استعلام قیمت چاه بازکن با مظنه طلا و سکه و دلار!
روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلیپور | آقا… دوستان محترم و زحمتکشی هستند که با آنها به واسطه برچسبها و کارتهایی آشنا هستیم که صد تا صد تا، میچسبونن درِ خونههامون: لوله بازکنی یا تخلیه چاه. این عزیزان از آن گونه شترهایی هستند که بالاخره یه روز دمِ خونه همه مون میخوابن.هر کسی امکان داره مثلِ من، صبح بیدار شه و ببینه چاه زده بالا و چیزهایی ببینه که خدا نصیبِ کافر نکنه… در این جور مواقع اصلا نگران نباشین.
در خونه رو که باز کنین، کارتهاشون مثل برگ خزان از لایِ در میریزه جلویِ پاتون. هر کدوم رو دوست داشتید بردارید، چون روی همهشون نوشته:«تخلیه چاه و لوله بازکنی فقط در منطقه شما.» که اتفاقا اصلا هم ربطی به منطقه شما ندارن و فقط یه خط تلفنه که در هر منطقه یه دونه دارن و دایورت رو موبایلشونه.- « خسته نباشین جناب، این چاهِ ما گرفته.» / « خب؟» / « دیگه سلامتی…» / «آدرس؟»
آدرس رو دادم و سعی کردم تا اومدن متخصص مربوطه، فقط از دهن نفس بکشم…
دوست «چاه باز کُن» اومد و رفت در محل جنایت و شروع کرد به نُچ نُچ کردن. جوری که فکر کردم چیزِ جدیدی دیده: «چی شده؟» / «چقدر هم بد گرفته…» / «بله دیگه. برای همین مزاحم شما شدیم دیگه.»مثلِ جراحی که میخواد عملِ مغز انجام بده، با حالتی متفکر به تومورِ بدخیم خیره شد و ماسکش رو زد:« بسیار خوب. شروع میکنیم. شما برو بیرون.» اومدم بیرون و دستگاهش رو روشن کرد…قررررر…۵ ثانیه بعد از اون تو فریاد زد:
- « مهندس…نشد.» / «اِوا … چرا ؟» / «یه چیزی گیر کرده…» از اتاق عمل اومد بیرون. ماسکش رو برداشت و با تاسف گفت: « این فنر فولادی میخواد» / « خب فولادی بزن» / «فولادی میشه صد تومن…» / «خب بزن» / « با اون قبلی میشه ۱۸۵ تومن…» / «اون که باز نکرد» / «ما که زدیم…اون باز نشد» / «چرا اینقدر گرون حالا؟» / «شما میدونی دلار چند شده؟» / «بزن آقا… بزن تموم شه.» حوصله بحث اقتصادی و ربط دلار به چاه رو دیگه سر صبح نداشتم. رفت و یه فنر دیگه آورد که البته با چشم غیرمسلح، تفاوت رو نمیشد فهمید.
-« بسیار خب. شروع میکنیم. شما برو بیرون.» اومدم بیرون… قررررر… ۵ ثانیه بعد دوباره فریاد کشید که :« مهندس … نشد… باید معکوس برم…» منم با هوار جواب دادم و مکالمهمان از پشت در شروع شد: - «معکوس چیه دیگه؟» / «یعنی فنر رو بر عکس بچرخونم مهندس…» / « خب بچرخون مهندس» / « ۱۰۰ تومن میشه» / « علاوه بر اون ۱۸۵ تومن؟» / « آره مهندس…» / «چه خبره؟» / «شما میدونی سکه چند شده ؟» / « بزن…بزن خلاص شیم…»
قررررر … و بعد از ۵ ثانیه، دیالوگمان با هوار و فریاد ادامه پیدا کرد: - «نشد مهندس. بدجور گیر کرده.» / «چه گِلی به سر کنیم؟» / «باید فنر رو بکوبم روش» / « خب بکوب لامصبو» / « ۸۰ تومن» / « وا…» / « والا» / « از همون تو یه جمع میزنی واسمون؟» / « ۲۸۵ تا اینجا…» / «هیچی هم به هیچی!!» / «هیچی هم به هیچی» / « … … … » / «جان؟…» / « هیچی. با خودم بودم.
خیلی گرون شدها. یه تخفیفی هم بده لااقل» / « شما میدونی پراید چنده الان؟»خلاصه که امروز متوجه شدم زحمتکشان محترم چاه بازکن هم همچون دیگر صنوف، صبحها یه استعلام قیمتی میگیرن و تا مظنه طلا و سکه و دلار در نیاید، شروع به باز کردن چاههای گرفته نمیکنند.