اقرار زن به قتل شوهرش توسط شوهر خواهر
روزنامه هفت صبح | ماجرای قتل مرد میانسال توسط همسر و باجناقش به اردیبهشت سال ۹۱ بازمیگردد. ماجرای قتل فریبرز که همسرش فریبا و شوهر خواهرش او را با شلیک گلوله به سرش از پا درآوردند. اگر چه هر دو توانستند از فرزندان مقتول رضایت بگیرند اما به زودی از لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه خواهند شد.
رسیدگی به این پرونده از ۲۱اردیبهشتسال۹۱، همزمان با قتل مرد تاجری در خیابان عباسپور تهران از سوی مأموران پلیس آغاز شد. بعد از حضور مأموران در محل، اولین بررسیها نشان داد، فریبرز ۶۰ساله که تاجر آهن است با شلیک گلوله به سرش کشتهشده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی همسر مقتول که در محل حاضر بود مورد تحقیق قرار گرفت.
او در توضیح به مأموران در آن زمان گفته بود: امروز صبح همراه دختر و پسرم به خانه خواهر شوهرم رفته بودیم. وقتی به خانه برگشتیم هر چه زنگ زدیم کسی در را باز نکرد. به همین خاطر با کلید یدک در را باز کردم که با جسد خونین شوهرم روبهرو شدم.با توضیحات همسر مقتول تحقیقات ادامه داشت تا اینکه مأموران دریافتند همسر مقتول به نام فریبا اختلافات زیادی با شوهرش داشتهاست به همین خاطر فریبا بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت، اما ادعا کرد از قتل شوهرش اطلاعی ندارد و نمیداند چه کسی او را کشته است.
تلاش برای شناسایی عامل یا عاملان قتل ادامه داشت تا اینکه چند سال بعد از حادثه مأموران دریافتند همسر مقتول با مرد جوانی به نام بهروز رابطه پنهانی دارد. بنابراین بهروز به عنوان مظنون به قتل تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد در توضیح به مأموران گفت: با شوهر خواهر فریبا به نام محمود دوست بودم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم تا اینکه با فریبا آشنا شدم. روزی محمود مرا به خانهاش دعوت کرد و در حالی که به خاطر خوردن مشروب حالت عادی نداشت ادعا کرد چند سال قبل با همدستی فریبا باجناقش را کشته است.
وقتی هوشیار شد من از او پرسیدم مسئله چیست و چرا شلیک کردی ابتدا منکر شد اما بعد که دید به همه چیز اعتراف کرده است از من خواست چیزی نگویم و مدعی شد چون آن مرد فریبا را خیلی اذیت میکرد، دست به این کار زده است.ابتدا به حرفش اهمیتی ندادم، چون فکر کردم حال طبیعی ندارد و حرفهایش از روی عقل نیست، اما حالا که پلیس مرا به اتهام قتل عمد بازداشت کرده است، احتمال میدهم ادعاهای محمود درست بوده است.با اظهارات مرد جوان اولین سرنخ در اختیار مأموران قرار گرفت و همسر مقتول بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت.
*** اقرار به قتل شوهر بعد از ۶ سال
زن میانسال وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد سرانجام پس از گذشت شش سال از حادثه به قتل شوهرش با همدستی شوهرخواهرش اعتراف کرد. این زن در شرح ماجرا گفت: شوهرم قبلاً ازدواج کرده بود، اما بچهدار نمیشد به همین دلیل همسر اولش را طلاق داد و در حالیکه ۲۰ سال از من بزرگتر بود به خواستگاریام آمد. فریبرز تاجر آهن بود و وضع مالی خوبی داشت، اما مرد بداخلاقی بود. او هر بار به خاطر موضوع جزئی به من فحاشی میکرد و مرا کتک میزد.
به خاطر رفتارهای فریبرز دیگر تحمل زندگی با او را نداشتم. هربار هم اعتراض میکردم میگفت اگر از این زندگی راضی نیستی طلاق بگیر و برو. بعد از ازدواج با فریبرز بود که فهمیدم بچه دار نمیشود، اما پیگیر درمان شدم تا اینکه صاحب یک دختر و یک پسر شدیم، اما او باز هم بداخلاقی میکرد و پیشنهاد جدایی میداد که روزی با خواهرم تماس گرفتم و با او درباره رفتارهای شوهرم صحبت کردم و گفتم قصد کشتن او را دارم.
خواهرم ابتدا سعی کرد مرا منصرف کند، اما وقتی اصرارهای مرا دید قرار شد با شوهرش صحبت کند تا کسی را برای کمک به من معرفی کند. خواهرم اصلا فکرش را هم نمیکرد من با همسرش چنین نقشهای بریزم. در سفر شمال با شوهر خواهرم صحبت کردم و همان جا نقشه قتل فریبرز را کشیدیم. روز حادثه طبق نقشه چند قرص خواب در غذای همسرم ریختم و همراه دختر و پسرم به خانه خواهرشوهرم رفتم.
هنگام رفتن هم به سرایدار مرخصی دادم تا همراه خانوادهاش به تفریح برود و او هم همراه خانوادهاش به امامزاده نزدیک خانه رفت. بعد از ترک خانه محمود وارد خانه شد و با شلیک یک تیر به سر شوهرم او را به قتل رساند. با اقرارهای زن میانسال، شوهر خواهر او بازداشت شد. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: مقتول مرد بداخلاقی بود. بارها شکایت او را از همسرش شنیده بودم. او وضع مالی خوبی داشت و به خاطر موقعیتش به زنهای فامیل حتی به دختران من نیز نظر داشت.
به همین خاطر وقتی پیشنهاد خواهرزنم را شنیدم قبول کردم، چون فکر میکردم ریختن خون او حلال است. متهم در خصوص قتل گفت: طبق نقشه یک اسلحه خریدم و روز حادثه با هماهنگی فریبا به خانه مقتول رفتم. فریبرز در اتاق خواب خوابیده بود. همانجا یک تیر به سرش شلیک کردم و از خانه بیرون رفتم. بعد از حادثه به اصفهان گریختم و اسلحهای که با آن مرتکب قتل شده بودم را داخل رودخانه زاینده رود انداختم.
با اقرارهای دو متهم و بازسازی صحنه جرم، محمود به اتهام قتل عمد، فریبا به اتهام معاونت در قتل و خواهر فریبا نیز به اتهام تحریک به قتل روانه زندان شدند، اما همگی با قرار وثیقه آزاد شدند. پرونده در حال کامل شدن بود که اولیایدم با مراجعه به دادسرا اعلام رضایت کردند. باجلب رضایت اولیایدم، پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهمان بعد از نوبت رسیدگی در یکی از شعبات دادگاه محاکمه شوند.