انتخابات ۱۳۸۴؛ ظهور و بروز احمدینژاد
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اصلاحطلبان صدای سهمگین انتخابات شورای شهر در سال ۱۳۸۱ را نشنیده بودند.به شکلی اتوماتیک از تمایل مردم به خودشان مطمئن بودند. این که در برابر رویکرد سختگیرانه و به شدت ایدئولوژیک اصولگرایان، مردم اصلاحطلبان و شیوه مسالمتجویانه آنها چه در حوزه اجتماعی و فرهنگی و چه در عرصه دیپلماسی را ترجیح خواهند داد.
آنچه حدس نمیزدند و پیشبینی نمیکردند جلو افتادن هوادارانشان از خودشان بود. اینکه آن انرژی عظیم سال ۷۶ به تدریج در مناقشات پیوسته سیاسی و در حوادثی مثل قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه و ترور حجاریان و جنجالهای مطبوعاتی و توقیف مکررشان مستهلک میشوند و در نهایت دستاوردهای معدودی برای آنها و هوادارانشان خواهد داشت.
کمکم محدودیتهای یک رئیسجمهور آن هم وقتی در اردوی مقابل باشد مشخص میشد. صداوسیما، شورای نگهبان، قوه قضائیه،نیروی انتظامی و نیروهای مسلح و بنیادها و نهادها و کمیتهها، همه از دسترس رئیسجمهور و طرفدارانشان دور هستند و به همگان یادآور شدند که سیر اصلاحات در این کشور باید به شکلی کاملا تدریجی شکل بگیرد.
در انتخابات شورای شهر سال ۱۳۸۱ فقط ۱۲درصد از حائزین شرایط رای دادن در تهران پای صندوقها حاضر شدند و این فرصتی بود برای بخشی از اصولگرایان که به ابتکار شخصی یک استاد ۴۶ساله دانشگاهی به نام محمود احمدی نژاد در آخرین ساعات رایگیری طرفدارانشان را به سمت صندوقها ببرند و شورای شهر کاملا اصلاحطلب تهران را از بیخ و بن تکان بدهند و در دست بگیرند.
اسم این گروه شاخهای از اصولگرایان بود با نام آبادگران. این پیروزی آنقدر شگفتانگیز بود که شورای شهر جدید به پاس قدردانی، بلافاصله محمود احمدی نژاد را به عنوان شهردار تهران منصوب کرد. استاد دانشگاه علم و صنعت و نماینده انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت در کمیته دانشجویان پیرو خط امام در سال ۵۸ که با اشغال سفارت آمریکا به شدت مخالف بود و در دورهای هم استاندار اردبیل بود.
اما اصلاحطلبان از این اتفاق درسهای لازم را نگرفتند. در اندیشه آنان برنده حتمی انتخابات ریاست جمهوری بودند و فقط اسم برنده مهم بود. به این ترتیب در یکی از مهیجترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایران اصلاحطلبان دکتر مصطفی معین یک چهره دانشگاهی با سابقه وزارت علوم را معرفی کردند. اما از اردوهای جانبی اصلاحطلبان حجت الاسلام کروبی و مهرعلیزاده هم کاندیدا شدند.
هیچ تلاشی برای انصراف این چهرهها و انتخاب یک نامزد واحد انجام نشد. در اردوی اصولگرایان هم این گونه بود. قالیباف و لاریجانی با دیدگاههای سیاسی به شدت نزدیک به هم کاندیدا شدند. قالیباف نظامی۴۴ساله که فرماندهی نیروی هوایی سپاه و فرماندهی نیروی انتظامی را در کارنامه داشت موفقیت خودرا صددرصد میدانست.
او با کمک مشاوران جوانش سعی کرد از مدل تبلیغاتی تونی بلر الگوبرداری کند و خود را یک اصولگرای نو اندیش و مدرن نشان دهد.شوک بعدی اعلام کاندیداتوری هاشمیرفسنجانی یکی از قدرتمندترین چهرههای جمهوری اسلامی بود که پس از ناکامیاش در انتخابات مجلس در سال ۱۳۷۸، دوباره منصب ریاست جمهوری را برای خود در نظر گرفته بود.
او متوجه شده بود که از آن حس رادیکال و قدرتمند اصلاحطلبان در سالهای ۷۶ تا ۷۸ دیگر چیزی باقی نمانده است. پس دوباره شانس خود را آزمود. این فهرست بلند بالا با حضور احمدینژاد تکمیل شد. شهردار تهران که طی یکسالونیم حضورش در شهرداری مدام در مناطق جنوب شهر تهران در فعالیت بود و در میان بدنه حاکمیت اعتماد چهرههای متنفذی را به خود جلب کرده بود.
هفت کاندیدا رقابت خودرا شروع کردند. مشارکت مردم ۶۲درصد بود و در نهایت در دور اول این رقابت فشرده فاصله رای نفر اول تا نفر پنجم تنها دو میلیون و ۱۰۰ هزار رای بود! هاشمیرفسنجانی با ۶/۲ میلیون رای ، احمدینژاد با ۵/۷ ، کروبی با ۵/۱ میلیون، قالیباف با ۴/۰۹ و معین با ۴/۰۸٫ دو نفر آخر هم لاریجانی با ۱/۷ و مهرعلیزاده با ۱/۲ بودند.
پراکندگی آرا شگفتانگیز بود. به این ترتیب در میان اعتراضات گسترده کروبی،احمدی نژاد و هاشمیرفسنجانی به دور دوم رفتند. در فاصله برگزاری دو مرحله، عباس عبدی در یک استدلال درخشان اعلام کرد که احمدی نژاد برنده دور دوم خواهد شد و بخش بزرگی از آرای کروبی و معین و مهرعلیزاده که به لحاظ سیاسی نزدیکی بیشتری با هاشمی داشتند به حساب احمدینژاد واریز خواهد شد.
عبدی به وضوع عصبانیت طبقات محروم جامعه از نشنیده شدن خواستهها و حرفهایشان در بدنه حاکمیت را لمس کرده بود و تمایل جامعه برای تجربه یک چهره جدید و این که بخش بزرگی از طبقه متوسط سرخورده با انبوهی از مطالبات به دست نیامده در انتخابات شرکت نکردهاند. در فاصله دو مرحله تمام رسانههای اصلاحطلبان و چهرههای مشهور هنری و سینمایی و ادبی به حمایت از هاشمیرفسنجانی در مقابل احمدی نژاد پرداختند. اما…
در عصر جمعه خرداد سال ۱۳۸۴ نتایج قطعی اعلام شد: بیش از ۱۷میلیون رای به نام احمدینژاد و کمی بیش از ۱۰میلیون رای به اسم هاشمیرفسنجانی. این آغاز دوره جدیدی از زندگی ما مردم بود و آغاز انزوای تدریجی هاشمیرفسنجانی از بدنه حاکمیت. اتفاقی که برخی از بدنه اصولگرایان و یاران سابق هاشمی از آن استقبال میکردند چراکه هنوز او و سیاستهای دوره سازندگی را حامی واقعی جنبش اصلاحطلبی در ایران میدانستند و در عین حال بخش سنتیتر و فاخرتر اصولگرایان به شدت نگران آینده بودند.