال و هوای جوانان و دغدغه‌های آرمان‌گرانه‌شان دانست؛ روایت یک فیلم‌ساز کهنه‌کار از نسل جوان.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
«تجارت»، «ضیافت»، «سلطان»، «مرسدس» و «فریاد» فیلم‌هایی هستند که مسعود کیمیایی در اوج دوران پختگی خود در فیلم‌سازی، روانه پرده سینما کرد تا به سهم خود بتواند روایت‌گر بخشی از دغدغه‌ها و آرمان‌خواهی‌های نسل جدید باشد. فیلم با سکانس خاطره‌ساز آزادی امیرعلی از زندان، با بازی درخشان زنده‌یاد مهدی فتحی آغاز می‌شود و در ادامه شاهد روایتی تراژیک از وضعیت برادران جوان‌تر او هستیم. برادرانی که هر یک آرمانی در سر داشته‌اند اما به‌رغم هزینه‌هایی که پرداخت کرده‌اند، به نوعی در رسیدن به آن ناکام مانده‌اند. «اعتراض» را می‌توان یکی از فیلم‌های سینمای ایران متأثر از جنجال‌ها و اعتراضات دانشجویی سال 78 هم دانست.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
داستان «اعتراض» هم هرچند با محوریت امیرعلی روایت می‌شود اما رضا نقشی کلیدی در آن دارد. در بخشی از فیلم، دوست رضا او را به‌عنوان دانشجویی تحصیل‌کرده، آشنا به زبان خارجی و روشنفکر توصیف می‌کند و این دقیقا همان کاراکتر آرمان‌خواهی است که بخشی از زندگی‌اش متأثر از اعتراضات دانشجویی، قرار گرفته است. امیرعلی، به دلیل قتل نامزد رضا به جرم خیانت، 12 سال در زندان بوده و حالا این رضاست که دل‌بسته دختری از طبقه بالاتر از خانواده‌اش شده است. یوسف، دیگر برادر رضا و امیرعلی هم به دلیل حضور در اعتراضات دانشجویی، ضربه سنگینی به سرش وارد شده و حالا در بیمارستانی روانی بستری است!

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
سینمای مسعود کیمیایی، سینمای حس و حال و حتی «شعار» است. او توانمندی ویژه‌ای در خلق دیالوگ‌هایی از جنس شعار دارد که به‌خوبی در تاروپود دراماتیک آثارش می‌نشیند و مخاطب هم با آن هم‌ذات‌پنداری می‌کند. او در فیلم «اعتراض» هر چند به‌خوبی دارد نسبت به مهمترین تحولات جریانات دانشجویی ایران در نیمه دوم دهه 70 واکنش نشان می‌دهد، اما همچنان دغدغه‌های اصیل خود را دنبال می‌کند و تلاش ویژه‌ای برای بازنمایی این جریانات بر پرده سینما ندارد. او به‌عنوان یک فیلمساز مولف، تنها تلاش کرده است تصویری سینمایی از تأثیر این تحولات بر زندگی آدم‌های معمولی ارائه کند.

نکته ویژه
بیراه نیست اگر مسعود کیمیايی را یکی از شاخص‌ترین سینماگران ایرانی در حوزه ساخت فیلم‌های «معترض» بدانیم. از این منظر اغلب آثار این فیلم‌ساز چه در سال‌های پیش از انقلاب و چه در چهار دهه گذشته، همواره بیانی صریح و تند و تیز داشته‌اند که از جنس اعتراض علیه یک سیستم فاسد بوده است. از این منظر وقتی او در «اعتراض» سراغ قهرمانی برخاسته از فضای دانشجویی می‌رود، بازهم هویت اصلی او را در «معترض بودن» تعریف می‌کند.

