انجمن ناکامانِ مشهور دنیای هنر
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| مرگ یک بازیگر، به دلیل آنچه خودکشی گفته شده، باز هم پای افکار عمومی را به زندگی خصوصی این قشر باز کرده است. زندگی خصوصی افرادی که طبیعتا به دلایلی مانند شهرت و ثروت قابل توجه این قشر، پرحاشیه هم هست. ما در این مطلب اما نگاهی به ایران نداریم و تلاشمان آن است که مهم‌ترین ستاره‌های سینما و موسیقی که در مفهوم واقعی سلبریتی جای می‌گیرند و خود را به کشتن دادند را به شما معرفی کنیم. یادتان باشد که دلیل مرگ برخی از این افراد، به طور رسمی خودکشی ذکر نشده است و به طور مثال اوردوز دلیل فوت فعلی آن‌هاست ولی باز هم در معنای «خود را کشتن» یا «خود را به مهلکه انداختن» می‌گنجند.
یک: وقتی همه «درها بسته شد»
شنبه ۱۲ تیر ۱۳۵۰، حوالی ساعت ۶ صبح، یک جایی در محله ثروتمندنشین لومره در پاریس، پاملا کورسون، شریک زندگی جیم موریسون در وان حمام، جیم را پیدا کرد در حالی که مُرده بود. خبری دردناک برای پاملا که ۶ سال تمام با موریسون زندگی کرده بود و خبری مهم برای همه آدم‌های آن طرف دیوار این آپارتمان. موریسون جوان بود در آن روزها. ۲۷ سالش بود فقط ولی آدم فوق‌العاده مهمی بود. میگفتند هوشی ورای آدم‌های معمولی دارد.
او در دبیرستان علاقه خود را به شعر نشان داد و ۱۹ ساله بود که به دانشگاه UCLA در کالیفرنیا رفت و در رشته ادبیات تطبیقی انگلیسی، کار آکادمیک را در یکی از معتبرترین دانشگا‌ه‌های آمریکا شروع کرد. ولی او آدم درس خواندن نبود. در ساحل ونیز، در لس آنجلس می‌نشست و شعر می‌گفت و جرقه گروه «دورز»، یکی از مهم‌ترین گروه‌های راک تمام دوران‌ها آنجا خورد. آن‌ها چهار نفر شدند و این گروه را ساختند و نکته جالب این است که دو نفرشان هنوز هم زنده هستند و موریسون، ۵۰ سال پیش مرده است. بی رحم اگر باشیم البته خواهیم گفت که تقصیر خودش بود.
موفقیت اولیه دو آلبوم این گروه، او را سرمست کرد و رفت به سمت سرخوشی‌هایی که متداول هنرمندانی از این دست است: از موادمخدر تا الکل. در نهایت هم همین مواد مخدر بود که او را کشت. کنار آن وان حمام البته چیزی پیدا نشد ولی شایعه شد که او در یک باشگاه شبانه، اوردوز کرده است و برای اینکه خیلی پشت سرش حرف نزنند؛ جنازه را منتقل کردند به خانه‌اش. نمی‌دانیم ولی هر چه بود حیف شد. جوانی ۲۷ ساله که فقط با ۱۲ سال کار هنری، هنوز که هنوز است در بین ۵۰ خواننده برتر همه زمان‌هاست؛ احتمالا اگر می‌بود هم می‌توانست زندگی خوبی برای خودش رقم بزند و هم برای ما چیزهای بیشتری خلق کند اما نشد!
دو: داستان مرگ «سلطان»
سه‌شنبه ۲۵ مرداد، حوالی ساعت ۳ بعدازظهر، اعلام شد الویس پریسلی درگذشته است. این به معنای پایان «سلطان راک اند رول» بود. هنوز سه سال نشده بود که همسرش از او طلاق گرفته بود. ضربه‌ای که میگفتند الویس پریسلی هیچگاه از آن جدا نشد. بگذارید از ژانویه سال ۱۹۳۵ آغاز کنیم. متولد می سی سی پی بود ولی در نوجوانی به ایالت تنسی رفت. در ۱۶ سالگی تصمیم گرفت یک آهنگ به مادرش هدیه بدهد و همین موضوع باعث کشف استعدادش برای سرمایه‌گذاران شد.
