اشتباهات عجیب در اولین قسمت سریال شاهرگ
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | ساخت فیلم و سریال درباره وقایع دهه پنجاه و شصت کار خیلی سختی است و معمولا کارگردانها و تهیهکنندههایی سراغ ساخت چنین آثاری میروند که حاضر باشند این سختی را به جان بخرند. فیلمها و سریالهای دهه شصتی یا نیاز به دکور خیلی گسترده و حسابشده دارند یا اگر قرار است از جلوههای ویژه بصری استفاده کنند باید توجه زیادی داشته باشند که گافی در آن رخ ندهد و کاملا باورپذیر باشد.
آنچه در قسمت اول سریال «شاهرگ» دیدیم نمونه بارز بیمبالاتی در ساخت فضاهای شهری دهه شصت بود. نیازی به دقت و تمرکز زیاد نیست. کافی است یکبار سکانسهای خارجی را مجددا تماشا کنید آن وقت حتما متوجه میشوید. این سریال در قسمت اول یک غلط املایی هم داشت که به آن هم خواهیم پرداخت.
*** بیسلیقگی برای مغازه کفاشی
بخشی از فضای شهری در سریال «شاهرگ» به شیوه کروماکی گرفته شده. درواقع بازیگر مقابل پرده سبز حرکت میکند و بعد تصویری از شهر پشت سر او قرار میگیرد. مسئله اینجاست که در برخی موارد به جای ساخت فضای شهری، ماکتی از شهر ساخته شده که شباهت چندانی به واقعیت ندارد. مثلا شخصیت اصلی داستان از جلوی مغازه کفشفروشی رد میشود.
اما در تصویر عملا چنین مغازهای وجود ندارد. روی ویترین مغازه، عکس بزرگ و اغراقشدهای از یک مغازه کفاشی نصب شده است. در این تصویر کفشها بزرگتر از سایز طبیعی هستند و شکل قرار گرفتن آنها هم به صورتی است که هیچ شباهتی به مغازههای کفشفروشی واقعی ندارد. رنگ این کفشها هم چندان طبیعی نیستند و از دور میشود عکس بودنشان را تشخیص داد. برای طبیعی جلوه دادن این کفشفروشی، مردی با چند جفت کفش جلوی این تصویر ایستاده است و کفشهایش را میفروشد.
*** بی توجهی برای مغازه خواربار فروشی
ماجرا فقط به یک کفشفروشی محدود نمیشود. کمی جلوتر، مغازه خواربار فروشی را میبینیم که دقیقا با همین شیوه ساخته شده. تصویری از گونیهای برنج و گندم و سبزیجات و … را میبینیم که بدون رعایت پرسپکتیو روی دیوار چسبانده شدهاند. مگر میشود گونیهای واقعی را تا بالای ویترین مغازه به این صورت روی هم چید؟
چرا با این شیوه قرار گرفتن، محتویات داخل آنها روی زمین نمیریزد؟ حتی اگر دقت کنید متوجه میشوید که یک تصویر عمودی، دوبار داخل ویترین تکرار شده و این زحمت را نکشیدهاند که از دو تصویر متفاوت استفاده کنند. شاید چنین تکنیکی برای یک تئاتر تلویزیونی جواب دهد اما وقتی بحث یک اثر رئال به میان میآید اصلا قابل پذیرش نیست!
*** حرکت ماشینها در مه!
این وضعیت در سکانسهای داخل ماشین هم محسوس است. یکی از دغدغههای مهم فیلمسازانی که تصمیم به ساخت اثری درباره دهه شصت میگیرند همین سکانسهای داخل ماشین است. اگر به یاد داشته باشید زمان پخش سریال «زیرخاکی» هم گلایه کردیم و نوشتیم که جلیل سامان مانند سریالهای قبلی حساسیت به خرج نداده و برای اینکه مجبور نباشد فضای بیرونی را بسازد، شیشههای ماشینها را مات گرفته است.
تازه در آن سریال شیشهها زیاد هم مات نبود و میشد تصاویر بیرونی را تا حدودی مشاهده کرد. در سریال «شاهرگ» ما عملا تصویری در شیشههای اطراف و پشت بازیگران نمیبینیم. درواقع به جای ساخت فضای شهری، از تصاویر فلو شده استفاده کرده و تصویر پشت بازیگران کاملا سفید است.
*** باور کنید مردم میفهمند
این اواخر شاهد دو فیلم «ماجرای نیمروز» و «لباس شخصی» درباره فعالیت منافقین در ابتدای دهه شصت بودهایم؛ فیلمهایی که هردو با دقت و وسواس زیادی ساخته شدهاند و تصویری قابل قبول و مستند از حال وهوای مردم و خیابانهای آن زمان ارائه میدهند. در هیچکدام از این فیلمها نمیتوانیم گاف تاریخی یا تصویری قابل توجهی پیدا کنیم.
اما فقط در یک قسمت از سریال «شاهرگ» با انواع و اقسام اشتباهات روبهرو هستیم. عجیب اینجاست که خود عوامل تولید به این موضوع فکر نکردهاند که مخاطبان این مسائل را متوجه میشوند! مخاطبانی که فیلمهای سینمایی یا سریالهایی موجه تماشا کردهاند حتما این مشکلات را میبینند و از همان قسمت اول تکلیفشان را با سریال روشن میکنند.
*** غائله درست است نه قائله
اشتباهات سریال فقط مربوط به فضاهای شهری نبود. بلافاصله بعد از شروع قسمت اول سریال، نوشتهای در قابی سیاه قرار گرفت تا فضای سریال را شرح دهد. «شاهرگ» در دهه شصت میگذرد و روایتی است از تحرکات گروهک منافقین. در نوشته ابتدای سریال به «غائله» این گروهک اشاره شد. «غائله» اما «قائله» نوشته شده بود.
این دو کلمه به دلیل شباهت ظاهری، نویسنده متن را دچار اشتباه کرده. در حالی که به استناد لغتنامه دهخدا قائله به معنای «نیم روز، خواب نیم روز،خواب میان روزی و …» است. غائله هم معنای «فساد، آشوب، شر و …» میدهد و نمیتوان این دو را به جای هم به کار برد. شاید حل و فصل گافهای تصویری کار سخت و زمانبری باشد اما قطعا توجه به املای درست کلمات در متن کلیدی ابتدای سریال کار چندان سختی نیست.