اشتباهات هشتگانه اسکوچیچ و استیلی و رفقا
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| بازی با الجزایر برخلاف انتظار یک بازی تشریفاتی با تیم دوم الجزایر نبود. بازیکنان باکیفیتی در زمین بودند و پیروزی در این بازی برایشان فوقالعاده با ارزش بود. پس این ایده بازی با تیم سوم الجزایر را فراموش کنید. اما این بازی در حالت عادی میتوانست با نتیجه بسیار سنگینتری به نفع حریف پایان بیابد.
بهخصوص در نیمه اول که تیم ملی میتوانست سه چهار گل دیگر هم بخورد.الجزایر تیم قدرتمندی بود و یک حریف تدارکاتی خوب محسوب میشد. یکی دیگر از نکات مثبت این بازی آمادگی جوانانی مثل صیادمنش و حسینزاده بود که نشان میدهد حتی در دوران ناباروری و عقیم بودن فوتبال ایران هنوز استعدادهای جوانی در راه هستند. اما بیایید مسائل مهمتری را مطرح کنیم و شیرجه بزنیم توی نیمه خالی لیوان:
یک: انتخاب قطر برای اردو در گرمای اواخر خرداد شبیه یک جوک است. نشانهای از کم خردی عینی است. یک تصمیم اشتباه که هر چقدر هم برایش دلیل بتراشید در کت مردم نمیرود. این را به عنوان یکی از عجیبترین تصمیمهای مسئولان ورزشی ایران ثبت میکنیم. دوحه و دوبی همیشه محل اردوهای زمستانی تیمهای اروپایی بوده است اما در گرمای چهل درجه نشانهای از بیتوجهی حیرتانگیزی است که تن و وجود هر ناظری را از خشم میسوزاند. میگوییم کم خردی اگر تهش درنیاید که منافع مالی یک دلال محترم درآن میانه مدنظر بوده است.
دو: کارنامه مدیریتی حمید استیلی چگونه است که او مدیر تیم ملی شده؟ روند شایسته سالاری طی شده؟ از مدیریت ایشان بر تیم امید نتایج مناسبی اخذ شده بود؟ به هرحال توجیهات ایشان درباره علت انتخاب اردوی قطر و بدتر از آن شرح مسئله بازی تدارکاتی خیالی با عمان نشان از عدم تمرکز و تصمیمات اشتباه حمید استیلی است. استیلی باید از مدیریت تیم ملی کنار رود. اشتباهات استیلی را در ماجرای بازی تدارکاتی با کانادا هم مشاهده کرده بودیم.
سه: افکار عمومی نمیفهمد که چرا امید نورافکن باید دفاع وسط باشد. تحلیلهای تاکتیکی در مورد مزایای نورافکن در این پست هم کسی را متقاعد نکرده است. نورافکن بااستعداد است اما همان نوع بازی خشن و بیاحتیاط که از اولین سال درخشش او در فوتبال ایران(در استقلال علی منصوریان) در وجودش نهادینه شده در بازیاش باقی مانده است.
همان سندرمی که در بازی روزبه چشمی هم باقی مانده و حضورش در خط دفاع هر تیمی را مانند تعبیه شدن یک بمب ساعتی کرده است و هر لحظه امکان اخراج و دادن پنالتی وجود دارد (دانشگر در قلب دفاع استقلال از مستعدترین مدافع وسطهای فعلی ایران است اما او هم اینگونه است و همیشه این قابلیت را دارد که پنالتی بدهد و یا اخراج شود!)وجود نورافکن در دفاع وسط یعنی دلهره همیشگی برای دوستداران تیم ملی. این ایده را رها کنید. بگذرید.
چهار: امیرعابدزاده در دو بازی مقابل کرهجنوبی و الجزایر سطحی از پر اشتباه بودن را به نمایش گذاشته که حتی برای بهزاد غلامپور سال ۱۹۹۳ (انتخابی جام جهانی) و حامد لک این فصل پرسپولیس قفل بوده است. مشخص نیست چرا عابدزاده در نیمه اول بازی با الجزایر در حالت عادی نبود. سه اشتباه بچگانه او در بیرون آمدن از دروازه باید کارنامه او را همین حالا مردود کند. فرصت دوباره دادن به او اشتباه است. این حجم بیمسئولیتی به هر دلیلی که باشد باید پایان حضور یک ملی پوش در اردوی تیم ملی محسوب شود.
پنج: اسکوچیچ به خاطر بیتفاوتی و شاید آرامش ذاتیاش و عدم جنگیدن برای خواستههای مهمتر به نفع تیم ملی، نبرد اعتماد ملیپوشان و ستارههایش را باخته است. بازیکنان تیم ملی دیگر به او به عنوان یک رئیس سرسخت که تصمیمات درست میگیرد نگاه نمیکنند.بازی کانادا و اردوی قطر این پل اعتماد را درهم شکسته است.
این موج منفی بهخصوص از سوی دست پروردههای کی روش بالا میگیرد. بهخصوص طارمی و آزمون و جهانبخش و عزتاللهی و انصاری فرد. کسانی که به چشم خود جنگیدن مداوم مرد پرتغالی با مسئولان کم کار فدراسیون فوتبال را دیده بودند. این مسئله در مصاحبههای قبل از بازی با الجزایر هم کاملا مشهود بود.
شش: دفاعهای کنار همچنان به عنوان نقطه ضعف تیم ملی باقی ماندهاند. شاید میدان دادن دوباره به حاج صفی و میلاد محمدی در سمت چپ خط دفاع مشکلات را کمی کاهش دهد. در دفاع راست اما محرمی برتریهای ویژهای مقابل حردانی دارد. به لحاظ سرعت و قدرت بدنی. یادتان باشد دفاع راست تیم ملی باید با گرت بیل و فیل فودن و جک گریلیش سروکله بزند و حردانی به لحاظ قدرت بدنی توانایی این نبردها را بعید است داشته باشد. از طرفی دانیال اسماعیلیفر هم به لحاظ کارهای دفاعی در بازیهای سپاهان در باشگاههای آسیا کاملا مردود شده است و در مورد رامین رضائیان هم که مرغ اسکوچیچ یک پا دارد. پس فعلا بیایید امیدوار باشیم تا جامجهانی محرمی بر نقاط ضعفش غلبه کند.
هفت: اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی باید به جد در مورد کاهش وزن خود کوشا باشد. من از پرونده پزشکی ماجرا خبر ندارم اما او باید پرستیژ یک سرمربی بینالمللی را در ظاهر خود نیز حفظ کند. سختگیری او در مورد خودش میتواند نشانهای از سختگیری درباره تیم ملی و شرایط تحمیلی بر او نیز تعبیر شود.
هشت: تیم ملی ایران در مجموع روان و مثبت بازی میکند اما نوعی معصومیت در بازی تیم ملی به چشم میخورد که بسیار یادآور تیم حشمت مهاجرانی در سال ۱۹۷۸ است. تمرکز تیم ملی بر ارائه بازی خوب و کم توجهی به خنثی کردن استراتژی حریف شاید مثلا مقابل انگلیس به نتیجه سنگینی ختم شود. در بازی با الجزایر فرصتهای گل فراوانی به حریف دادیم که به خاطرشیوه بازوگشاده تاکتیکی تیم ملی بود. تیم ملی باید نوعی بازی درگیرانه و فشرده را تا موقع جام جهانی تمرین کند و یکی از راههای آن تمرکز بر بالابردن قدرت بدنی و ارتقای حس جنگندگی خواهد بود.