نیکی کریمی/ دو زن
فیلم «دو زن» همچون دیگر فیلم‌های تهمینه میلانی، بیش از هر مضمون دیگری، مرتبط با شرایط زنان در جامعه است و می‌توان آن را در کنار «نیمه پنهان» دومین فیلم میلانی درباره وضعیت دختران دانشجو در تاریخ معاصر دانست.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
تهمینه میلانی بعد از تجربه «دیگه چه خبر؟»، یک گام فراتر گذاشت و فیلم «کاکادو» در در یک دنیای کاملا خیالی و سرشار از فانتزی کارگردانی کرد، اما نتوانست توفیقی را که انتظار داشت به‌دست آورد. شاید به همین دلیل احساس کرد توفیقش در «دیگه چه خبر؟» هم بیش از آنکه مرتبط با فضای فانتزی آن باشد، به نگاه آسیب‌شناسانه او نسبت به وضعیت زنان ارتباط داشته و اینگونه بود که سراغ «دو زن» رفت. میلانی با این فیلم سنگ بنایی را گذاشت که تا به امروز در فیلم‌سازی ادامه داده و همچنان قهرمانان او زنانی آسیب‌دیده و یا در معرض آسیب هستند.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
داستان فیلم «دو زن» درباره فرشته و رویا است که هرچند امروز هریک سرنوشتی متفاوت پیدا کرده‌اند اما گذشته‌ای مشترک داشته‌اند که مربوط به دوران دانشجویی آن‌ها در اواخر دهه 50 و سال‌های ملتهب پس از انقلاب می‌شود. این دو در مقطعی دوستانی بسیار صمیمی در دانشگاه بوده‌اند اما حاشیه‌هایی همچون حضور یک فرد مزاحم در زندگی یکی از آن‌ها و اتفاقات متأثر از فضای اعتراضات دانشجویی در آن سال‌ها، آرام‌آرام آن‌ها را از هم دور می‌کند. در همین حین تعطیلی بلندمدت دانشگاه‌ها به دلیل انقلاب فرهنگی رقم می‌خورد و فرشته و رویا از ادامه تحصیل بازمی‌مانند.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
تهمینه میلانی در فیلم‌سازی، همواره نگاهی اغراق‌شده داشته است. او در روایت داستان «دو زن» بیش از آنکه به‌دنبال ارائه تصویری از زندگی و زمانه دانشجویان باشد، بستری را انتخاب کرده است تا بتواند از تأثیر تحولات تاریخ معاصر بر زندگی کاراکترهای اصلی‌اش بگوید. رویکردی که بعدها در فیلم «نیمه پنهان» هم آن را دنبال کرد. آنجا هم تهمینه میلانی کاراکتری محوری دارد که در سال‌های دور و دوران دانشجویی تجربیاتی را پشت‌سر گذاشته که همچنان شاهد پس‌لرزه‌های آن در زندگی امروزش هست. میلانی برای فیلمنامه «دوزن» توانست سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند.

نکته ویژه
یکی از نکات جالب داستان قهرمانان اصلی فیلم «دو زن» شباهت موقعیت تحصیلی آن‌ها در دوران دانشجویی با خود تهمینه میلانی در مقام کارگردان این فیلم است. میلانی چندی پیش تصویری قدیمی از دوران دانشجویی خود را در فضای مجازی منتشر کرد و در توضیح آن نوشت که در سال 59 دانشجو بوده و بعد از تعطیلی بلندمدت دانشگاه‌ها به دلیل انقلاب فرهنگی،‌ فارغ‌التحصیلی او به سال 65 موکول شده است.

نوید محمدزاده/ عصبانی نیستم
«عصبانی نیستم» یکی از صریح‌ترین و پرحاشیه‌ترین روایت‌های سینمای ایران از فضای دانشجویی کشور به‌ویژه کلیدواژه‌هایی همچون «دانشجوی ستاره‌دار» محسوب می‌َشود که البته برای این صراحت با چالش‌هایی هم مواجه شد.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
رضا درمیشیان زمانی «عصبانی نیستم» را کارگردانی کرد که پیش‌تر با «بغض» نشان داده بود به سبک و سیاق خاصی از فیلم‌سازی علاقه‌مند است که چندان نسبتی با ساختار کلاسیک فیلم‌سازی و حتی محافظه‌کاری مرسوم در فیلم‌های ایرانی ندارد. «عصبانی نیستم» با این پشتوانه ساخته شد اما اشارات مستقیم این فیلم به برخی مسائل مانند ماجرای دانشجویان ستاره‌دار در اواخر دهه 80 این فیلم سینمایی را با حاشیه‌های بسیار زیادی مواجه کرد. حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر با اما و اگرهای بسیاری مواجه شد و فیلم بعد از آن تا مرحله توقیف پیش رفت.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
نوید کاراکتر اصلی روایت «عصبانی نیستم» است که به‌عنوان یک دانشجوی ممتاز اما معترض، از دانشگاه اخراج شده است. او دل‌بسته ستاره است که اتفاقا او هم یک دانشجوست و بستر آشنایی آن‌ها در فضایی دانشجویی بوده است. حالا اما هم دانشگاه نوید را اخراج کرده است و هم پدر ستاره به دلیل شرایط اقتصادی نوید، به‌راحتی تن به ازدواج او با دخترش نمی‌دهد. در این شرایط درمیشیان تلاش می‌کند در کنار پرداختن به فضای دانشگاه، نیم‌نگاهی هم به معضلاتی همچون فاصله طبقاتی در سطح جامعه داشته باشد. نوید در واکنش به تبعیضی که در اطراف خود می‌بیند، بیشتر معترض می‌شود.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
نمی‌توان درباره سینمای رضا درمیشیان صحبت کرد و به نگاه اغراق‌شده و تند و تیز او توجه نداشت. واقعیت این است که هر چقدر هم فیلم «عصبانی نیستم» را فیلمی صریح درباره حواشی سیاسی فضای دانشگاه‌های ایران در اواخر دهه 80 و مشخصا بعد از ماجراهای سال 88 بدانیم، نمی‌توانیم این موضوع را نادیده بگیریم که درمیشیان نه در خلق یک کاراکتر دانشجوی باورپذیر موفق بوده است نه توانسته است روایتی واقعی از فضای حاکم بر دانشگاه‌ها در آن مقطع ارائه کند. به همین دلیل هم لحن و بیان درمیشیان در این فیلم بیشتر از جنس بیانیه‌ای سیاسی شده و فیلم را از موضع روایت‌گری دور کرده است.

