امان از این عدم هماهنگی عصب و عضله!
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | مشکل این است که قهرمانان ما بر اعصاب خود تسلط ندارند. نمیتوانند در لحظات حساس خونسرد باشند و شخصیت بالای خود را به حریف نشان دهند. لزومی هست که بازی نیمه نهایی آسیا مقابل ژاپن را به یاد بیاوریم که چگونه کنعانیزادگان و رضاییان و حاجصفی عصبی و پرخاشگر مهاجم ژاپنی را رها کردند تا به داور اعتراض کنند؟
یادتان رفته پولادی چگونه بیجهت به دست دروازه بان عراقی کوبید و اخراج شد؟ یادتان رفته که ستار زارع چگونه بیخود و بیجهت تیم را ۱۰ نفره کرد وقتی حریف چینی را هل داد و به زمین انداخت؟ یادتان رفته که چطور محمد مایلیکهن و جانشین برحقش روزبه چشمی همیشه در معرض کارت و اخراج و محرومیت قرار میگرفتند و میگیرند؟
همین فقدان است که موجب میشود مسعود شجاعی در مهمترین بازیها بدترین نمایشهای خود را ارائه کند. این همان چیزی است که بهش میگویند هماهنگی عصب و عضله ! و ما در رانندگی و نزاعهای خیابانی و فوتبالمان و حتی در مجلس و خیابان و خانهمان از این هماهنگی بیبهرهایم. همین چیزی که موجب میشود احمد نوراللهی به این شکل بیفایده و بیهوده پنالتی بدهد.
این شتاب و سرسامی که او رامجاب میکند این گونه خطرناک پای بازیکن حریف را در حالیکه در موقعیت خیلی خطرناکی هم نیست مورد نوازش قرار دهد. همان عدم ناهماهنگی عصب و عضله که خب مجتبی شیری همیشه ازآن رنج میبرده و این جاهم حرکتی انجام داد که به درد بازیهای داخل پارک و زمینهای محلی میخورد؛ زدن توپ با دست آن هم به شکل مثلا زیرکانه! این عدم هماهنگی عصب و عضله همیشه کار دست ما داده است از رانندگی تا فوتبال!
دیروز نوشته بودیم که ناامید هستیم در غیاب ۴ بازیکن اصلی و سرنوشت ساز اما بگذارید اذعان کنیم که پرسپولیس بهتر از انتظارات ما بازی کرد. بهخصوص امید عالیشاه که درجه یک بود و جور همه را میکشید. سعید آقایی و سید جلال و کنعانیزادگان هم بسیار خوب بودند. سرلک با تمام وجود جنگید. یا مهدی عبدی که یکی دیگر از آن گلهای سرنوشت سازش را زد.
با دقت و خونسردی و ضربهای دقیق و زیبا. او قبل از این به استقلال و النصر هم گلهای فوقالعاده حساسی زده بود. و بالاخره سیامک نعمتی هم که در حد خودش بود. ضربات بیدقتش در لحظات حساس نشان میداد که چرا او این همه سال دور از تیم ملی مانده است. او یک فرصت عالی را با پاس بیدقتش تلف کرد و یکبار هم از ۱۲ متری و در موقعیتی ایده آل ضعف تکنیکی نشان داد و توپ رابه آسمان کوبید.
امان از این عدم هماهنگی عصب و عضله! لک نیز که باز هم فقط با ضربات پنالتی دروازهاش باز میشود. مثل همیشه مطمئن. گل محمدی در نیمه دوم تیم بهتری راروانه زمین کرد و تعویض استراتژیکش در آوردن آرمان رمضانی هم فشار مضاعفی بر خط دفاع اولسان وارد ساخت اما هرچه بود دیروز روز پرسپولیس نبود. نمیدانیم اگر مجتبی شیری آن هنرنمایی کودکانه را نمیکرد نتیجه بازی چه میشد.
اما هرچه هست فینال آسیا تمام شد و پرسپولیس با مقام نایب قهرمانی به کار خود پایان داد. آنها در ۹ بازی آخر خود در این جام ۴ گل خوردند که همه آنها از نقطه پنالتی بوده است. هردو پنالتی بی گفتوگو پنالتی بودند و معلوم نیست داور قطری در زمین چه میکرد که این اتفاقات را نمیدید و دست به دامان وار میشد.
حالا پرسپولیس به لیگ برمیگردد و با امتیازهایی که رقبایش در بازیهای این چند هفته از دست دادهاند به سادگی میتواند اسب خود را برای قهرمانی پنجم زین کند. مسابقات دوره بعد قهرمانی آسیا به راحتی میتواند محل عبور وصعود پرسپولیس به مراحل بالاتر باشد. حاشیه : از دیدن علی پروین در برنامه شبکه ۳ لذت بردیم اما میثاقی و احمدی تقریبا هیچ سوال مهمی از او نپرسیدند!
مشکل عصب و عضله در بین مجریان ما هم وجود داشت. یعنی هیچ سوال تاکتیکی برای شما عزیزان پیش نیامده بود؟ از دورهای که گل محمدی شاگرد پروین بود سوالی نداشتید؟ همین فقط قربان صدقه رفتن علی آقا کافی بود؟ این که مردم از ما خواستهاند شما را بوس کنیم ؟ جدی؟ احمدی شرایط سختی داشت. او به شکل همزمان با عادل فردوسیپور در گود گزارش بازی بود.
احمدی همه تلاش خودرا کرد تا آنجا که کنعانی زادگان را هم کمپانی پرسپولیس خواند(اشاره به نقش وینسنت کمپانی در منچسترسیتی ) او در پایان بازی هم به شکلی نه چندان منطقی به ای اف سی حمله کرد و از سنگ اندازیهای فدراسیون فوتبال آسیا در مورد پخش بازیها گفت که خب مخاطبان چندان در جریانش نبودند. احمدی شرایط سختی را تجربه میکرد.
تاخیر ۴۰ ثانیهای پخش اینستاگرام به پخش تلویزیونی موجب شد تا به تدریج از مشتریهای لایو اینستاگرامی و صدای عادل کاسته شود. این تاخیر طبیعی بود و به ضرر عادل کار کرد هرچندشنیدن صدای پرشور عادل در گزارش بازی هنوز هم لذتبخش بود.