کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۱۰۴۴۵
تاریخ خبر:

انداختن تیر در تاریکی

روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | موضوع جالب و نسبتا تازه‌ای که در انتخابات این دوره مجلس به چشم می‌خورد، احساس بی‌نیازی نامزدها و فهرست‌ها از دادن برنامه است. در دوره‌های قبل اگر فهرست‌ها هویت مشخص‌تری داشتند و آنها را می‌شد با نام احزابی که پشت سرشان است کم و بیش ارزیابی کرد، این بار همین ویژگی را هم کمتر می‌بینیم.

شاید گفته شود مواضع جبهه پایداری و کارگزاران که مشخص است و وقتی اینها لیست و نامزدی می‌دهند می‌شود فهمید چه اهدافی را دنبال می‌کنند و چه برنامه‌هایی دارند. اما در توضیح باید گفت، اولا که همین‌ها را هم ممکن است افراد پیگیرتر، روزنامه‌خوان‌ها و فعالان سیاسی بشناسند، اما واقعا اگر از مردم در سطح خیابان بپرسیم پایداری‌چی‌ها چه تفاوتی با اصولگراهای سنتی دارند، با مجمع روحانیت مبارز چه نقاط اشتراک و افتراقی دارند، مردم می‌توانند جواب بدهند؟

نه که نمی‌توانند احتمالا همان پیگیرها هم نمی‌توانند جواب دقیقی بدهند. شاید خود سیاسیون فعال در این احزاب و گروه‌ها هم نتوانند جواب روشن و دقیقی بدهند. همانطور که مثلا درباره کارگزاران نمی‌شود حرف دقیقی زد. جز این که حلقه یاران هاشمی بوده‌اند و تکنوکرات هستند و حاضرند در هر شرایطی در قدرت بمانند، چه تعاریف دقیقی می‌توان برای این حزب در نظر گرفت.

تازه اینها در حالی است که خود جبهه پایداری و کارگزاران هم برای این دوره فهرست‌هایی مخلوط بسته‌اند. یعنی جمعی از افراد که بسیاری‌شان ناشناخته‌اند و نسبت‌شان با این احزاب و جریان‌ها معلوم نیست. الان کسی بخواهد به فهرست‌های حزبی رای بدهد، باید چه متر و شاخص‌هایی از آنها را در ذهن داشته باشد و به دیگران ارجح بداند.

بگذریم از این که حزب در ایران جدی نیست و احزاب بدنه اجتماعی و به قول امروزی‌ها فالوئر ندارند. چهل سال پس از انقلاب غیر از یکی دو حزب و جریان که هوادارانی دارند و مثلا بین دانشجویان طرفدار دارند، کدام جریان مشخص سیاسی عضوگیری کرده یا می‌داند که چه تعداد رای مشخص در بین مردم دارد.

تازه کارگزاران و پایداری که گفتیم، آن دو سه فهرست شناسنامه‌دارترند. بقیه که همه فهرست‌هایی گعده‌ای هستند. فهرست یاران قالیباف و یاران مصباحی مقدم و ائتلاف اصلاح‌طلبان و لیست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که معلوم نیست جز چند نام که به دلایل نامعلومی در کنار هم قرار گرفته‌اند چه قرابتی با هم دارند. چه طرح و ایده مشترکی دارند.

شاید گفته شود که طرح و برنامه دادن فهرست‌ها و احزاب ایده‌ای شکست خورده است و برای مردم اهمیتی ندارد چه کسی چه می‌گوید و چه شعاری می‌دهد. ادعای غلطی نیست. بالاخره وقتی احزاب ارتباط‌شان با بدنه جامعه قطع است و به مردم جواب نمی‌دهند که چقدر شعارهایشان را دنبال کرده‌اند، وقتی شعارها قابلیت پیگیری ندارد و حتی رئیس‌جمهور هم فقط به این که پای شعارهایش ایستاده می‌بالد و خودش می‌داند که نتوانسته آنها را محقق کند، لابد نامزدهای انتخابات ترجیح می‌دهند به جای برنامه نوشتن و طرح دادن، وقت خود را در ستادهایشان بگذرانند، به مردم شام و ناهاری بدهند و دنبال لابی کردن با جناح‌های دیگر باشند.

شاید هم عده‌ای بگویند همینی که فهرست‌ها به عنوان تبلیغات‌شان اعلام می‌کنند، اهداف و شعارهای تبلیغاتی است.« ایران سربلند» و «نجات اقتصاد ایران» که شبیه شوخی است. چه کسی ایران سربلند نمی‌خواهد و دنبال نجات اقتصاد نیست؟ اما اینها قرار است از چه طریقی اتفاق بیفتد؟ افزایش مالیات؟ پذیرش FATF؟ قطع اندک روابطی که با دیگر کشورها داریم؟

چاپ پول بدون پشتوانه؟ چی؟ حالا شعارهای کارگزاران قابل تامل‌تر است که می‌گویند دنبال شفافیت و نظارت هستند و می‌خواهند انتخابات را به سوی حزبی شدن ببرند. اما همان‌ها هم نمی‌گویند در حالی که معتقدند شورای نگهبان و برخی دیگر نهادها ممکن است با ایده‌هایشان همراهی نکنند، چطور می‌خواهند از این موانع رد شوند.

احتمالا شفاف‌ترین و قابل‌فهم‌ترین شعارها را یکی مثل رسایی دارد. او که البته در لیست‌های اصلی اصولگراها جایی پیدا نکرده، می‌گوید شعارش مخالفت با روحانی و تلاش برای برکنار کردن رئیس‌جمهور است. بالاخره آدم می‌فهمد که دنبال چیست و چرا باید به او رای بدهد یا ندهد.

به نظر می‌رسد در این شرایط تنها چاره کار اکتفا کردن به اسامی و شناخت آنهاست. این که بین این همه چهره‌ شناس و ناشناس به کدام‌ها می‌شود اطمینان کرد یا توصیه‌ها و فهرست‌های پیشنهادی چه کسانی را می‌توان معیار قرار داد. بدبختی هم این است که پس از رای دادن همه چیز تمام می‌شود.

کسانی که شناخته‌اید و رای داده‌اید ضمانتی ندارند که به صرف اعتماد شما همان کارهایی را بکنند که دوست دارید. چون حزب و جریانی در کار نیست و اگر باشد هم مردم دسترسی مشخصی به اعضایش ندارند، هر اتفاقی هم بیفتد جز حسرت از رای دادن و غرغر کاری برای انجام دادن نمی‌ماند. همان که الان هم می‌بینیم؛ مردمی که اغلب از عملکرد نمایندگان مجلس ناراضی‌اند و می‌گویند این نمایندگان کاری برایشان نکرده‌اند، اما نمی‌توانند فشاری هم به نمایندگان‌شان بیاورند.

متوجه هم نیستند که اینها نتیجه همان رای دادن بی‌برنامه و بدون حزب و از سر ناچاری است. دقیقا هم نمی‌دانند که نماینده مجلس چه کاری می‌تواند بکند و چه وظایف و اختیاراتی دارد و اصلا توقعاتی که از او می‌رود قابل اجرا هست یا نه. شرایطی که امروز هم تغییر چندانی نکرده و دلیلی ندارد که تغییر نفرات به تغییر رویه بینجامد. فقط باید امیدوار و دل‌خوش بود و رای داد و منتظر نشست و دید که دری به تخته می‌خورد یا نه.

کدخبر: ۳۱۰۴۴۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر