کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۸۹۷۳
تاریخ خبر:

بازار بورس چه زمانی می‌ریزد؟

پیشنها می‌کنیم این تحلیل را درباره بورس بخوانید. ما آن را از کانال تلگرامی تحلیل کاربردی متعلق به ولید هلالات به امانت گرفته‌ایم:

همیشه برای درک تغییر روندها، ابتدا باید بدانیم که عامل اصلی ایجاد آن روند چه بوده است. همکنون بازار از یک طرف با عدم خروج نقدینگی همراه شده و از طرف دیگر کدهای جدید روزانه مبالغی وارد بازار می کنند و در واقع فروشنده حقوقی هم تضعیف شده است لذا بازار روند صعودی پرشتاب خود را حفظ کرده است.

یکی از مسائل مهم که سرمایه گذاران به آن اشاره می کنند و آن را دلیلی برای عدم خروج از بازار می دانند، این است که بازارهای جایگزین برای آن ها جذابیتی ندارد. وقتی ۱۵میلیون نفر ببینند که می شود روزی ۵درصد سود کرد (حتی اگر خودشان نتوانند چنین سودی ببرند) آنگاه تمایلات آن ها برای کسب سود تغییر می کند لذا افزایش سود اوراق گواهی سپرده از ۱۵درصد به ۱۸درصد، تغییری در مدل سرمایه گذاری آن ها ایجاد نمی کند ولی هزینه را برای ناشر بالا می برد.

مساله مهم دیگر که وزن بالایی در تصمیم گیری پول های درشت داشته، امکان راه اندازی طرح های جدید است. اگر این امکان مهیا باشد که تخصیص ارز صورت گیرد و قطعات وارد گردد، برگشت سرمایه دلاری یک طرح ۳ سال است اما اصل جریان اینجاست که اولا ارز برای کالای ضروری محدود است چه رسد به طرح توسعه و دوم آنکه اگر هم ارزی باشد، تحریم ها مانع اجرایی شدن می شود لذا وقتی نمی توان با منابع ریالی موجود، طرح هایی نظیر کارخانه های فعلی راه اندازی کرد، سرمایه ها طبعا از بین راکد ماندن در مسکن، سکه یا اوراق بدهی به سمت نگهداری سهام حرکت می کند. آن چیزی که مانع از اصلاح بازار شده، عدم تمایل به فروش سهام، در نبود امکان اجرا و مشغول شدن به بیزنس های قبلی است.

در مقایسه ها بین شرکت های ایرانی و غیر ایرانی، به بسیاری نکات درست اشاره می شود اما بسیاری واقعیت ها گفته نمی شود. مثلا هلدینگ فارس ۱۵میلیارد دلار ارزش بازار دارد اما اصل جریان این است که با چشم انداز فعلی، اولا چنین میزان ارزی در اختیار نیست که یک هلدینگ فارس بسازید و دوم آنکه تحریم مانع آن می شود که اگر هم چنین منابعی داشته باشید، آن را به اجرای یک طرح تخصیص دهید لذا هرچند می توان یک فولادساز ایرانی را با فولادساز اروپایی مقایسه کرد اما در عالم عمل، هیچ برداشت عملی و به درد بخوری نمی شود ازان داشت!

مقایسه بین شرکت ها در دنیا البته کار اشتباهی نیست اما باید به خیلی نکات ریز توجه شود. مثلا آرسلورمیتال در حال حذف ظرفیت ها است، با نرخ های جاری ۴دلار به ازای هر سهم زیان دارد، ۲۳میلیارد دلار حساب پرداختنی دارد و علت تداوم فعالیت آن فشار دولت ایتالیا در بحث اشتغال است. در حالی که مثلا مبارکه یک شرکتی است که در قیمت های جاری ۲۲۰ تومان سود تحلیلی به ازای هر سهم دارد، ورشکسته نیست و در حال توسعه است و مهمتر اینکه آرسلورمیتال در یک/سوم ارزش جایگزینی معامله می شود چون بدهی ها ازان کسر شده و در واقع مارکت آن باید ۶۰میلیارد دلار باشد لذا در حال توسعه بودن یا در حال ورشکسته شدن در ارزش بازار این دو شرکت اثر دارد و نباید وقتی تحلیلی به دیگران ارائه می کنیم، نکات مهم را از قلم بیندازیم.

حباب مفهومی نسبی است چون ارزشگذاری با یک حکم قطعی همراه نیست. یک زمانی سکه آتی ۲میلیون تومانی حباب محسوب می شد، امروز سکه ۵برابر آن قیمتی که می گفتند حباب است معامله می شود.

اگر در مقام مقایسه بخواهیم حرف های پوپولیستی بزنیم، این بسیار آسان است. مثلا آرامکو به تنهایی ۷ برابر کل بورس ایران است. آیا واقعا یک شرکت عربستانی باید ۷ برابر ۸۰۰ شرکت مهم ایرانی ارزش داشته باشد؟ (حرف پوپولیستی)

به بحث اصلی برگردیم …

مساله مهم این است که دلار به ثبات نرسیده است. مثلا اگر نرخ های روز جاری را برای فولادخوزستان در نظر بگیریم، سود این شرکت در سال ۹۹ حدودا ۳برابر سود سال ۹۸ است! (درآمد ۲برابر، ۷۰درصدبهای تمام شده ۲برابر، ۳۰درصد بهای تمام شده ۴۰درصد رشد) لذا اگر با قطعیت بگویید دلار سال ۱۴۰۰ چه عددی است، من با احتمال بالایی می توانم بگویم که بازار سهام و شرکت ها در چه عددی ارزش سرمایه گذاری دارند ولی فاکتور اصلی که دلار است را چه کسی با قطعیت می داند؟

هرچند اشاره به p.e نسبی امری رایج است اما p.e تحلیلی را باید با p.e نسبی مقایسه کرد و عملا در اقتصاد تورم محور، p.e ttm چشم انداز درستی نمی دهد.

مساله آخر اینکه اثبات هر نظری، به ساعت ها بحث نیاز دارد. اظهار نظر در خصوص روند بازار هرچند از دید مقام محترم ناظر فقط باید توسط شرکت های مشاور سرمایه گذاری انجام شود ( وغیر ازان عمل مجرمانه ای است) اما من ضمن احترام به نظر مقام ناظر معتقدم که همه باید بتوانند اظهار نظر کنند. نقد منصفانه و علمی چیزی است که بازار ما را به بالندگی می رساند اما "خاطرم باشد" و "خاطرتان باشد" وقتی مخاطب عام باشد، یعنی یک معلم، کارگر نانوایی و دانشجوری ترم اول ادبیات!

کدخبر: ۳۳۸۹۷۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر