اولین کمونیستهای ایرانی در اواخر دوران قاجار
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اولین کمونیستهای ایرانی در اواخر دوران قاجار سروکلهشان پیدا شد. عموما اهل آذربایجان و غرب گیلان. آووتیس میکائیلیان اهل مراغه بود. متولد ۱۲۶۸٫ و در دوران کودکی همراه با خانواده خود به ایروان مهاجرت کرد. او در سال۱۹۱۴ (یعنی ۱۲۹۳ شمسی ) به مسکو آمد و درسن ۲۵ سالگی و در اوج جوانی جذب دارو دسته بلشویکها شد.
بعد از انقلاب اکتبر و پیروزی بلشویکها او با چراغ سبز حزب کمونیست شوروی به بادکوبه آمد و با حضور جمعی از ایرانیهای مهاجر و همین طور مهمانهایی از داخل ایران اولین حزب کمونیست ایران را تاسیس کرد. داریم درباره سال۱۲۹۶حرف میزنیم. میکائیلیان سپس به روسیه بازگشت و آنجا از نردبان ترقی بالا رفت و مشاور لنین در امور خاورمیانه شد.
در تمام این دوران، با توجه به شبکه فشرده و عنکبوتی حزب کمونیست شوروی که خود را مالک و قیم همه احزاب کمونیست در سراسر جهان میدانست، همزمان خودش را به عنوان نماینده حزب کمونیست ایران قلمداد میکرد. میکائیلیان که در ایران خود را با نام سلطانزاده معرفی میکرد در سال ۱۹۳۸ درجریان تسویه حسابهای سیاسی و خونین دوران استالین دستگیر و در سال۱۹۴۱ یعنی قبل از شهریور بیست در روسیه اعدام میشود. در سن۵۰سالگی.
اما برگردیم به تشکیلات کمونیستها در ایران. میکائیلیان (یا همان سلطانزاده ) در واقع هیچوقت در ایران حضور مستمر نداشت و گردهمایی بادکوبه هم اتفاق خیلی مهمی نبود. اما سه سال بعد در سال ۱۲۹۹(۱۹۲۰) گروهی دیگر از چپها و کمونیستهای کشور که با انقلاب بلشویکی در روسیه جان گرفته بودند در بندر انزلی گردهم آمدند و اولین گروه موثر کمونیستی کشور را ایجاد کردند و ریاست آن را نیز به حیدرخان عمواوغلی سپردند.
بگذارید کمی درباره حیدرخان عمواوغلی حرف بزنیم. یک مهندس برق که در آذربایجان تحت تسلط روسیه به دنیا آمده بود اما اصالتا از خانوادهای اهل ارومیه بود. او در دانشگاه تفلیس مدرک مهندسی برق گرفت. در باکو مستقر بود که در سال۱۲۸۰ و در حالیکه تنها ۲۱سال داشت و به تازگی از پلی تکنیک تفلیس فارغالتحصیل شده بود، به دعوت و توصیه تجار شیعه آذربایجان برای سرپرستی تاسیسات برق حرم امامرضا(ع) به مشهد رفت.
او سپس در سال۱۲۸۱ به تهران رفت و در کارخانه امینالضرب مسئول بخش برق شد و همان جا هم به لقب حیدربرقی ملقب شد. او در این دوران شروع میکند به انتشار ایدههای تند و سوسیالیستی خود و کم کم سری در سرها پیدا میکند. او در جریان اوجگیری انقلاب مشروطیت در قدو قامت سازماندهی عملیات تروریستی رادیکال ظاهر شد و نقشه قتل امینالسلطان را نیز طراحی کردو به یارانش ساخت بمب دست ساز را آموش داد.
در نهایت و در کش و قوسهای انقلاب مشروطه، او قوای انقلابیون را در تبریز سازماندهی کرد اما مشخص بود که نمیتواند با محبوبیت ستارخان و باقرخان هماوردی کند. حتی انقلابیون هم عقاید رادیکال او را تاب نیاوردند و بعد از پیروزی انقلاب مشروطه توسط یپرمخان ارمنی دستگیر و به باکو تبعید شد. مقارن با سال ۱۹۰۹(۱۲۸۸).
او در باکو ومسکو به تشکیلات کمونیستی بیش از پیش نزدیک شد. پیروزی انقلاب بلشویکی اعتماد به نفس او را بالا برده بود. در همین دوران نهضت جنگل هم اوج گرفته بود و عمو اوغلی در هرج و مرج آن سالها سر از گیلان درآورد و ایده جمهوری گیلان را باائتلاف با میرزا کوچک خان در نظر داشت. او در سال۱۲۹۹ کنگره حزب کمونیست ایران را در بندر انزلی و با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی برگزار میکند و خودش به عنوان رئیس کمیته مرکزی برگزیده میشود.
چند هفته بعد او به شکل مرموزی در یک خانه روستایی در گیلان به قتل میرسد. برخی عوامل میرزا کوچک خان را در این توطئه دخیل میدانند و علت را جنگ قدرت و هراس میرزا از محبوبیت و قدرت سازماندهی عمواوغلی میدانستند اما خب سندی در این باره وجود ندارد. سومین کمونیست مهم ایران باز هم اهل آذربایجان بود. از تقی ارانی می خواهیم حرف بزنیم که داستانش بماند برای فردا.