نخستین آلبوم تجاری پریسلی اما در ۲۱ سالگی منتشر شد و از همان سال شهرتش در موسیقی آغاز شد و در سینما نیز فعالیت خود را آغاز کرد. در این میان البته دو سالی به خدمت سربازی رفت و ستاره‌اش کم فروغ شد ولی از سال ۱۹۶۸ باز هم پرقدرت به میادین بازگشت و در همین جا بود که افول پریسلی آغاز شد. ملاقات با رئیس‌جمهور وقت (نیکسون)، بردن جایزه گلدن گلوب و در نهایت تبدیل شدن به یکی از نمادهای فرهنگی آمریکا با آن ظاهر خاص (کت و شلوار سفید و یقه‌های خاص پیراهن)، باعث شد که پریسلی نیز به سندر‌م شهرت مبتلا شود و به طور مثال با خیانت در رابطه زناشویی، ریشه زندگی خود را بخشکاند.
او البته مشکلات دیگری هم داشت مثل اضافه وزن و داروهایی برای این مشکلات می‌خورد و در نهایت، ۴۲ ساله بود که پیکر او بعد از آنچه حمله قلبی خوانده شد؛ در حمام پیدا شد. برخی گفتند که داروها دلیل مرگ او بود و برخی دیگر گفتند که ماجرا، مربوط به استفاده از مواد مخدر است و هنوز که هنوز است این معما حل نشده هرچند که مثلا در سال ۲۰۱۳ و در یکی از آخرین نظریات در این زمینه گفته شده که سوء مصرف مواد مخدر باعث این مرگ شده است.
سه: ماجرای «شوالیه تاریکی»
بهمن ماه ۱۳۸۶، ایران داشت تازه به ریاست جمهوری احمدی‌نژاد عادت می‌کرد و در آمریکا، سال انتخابات آغاز شده بود که ناگهان خبری مثل بمب، سینمای هالیوود را تکان داد. در نیویورک، در شرق آمریکا، هیث لجر، بازیگر معروف آمریکایی در منزل شخصی خود در نیویورک، جان خود را از دست داده بود. هیث در آن روزها فقط ۲۸ سال سن داشت و همین باعث شده بود که بسیاری بپرسند چه چیز باعث مرگ او شده است. پلیس در همان ابتدای کار، گفت ماجرا خودکشی نبوده با وجود اینکه در اتاق او، قرص‌‌هایی پیدا شده بود.
با این حال گزارش‌های رسمی بعدی نشان داد که ما احتمالا با یک خودکشی روبه‌رو هستیم. گزارش‌هایی که می‌گفت او بر اثر مسمومیت شدید دارویی در نتیجه مصرف هم‌زمان چندین نوع قرص ضداضطراب و مسکن و خواب‌آور مرده است. کمی بعد فیلمی به دست آمد که لجر را در حال کشیدن حشیش نشان می‌داد و او می‌گفت معتاد به این مخدر است.
این ویدئو با کمک برخی دوستان لجر پخش نشد ولی مشخص شد که دلیل اختلاف لجر با همسرش نیز همین مسئله مخدر بوده است. لجر تقریبا یک سال قبل از آن از هیث ویلیامز جدا شده بود. ماجرای دردناک اما این بود که این بازیگر کمی بعد از مرگش برای بازی به عنوان نقش مکمل مرد در فیلم شوالیه تاریکی، ردیفی از جوایز، از بفتا تا گلدن گلوب و حتی اسکار را برد اما خود نبود تا بتواند این هدیه را روی سن دریافت کند.