نکته ویژه
از مهمترین حاشیه‌ها درباره فیلم «عصبانی نیستم» کیفیت بازی تحسین‌برانگیز نوید محمدزاده در‌ آن و غیبت نام او در فهرست برگزیدگان جشنواره فیلم فجر بود. در حالی‌که بسیاری پیش‌بینی می‌کردند محمدزاده برای این نقش‌آفرینی سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را از آن خود کند، این جایزه به رضا عطاران رسید. عطاران اما در لحظه دریافت این سیمرغ بر روی سن جشنواره گفت، همه می‌دانیم که این سیمرغ متعلق به نوید محمدزاده است!

پارسا پیروزفر/ دختران انتظار
فیلم سینمایی «دختران انتظار» از فیلم‌هایی است که به‌رغم حضور پررنگ بازیگران مطرح در آن، نتوانست کارنامه موفقی در اکران و جذب مخاطب داشته باشد اما فیلمی قابل بحث در حوزه تصویر دانشجویان در سینماست.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
«دختران انتظار» را رحمان رضایی کارگردانی کرده است. کارگردانی نه‌چندان پرکار در سینمای ایران که در دهه 70 و 80 آثاری را به سرانجام رساند اما هیچ‌گاه نتوانست جزو فیلم‌سازان تأثیرگذار در جریان سینمای بدنه ایران باشد. او «دختران انتظار» را با فیلمنامه‌ای از محمدهادی کریمی کار کرد که از فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان پرکار در سال‌های بعد از آن بود. حضور پارسا پیروزفر و نیکی کریمی در فیلم به‌عنوان بازیگران نقش اصلی، انتظارها برای اقبال مخاطب نسبت به فیلم را بالا برده بود اما این انتظار در اکران عمومی برآورده نشد و فیلم با فروشی متوسط از پرده سینماها پایین آمد.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
داستان فیلم «دختران انتظار» با مشکل مالی سعید مسرور آغاز می‌شود. مشکلی که با مراجعه سعید به صندوق وام دانشگاهی، او را ناگزیر از تن دادن به یک پیشنهاد عجیب می‌کند. او برای بهره‌مندی از وام ازدواج باید تن به ازدواج صوری با یکی از دانشجویان دختر دانشگاه به‌نام روشنک بدهد و همین موقعیت سرنوشتی متفاوت را برای او رقم می‌زند. نکته مهم روایت «دختران انتظار» از وضعیت زندگی دانشجویی، طرح مسئله ازدواج صوری است که تلاش می‌کند نگاهی آسیب‌شناسانه به آن داشته باشد. درام اصلی هم زمانی شکل می‌گیرد که بعد از ازدواج سعید و روشنک، ماجرا پرداخت وام ازدواج دانشجویی منتفی می‌شود!

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
همان‌طور که اشاره شد، فیلم «دختران انتظار» هیچ‌گاه نتوانست فیلمی تأثیرگذار و قابل توجه باشد. بازی پارسا پیروزفر و نیکی کریمی در نقش‌های اصلی به‌عنوان «سعید» و «روشنک» هم در این فیلم، در استاندارد معمول فیلم‌های گیشه‌ای همان سال‌های سینمای ایران بود. در مجموع مهمترین نکته‌ای که می‌تواند فیلم «دختران انتظار» را قابل بحث کند، توجه آن به مقوله ازدواج دانشجویی است و نوآوری آن در پرداخت قصه هم از این زاویه است که دست روی جنسی از ازدواج دانشجویی می‌گذارد که رابطه‌ای عاشقانه در آن وجود ندارد و همه چیز حالت «صوری» دارد.

