...اما انگلیس دستبردار نبود
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | نفت اگر نبود ایران در گوشه آسیای میانه غنوده بود.کما این که هیچوقت در میان استعمارگرهای غربی طمعی برای تصرف ایران و ضمیمه کردن آن بر نیانگیخته بود. اما اکتشافات ماجراجویانه ویلیام دارسی انگلیسی از سال ۱۲۸۰ تا ۱۲۸۷ شمسی در نهایت به استخراج نفت ختم شد و شرکت نفت ایران و انگلیس تاسیس شد که در یدقدرت انگلیسیها بود.
این قرارداد در سال ۱۳۱۲ از طرف رضاشاه لغو شد اما یکسال بعد وقتی دوباره منعقد شد همه فهمیدند که رضاخان نمیخواسته نفت را ملی کند فقط پول بیشتری میخواسته. و البته این پول بیشتر از عایدی نفت با افزایش زمان تملک انگلیسیها جبران شد. بعد از رفتن رضاشاه ماجرای نفت به هدف اصلی ملیگرایان بدل شد.
محمد مصدق سیاستمدار شصت وچند ساله تحصیل کرده که اولین دکترای حقوق از ایران محسوب میشد سردمدار تلاش برای ملی کردن نفت و لغو قرارداد میان ایران و انگلیس بود. او شکایت میکرد که با بیسیاستی و وطن فروشی رضاپهلوی تا سال ۱۳۸۶ باید هرسال ۸۴ درصد از عایدیهای نفت ایران را دو دستی تقدیم انگلیسیها بکنیم.
و این یعنی حراج ثروت ملی. تظاهرات کارگران شرکت ملی نفت که توسط حزب توده سازماندهی شده بود در تابستان ۱۳۲۵ و کشتار بیش از ۸۰ کارگر توسط پلیس خوزستان و با تحریک کمپانی نفت ایران و انگلیس بار دیگر خشم ملی علیه حضور انگلیسیها در ایران را برانگیخت. در سال ۱۳۲۶ مجلس برای این که چشم طمع روسها به نفت افسانهای شمال را برای همیشه کور کند قانونی تصویب کرد که طبق آن هرگونه امتیاز نفتی به خارجیها ممنوع میشد.
انگلیسیها برای تلطیف ماجرا لایحه گسگلشاییان را پیشنهاد کردند که طبق آن عواید ایران از استخراج نفت افزایش پیدا میکرد اما قرارداد تا سال ۱۳۶۱ غیرقابل لغو قلمداد میشد. فراکسیون اقلیت مجلس این لایحه را بایکوت کرد. با بالا گرفتن تنشها حسنعلی منصور در اسفند ۱۳۲۸ نخست وزیر شد که وظیفه اصلیاش تصویب کردن قانون گس گلشاییان به نفع انگلیسیها بود. او برای نشان دادن حسن نیتش آیتالله کاشانی را از تبعیدگاه بیروت به ایران دعوت کرد.
این خبط بزرگی برای منصور بود! بازگشت آیتالله کاشانی در سال ۱۳۲۸ به ایران کار را برای دولت و دربار سختتر کرد. حالا زوج کاشانی و مصدق شکل گرفته بود. پیام تند و تیز آیتالله علیه امتیاز نفتی انگلیس را محمد مصدق در ۲۸ خرداد در مجلس قرائت کرد. شور وطنپرستی و احساسات ضد انگلیسی به حدی بالا گرفت که منصور در تیرماه و بعد از سه ماه استعفا داد و به جایش سپهبد رزمآرا (که دیروز مفصل دربارهاش نوشتیم ) نخستوزیر میشود.
هدف اصلی او امضای قرارداد گس گلشاییان است. فراکسیون اقلیت مجلس به رهبری مصدق و با مساعدت آیتالله کاشانی در بیرون از مجلس از این اتفاق جلوگیری میکنند. در ۲۶آذر ۱۳۲۹ مجلس طرح گس گلشاییان را از برنامه بررسی خارج میسازد. سوم دی رزمآرا به مجلس میآید و میگوید که ملی شدن نفت خیانت است و این که ایرانیها نمیتوانند صنعت نفت را اداره کنند.
پافشاری او بر این موضوع سرنوشت محتوم او را رقم زد. در یک توافق تاریخی میان ملی گراها و مذهبیون، تصمیم گرفته میشود که رزم آرا به عنوان مهمترین مخالف ملی شدن نفت کشته شود. فدائیان اسلام این ماموریت را انجام میدهند(دیروز شرح داده شد ) در اسفند ۱۳۲۹٫ این اتفاق زنگ خطر رابرای مخالفان ملی شدن نفت در مجلس به صدا درآورد.
در اتفاقی شگفتانگیز قانون ملی شدن نفت ظرف ۱۳ روز بعد از ترور رزمآرا با حداکثر سرعت در مجلس شورای ملی و سپس در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس سنا تایید و شاه نیز پای آن راامضا کرد تا حرکت مردمی ایران یکی از فرازهای بزرگ خودرا تجربه کند. اما این تازه اول ماجرا بود. انگلیس نمیتوانست به همین سادگی قبول کند که دومین گنج بزرگش (در کنار تملک هندوستان ) اینگونه به خطر بیفتد. مضاف بر اینکه در مصر و عراق هم ملیگراها با شیفتگی خبرهای مربوط به خلع ید انگلیس از نفت ایران را دنبال میکردند…