چهار: وقتی جاز جوانمرگ شد
شنبه، اول مرداد ۱۳۹۰، اعلام شد که «ایمی واینهاوس» در منزل شخصی خود در لندن، درگذشته است. او فقط ۲۸ سال سن داشت. متولد سپتامبر سال ۱۹۸۳ بود در یک خانواده که خیلی به موسیقی علاقه داشت. بسیاری از دایی‌های واینهاوس، نوازندگان حرفه‌ای جاز بودند. سینتیا، مادربزرگ ایمی، خواننده بود و با رونی اسکات موسیقی‌دان ساکسوفون تنور جاز در دهه ۱۹۴۰ ازدواج کرد و پدر ایمی از کودکی ترانه‌های فرانک سیناترا را برای او می‌خواند.
بنابراین عجیب نیست وقتی می‌شنویم که او در ۲۰ سالگی کار خود را خیلی خوب آغاز کرده و عجیب نیست اگر بشنویم که در سال ۲۰۰۶ با آلبوم بازگشت به سیاهی نامزد ۶ جایزه گرمی شد و ۵ جایزه گرمی را دریافت کرد. ولی باز هم شهرت، به ضرر ایمی کار کرد. از سال ۲۰۰۸ الکلی شد و حتی برای چندین بار الکل را ترک کرد ولی نتوانست به این کار ادامه بدهد و در نهایت هم وقتی مُرد؛ چند شیشه از مشروبات الکلی را کنار تخت او پیدا کرده بودند. آن هم در حالی که او در رابطه‌ای ظاهرا خوب با نویسنده و کارگردان بریتانیایی، رگ تراویس بود و قرار بود که حتی پدر و مادر شوند ولی تصمیم نابخردانه یا عدم کنترل بر رفتارهای خود در هنگام مستی، تمام این رویا را نابود کرد.
پنج: اعتیاد، دشمن زندگی
کرت کوبین بهترین کسی است که می‌توانیم از زندگی او برای عدم اعتیاد به مواد مخدر، عبرت بگیریم. پسری که در ۲۷ سالگی، چند روز بعد از تعطیلات سال نوی نوروز ۱۳۷۳ درگذشت. او برای ترک اعتیاد به یک مرکز مربوط به این کار سپرده شده بود ولی نتوانست در آنجا دوام بیاورد و دو روزه از آنجا فرار کرد و بعد از یک سلسله وقایع، در آن روز، با تفنگ خود را کشت. جسد او و مغز متلاشی شده از گلوله، تردیدی باقی نمی‌گذاشت که یکی از مهم‌ترین خوانندگان راک و البته نسل پانکی، خود را به ضرب گلوله کشته است.
کرت، متولد زمستان سال ۱۹۶۷ بود. خانواده خیلی رو به راهی نداشت. نه از نظر مالی و نه از نظر اخلاقی. پدر و مادرش با هم اختلاف داشتند و او نیز که به بیش فعالی مبتلا بود، زندگی خوشی با پدرش نداشت. تا ۱۸ سالگی او در تنش‌هایی با خانواده گذشت و حتی در مدرسه نیز تنش‌هایی با سایر دانش آموزان داشت. این تنش‌ها اما در ۱۸ سالگی، در قالب حضور در یک بند موسیقی به نام نیروانا، تخلیه شد.
این گروه در سال ۱۹۸۹ نخستین آلبوم خود را منتشر کرد و دو سال بعد، تبدیل به یک گروه پُرفروش و نامدار در سطح بین‌المللی شد. کرت نفر پیش روی این بند بود و از او به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین موسیقی‌دانان تاریخ آلترناتیو راک یاد می‌شود.سه سال بعد از آغاز شهرت کوبین، او با کورتنی لاو خواننده و رهبر گروه هول ازدواج کرد. آن‌ها صاحب فرزند هم شدند ولی ماه‌های پایانی زندگی او به مشکلاتی هم‌چون اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی و نابسامانی‌های زندگی زناشویی گذشت و در نهایت به همان سرنوشتی انجامید که در ابتدا گفتیم.