نکته ویژه
در آسیب‌شناسی نگاه سینماگران ایرانی به فضای دانشجویی یکی از مهمترین نکته‌ها، عدم بهره‌گیری آن‌ها از ظرفیت‌های دراماتیک زندگی دانشجویی است. «دختران انتظار» از این زاویه مثال بسیار مناسبی است، فیلمی که هرچند قصه محوری خود را حول ازدواج دانشجویی طرح‌ریزی می‌کند اما همه تمرکز خود را بر روی منفعت‌طلبی کاراکترها می‌گذارد، تا جایی که به راحتی می‌توان بستر اصلی این ازدواج صوری را از دانشگاه،‌ به هر محیط و موقعیت دیگری انتقال داد.

باران کوثری/ خوابگاه دختران
«خوابگاه دختران» یکی از موفق‌ترین تجربه‌های سینمای ایران در حوزه ژانر وحشت محسوب می‌شود و از این منظر می‌توان آن را از معدود تجربه‌های ژانری سینمای ایران در ورود به دنیای دانشجویان دانست.

درباره فیلم چه می‌دانیم؟
بعد از «سرعت» در ژانر فیلم‌های ورزشی، «عینک دودی» در ژانر کمدی و «دختر ایرونی» در ژانر ملودرام، محمدحسین لطیفی در چهارمین تجربه خود تلاش کرد تا فیلمی متفاوت در ژانر وحشت را کارگردانی کند، حاصل این دورخیز «خوابگاه دختران» بود که اتفاقا تبدیل به تجربه‌ای موفق هم در کارنامه محمدحسین لطیفی و هم در سینمای ایران شد. فیلمی که با فیلمنامه ایرج طهماسب، حال و هوای نسبتا سرخوش هم داشت اما به‌خوبی توانست مخاطبان بسیاری را از منظر سینمای وحشت با خود همراه کند. فیلم البته برای رسیدن به موقعیت ترسناک خود سراغ کلیشه‌های ژانر وحشت رفت و به‌خوبی توانست از آن‌ها استفاده کند.

نقش دانشجو در داستان چه بود؟
رویا و شیرین، در همسایگی هم زندگی می‌کنند و قبولی آن‌ها در کنکور، نقطه آغاز داستان «خوابگاه دختران» است. موقعیت دانشگاهی که این دو در آن قبول شده‌اند به‌گونه‌ای است که باید در خوابگاه ساکن شوند اما زمانی که برای ثبت‌نام اقدام می‌کنند، با معضل در دست تعمیر بودن ساختمان خوابگاه مواجه می‌شوند. فیلم از این منظر تلاش می‌کند با بهره‌گیری از معضل اسکان دانشجویان، موقعیتی را که برای خلق فضای ترسناک به آن نیاز دارد را خلق کند، به این صورت که دانشجویان در کنار هم جمع شده و به خانه‌ای در نزدیکی دانشگاه می‌روند، خانه‌ای که در جوار آن یک مخروبه قرار دارد.

کارگردان و بازیگر موفق بودند؟
همان‌طور که اشاره شد فیلم «خوابگاه دختران» از منظر تجربه ژانری در حوزه ژانر وحشت یک تجربه موفق در کارنامه محمدحسین لطیفی محسوب می‌شود اما در زمینه ارائه تصویری باورپذیر از فضای یک زندگی دانشجویی، طبیعتا حرف چندانی برای گفتن ندارد. باران کوثری و نگار جواهریان در این فیلم ایفاگر نقش اصلی دو دانشجوی محوری فیلم هستند که جنس بازی آن‌ها هم متناسب با فضای کلی فیلم، بیشتر شبیه تیپ‌سازی در یک فضای فانتزی است و کمتر می‌توان رد و نشانی از یک دانشجوی واقعی را در جنس بازی‌ آن‌ها رصد کرد.

نکته ویژه
یکی از نکات جالب در طراحی داستان فیلم «خوابگاه دختران» استفاده از نامی تخیلی برای دانشگاه محل تحصیل کاراکترهای اصلی فیلم بود. دانشگاه «سرکوه» که در عالم واقع وجود ندارد. ایرج طهماسب درباره استفاده از این ایده توضیح داده بود: «دنياي فيلم با دنياي واقعيت متفاوت است و ما به آن واقعيت درون فيلم مي‌گوييم. واقعيت درون فيلم و شخصيت‌هاي درون فيلم با شخصيت‌هاي واقعي و واقعيت دنياي بيرون خيلي متفاوتند.»

کدخبر: ۴۸۴۴۹۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر