اشتباهات و بد بیاریهای حشمت خان
روزنامه هفت صبح، تیمور مستور | پس از قهرمانی تیم ملی در بازیهای آسیایی تهران در سال ۱۳۵۳، حشمت مهاجرانی با تکیه بر موفقیتش در تیم ملی جوانان در ۳۶سالگی بر نیمکت تیم ملی نشست و تیغ جراحیاش را به کار انداخت. در همان دوره اوفارل، همایون بهزادی و حسین کلانی و مصطفی عرب و مجید حلوایی و اصغر شرفی از تیم ملی کنار گذاشته شده بودند. با ورود حشمتخان ماجرا سرعت بیشتری گرفت.
بعد از قهرمانی بازیهای آسیایی، علی جباری، جواد قراب، ابراهیم آشتیانی، جعفر کاشانی، اکبر کارگرجم، کارو حقوردیان، محسن هوشنگی و عزت جانملکی تیم ملی را ترک کردند. در واقع خط دفاع و خط هافبک تیم ملی به شکل کامل شخم خورد. مهاجرانی برای خط دفاع به سمت عبداللهی دفاع وسط تاج، حسین کازرانی دفاع پاس، سهام میرفخرایی بازیکن هما و بیژن ذوالفقارنسب (پاس) رفت. او توجهش به یکی دیگر از شاگردان خوب رایکوف هم جلب شد.
یعنی آندرانیک اسکندریان بازیکنی که سال ۵۱ از آرارات به تاج آمده بود و هم در دفاع چپ و هم دفاع وسط بازی میکرد. او میتوانست جای امثال مصطفی عرب و یا کارگرجم را در سمت چپ دفاعی پر کند. در سمت راست و برای جانشینی اعجوبهای مثل ابراهیم آشتیانی، مهاجرانی به کشف ۱۹ساله خود از زمین خاکیهای آبادان مینازید. حسن نظری با قد کوتاه و توپر که از اردوی تیم ملی جوانان جذب تاج شده بود.
در خط هافبک مهاجرانی روی زوج پرتجربه قلیچخانی و پروین حساب باز کرد و بهجای کارو حقوردیان، تکیه تیم خود را روی محمد صادقی انداخت که در پاس درخشان ظاهر شده بود. صادقی هم اهل اهواز بود. کشف ابراهیم قاسمپور پسر ۱۸ساله آبادانی، پازل خط هافبک را تکمیل کرد. به این اسامی ایرج داناییفرد و حسن نایبآقا و گهگدار علیرضا عزیزی را هم اضافه کنید. در خط حمله او به غلامحسین مظلومی، علیرضا خورشیدی و رضا عادلخانی همچنان اعتقاد داشت اما حسن روشن اعجوبه جوان تیم تاج و غفور جهانی سانترفوروارد ملوان و حسین فرکی بازیکن درشتاندام پاس هم به تیم اضافه شدند و گاه ناصر نورایی که بسیار جوان بود.
به نظر تیم کامل و قدرتمندی در اختیار حشمت مهاجرانی بود. تیم ملی حشمتخان بر پایه همین ترکیب قهرمان جام ملتهای آسیا در تهران شد (فقط با شرکت هفت تیم)، به المپیک مونترآل راه یافت، در المپیک مقابل شوروی و لهستان آبرومندانه ظاهر شد، در جام سانتیاگو برنابئو درخشید و به عنوان تنها نماینده آسیا به جامجهانی ۱۹۷۸ راه پیدا کرد. اما چرا ایران در اوج روزهای اقتدارش و پس از یک دوره حیرتانگیز از بازیهای تدارکاتی و در اختیار بودن کامل تیم ملی و بازیکنان برای اردوهای بلندمدت، در جام جهانی ۱۹۷۸ نمایش ضعیفی داشت؟
تیم ملی کل بازیهای انتخابی را در غیاب پرویز قلیچخانی از سرگذراند که اضافه وزن پیدا کرده بود و دوباره فیلش یاد فعالیتهای سیاسی کرده بود و به آمریکا رفته بود. تیم ملی مهاجرانی کلا تحت قیمومیت علی پروین قرار داشت که در سن ۳۱ و ۳۲سالگی بود. از سویی غلامحسین مظلومی سانترفوروارد جادویی تاج در ۲۷سالگی با یک آسیبدیدگی سنگین روبهرو شده بود و بعد که بازگشت جایگاهش را در مرکز خط حمله به غفور جهانی داده بود.
جهانی بازیکن ممتازی بود اما نه در اندازههای غلامحسین مظلومی. سومین مشکل از دست دادن رضا عادلخانی بازیکن پرتجربه تاج و شهباز بود. گوش راست شوتزن و تکنیکی. او ۳۰ساله و در انتخابی جام جهانی بسیار کمک تیم ملی بود. اما یک آسیبدیدگی آنهم در راهپلههای خانهاش موجب شد تا بازیکن فیکس تیم ملی، جامجهانی را مفت مفت از دست بدهد. به این ترتیب سه بازیکن کهنهکار از سفر به آرژانتین بازماندند.
مشکل بزرگتر اما آسیبدیدگی حسن روشن بهترین بازیکن ایران و آسیا در سالهای ۵۴ و ۵۵ و ۵۶ بود. بیاحتیاطی او در بازی دوستانه با رومانی او را درگیر یک آسیبدیدگی طولانی در ناحیه زانو کرد که تا به امروز هم ادامه داشته است. این آسیبدیدگی موجب شده بود تا مهاجرانی در استفاده از حسن روشن محافظهکار باشد. به این ترتیب با مصدومیت روشن و عادلخانی و غلامحسین مظلومی، مهاجرانی مجبور شد زمام خط حمله خود را به زوج نامتجانس غفور جهانی و حسین فرکی بسپارد.
روی نیمکت که اوضاع بدتر هم بود. مهاجمان خوب اما کمتجربهای مثل مجید بشکار، ناصر نورایی، بهتاش فریبا و حمید مجدتیموری چندان دورنمای روشنی را در مقابل ستارگان هلند و اسکاتلند و پرو در پیشرو نشان نمیدادند. در خط دفاع هم مهاجرانی فقط شش بازیکن را با خود برده بود. در واقع جواد اللهوردی و علیرضا قشقایی تنها گزینههای تعویض بودند. تیم ملی به وضوح سرمایه انسانی مناسبی را به جام جهانی نبرده بود.
چشمپوشی مهاجرانی بر بازیکنانی مثل علیرضا عزیزی، سهام میرفخرایی و بیژن ذوالفقارنسب و نوستاره آبادانی یعنی عبدالرضا برزگری موجب شده بود تا تیم ملی با بازیکنانی متنوع و جوان و عموما با استعدادی متوسط راهی آرژانتین شود. بهنظر میرسید حشمتخان قربانی شهرت خود بهعنوان کاشف استعدادهای جوان شده بود و برای جلای این شهرت زیادی مایه گذاشته بود.
به اینها اضافه کنید اشتباهات حسین کازرانی در بازی با هلند، تزلزل و عصبیت آندرانیک اسکندریان در دو بازی با هلند و اسکاتلند، اشتباه فاحش حجازی در بازی با اسکاتلند و نمایش بسیار ضعیف جواد اللهوردی در بازی با پرو و البته نزول علی پروین که هیچوقت در اندازه انتظارات ظاهر نشد که همگی موجب نتایج نامتقاعدکننده ایران شدند. ایران پس از یک دهه سروری در آسیا و انبوهی بازی تدارکاتی و ادغام دو سه نسل بینظیر فوتبالی، مستحق نتایج و نمایش بهتری بود.