شش: مرگ «کمدین»
۲۰ مرداد ۱۳۹۳، رابین مک‌لورین ویلیامز، کمدین مشهور آمریکایی خود را حلق آویز کرد و مرد. جسدش در خانه او در کالیفرنیا، پیدا شد. چند دقیقه مانده به ظهر. او در چند سال اخیر، از افسردگی شدید رنج می‌برد که ناشی از بیماری‌های سالمندی، مثل زوال عقل یا پارکینسون بود. برعکس آنچه در مورد بقیه افراد این فهرست گفتیم رابین مک لورین، در جوانی نمرد.
او متولد سال ۱۹۵۱ بود و ۶۳ ساله بود و در طول زندگی خود برنده جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی شده بود. ولی این فیلم‌های کمدی واقعیت زندگی او نبود. رابین ویلیامز، از افسردگی شدید رنج می‌برد و خود به صراحت از مصرف کوکائین و الکل سخن می‌گفت و چند بار نیز برای ترک مواد مخدر تلاش کرده بود. با این حال در آزمایش سم شناسی او بعد از این خودکشی اثری از سم دیده نشد.
هفت: وقتی زیبایی مُرد
۱۳ مرداد ۱۳۴۱، یکی از نمادهای فرهنگ عامه در هالیوود درگذشت. زنی به نام مریلین مونرو که فقط ۳۶ سال سن داشت و فعالیت حدود ۹ ساله‌اش در سینمای آمریکا ولوله‌ای به پا کرد که هنوز هم در مورد او صحبت می‌شود. یکی از دلایلی که باعث می‌شود مونرو هنوز هم در کانون توجه باشد؛ مرگ اوست. مرگ او باعث شوک در جهان هنر شد و از همان زمان بسیاری بر این باور بودند که دلیل مرگ وی برخلاف ادعاهای رسمی که خودکشی اعلام شده بود، محصول یک توطئه و یا نتیجه یک مجموعه حوادث اسرار آمیز بوده است.
دلایلی که این دیدگاه‌ها برای دفاع از سوء ظن خود ارائه می‌دهند عبارتند از فاصله بیست و پنج دقیقه‌ای بین زمان اعلام مرگ وی و رسیدن ماموران پلیس به محل حادثه، منتشر نشدن نتایج آزمایش‌های کالبد شکافی مربوط به دستگاه گوارش وی و کامل نبودن نوار مکالمات تلفنی وی در روزها و ساعات پایانی زندگی و قبل از اقدام به خودکشی.نکات دیگری که در این مورد عنوان می‌شوند احتمال وجود یک دفترچه خاطرات است که مریلین مونرو اطلاعاتی را که در مورد اقدامات پنهانی دولت آمریکا می‌دانسته در آن ثبت کرده است. در عین حال برخی می‌پرسند که شاید وی را برای جلوگیری از افشای روابط پنهانی‌اش با جان اف کندی رئیس‌جمهور و رابرت اف کندی برادر وی که در آن زمان دادستان عالی آمریکا بود به قتل رسانده‌اند.
با این حال تحقیقات مجددی که بیست سال پس از مرگ مریلین مونرو در مورد این حادثه صورت گرفت هیچ نشانه‌ای از احتمال وجود توطئه برای کشتن وی نیافت. هر چند به این فرضیه قوت بخشید که شاید مریلین مونرو بر اثر مصرف بیش از حد داروهای قوی مرده باشد. اطلاعات دیگری هم هست که نشان می‌دهد مونرو در آخرین روزهای عمرش بسیار افسرده بود، مقدار زیادی داروهای خواب آور و آرام بخش را همراه با مشروبات الکلی مصرف می‌کرد، تقریبا هیچ کنترلی روی حافظه خود نداشت و هیچ بعید نیست که در آن حالت روحی وی فراموش می‌کرد که هر روزه چه میزان از این داروها را مصرف می‌کند.
