کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۶۸۴۲۶
تاریخ خبر:

احتمال حضور نفر سوم ‌در صحنه قتل میترا استاد!

روزنامه هفت صبح | دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد همسر دوم شهردار پیشین تهران به صورت علنی برگزار شد. در این جلسه پدر و مادر میترا استاد مانند جلسه قبل حضور نداشتند اما پسرش حاضر بود و به صحبت پرداخت. نجفی هم دفاعیات خود را انجام داد. در ادامه نکات مهم این جلسه را مرور می‌کنیم.

***روایت نجفی از قتل
ادامه جلسه دادگاه نجفی با حضور در جایگاه و پس از معرفی خود در پاسخ به سوال قاضی درباره اینکه آیا اتهامات خود را قبول دارید یا خیر؟ در دفاع از خود گفت: آنچه اتفاق افتاده را قبول دارم و توضیح می‌دهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و دلایل خود را عرض می‌کنم. شش ماه قبل از حادثه به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات نمی‌تواند ادامه یابد. پیشنهاد دادم با توافق جدا شویم و حتی گفتم فرصت بدهد دو یا سه ماه تمام مهریه‌اش را می‌دهم اما قبول نکرد و می‌گفت عاشق من است. من هم ایشان را دوست داشتم ولی با این حجم اختلافات ترسم این بود به نفرت تبدیل شود و سعی شد با برخی از ریش سفیدان و افرادی تماس گرفته و ایشان را به طلاق تشویق کنم اما تعهدی در روز عقد داده بودم که خواست از من اختیار طلاق را به ایشان بدهم که ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستی جدا شوی قبول می‌کنم و هر وقت به این نتیجه رسیدم که جدا شویم با توافق شما انجام شود و نمی‌خواستم زیر قولم بزنم.

یک ماه قبل از حادثه به من گفت حق نداری راجع به طلاق حرف بزنی و ارتباطم بیشتر با برادرش بود که اکنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تاکید داشت که نه با من و نه با کس دیگری در مورد طلاق حرف نزنم. یک هفته قبل از حادثه تصمیم گرفتیم به خانه بزرگتری برویم و حتی روز اسباب کشی جر و بحث بالا گرفت و رابطه سرد بود. حتی شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهمید رابطه ما سرد است. حتی دید که مطالب دوستانه‌ای بین ما رد و بدل نمی‌شود. پس از رفتن آنها دوباره ناسزاگفتن را شروع کرد و حتی ۴ تا ۵ بار در این مدت برخورد فیزیکی داشتیم، در حالی که در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متاثر و افسرده می‌کرد. سعی کردم جواب ندهم و به بهانه خوابیدن حدود ساعت ۱۱ و نیم شب به اتاق خواب رفتم اما ایشان تا ساعت ۳ نیمه شب نمی‌گذاشت من بخوابم و خشمگین بود و ناسزا می‌گفت. همان حوالی بود که به اتاقش رفت تا بخوابد.

ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم و حدود ۸ و نیم مهیار را بیدار کردم که به مدرسه برود و در طول یک‌سال سعی کردم وظایف پدری‌ام را انجام دهم. حتی مرحومه جلوی من به خانواده‌اش می‌گفت کارهایی که می‌کند بیشتر و سنگین‌تر از پدر اصلی‌اش است. ساعت ۹ شده بود که مهیار رفت و ایشان بیدار شد و مجدد ادامه بحث‌های شب قبل را مطرح کرد. خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نیم شده بود که گفت می‌روم به حمام و پس از آن بیرون می‌روم. گفتم کجا؟ گفت خودم می‌دانم. این موضوعی بود که خیلی بین ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خیلی عصبانی شدم و همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید و نفهمیدم چه شد. عصبانیت و خشم مرا فرا گرفت.

پشت سر میترا استاد رفتم. فکر کردم از درب حمام تا وان یک متر فاصله است. فکر می‌کردم ایشان در وان است و می‌توانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم. پشت سرش وارد شدم. در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود. آن را برداشتم و بالش را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده. وقتی وارد حمام شدم متاسفانه ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالش را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک می‌کشد اگر با گفت‌وگو مسایل را حل نکنیم اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمی‌دانم چه شد که هول شد. ایشان دستشان را روی شانه‌های من گذاشت، من به عقب رفتم و به این دلیل که دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد و بالشت روی زمین افتاد.

من سپس دستم را بالا بردم و سپس ایشان دو دستی دست راست مرا گرفتند، من گفتم ول کن و پس از تیر اول ۴ تیر دیگر نیز شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم. آخرین تیر که به او برخورد کرد من دیدم ایشان مرا رها کرد و سپس دیگر تیری شلیک نشد. او سپس داخل وان افتاد. من بلافاصله اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم. شوکه شده بودم. دست گذاشتم دیدم حرکتی ندارد. دیدم که بالای سینه شان سوراخ است. شاید ۴ یا ۵ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم و حالتی غیرقابل تصور داشتم. نجفی با بیان اینکه قصد کردم خودم را با آن اسلحه تنبیه کنم و بکشم، افزود: دوبار کنار ایشان رفتم و در وان نشستم. بعدها فکر کردم که چرا شلوار و پای من باید خونی باشد. هرچقدر فکر کردم متوجه نشدم. بعد فهمیدم همان دوبار که سمت چپ ایشان نشستم همانجا خونی شده باشد و بعد از چند دقیقه از وان خارج شدم و در اتاق قدم زدم و به بالکن رفتم و فکر کردم که آیا خودم را از آنجا پرت کنم یا نه.

***ادعای حضور مرد سوم
گودرزی وکیل مدافع متهم نجفی در جلسه دوم دادگاه قتل میترا استاد، گفت: روز حادثه خبرنگار صدا و سیما اسلحه را در دست می‌گیرد خشاب را بیرون می‌آورد و ادعا می‌کنند که کار‌های کارشناسی روی اسلحه انجام شده است، اما بنده دیدم که در پرونده، کار‌های کارشناسی اسلحه نهم و یازدهم خرداد انجام شده است. تنها دوای درد، سرعت در ارسال پرونده به دادگاه بود در حالی که سوالاتی همچنان وجود داشت. این وکیل دادگستری گفت: مگر می‌شود پنج گلوله شلیک شود و ۹ محل اصابت گلوله وجود داشته باشد؟ مگر می‌شود دو گلوله کشف شود؟ مگر می‌شود یک گزارش بگوید گلوله از کف دست مقتول وارد شده و از پشت دست او خارج شده و گزارشی دیگر بگوید گلوله از پشت دست وارد شده و از کف دست خارج شده است؟

مگر می‌شود شخصی بازداشت شود و فردایش آزاد شود و کسی نپرسد که او که بوده است؟ این وکیل دادگستری ادامه داد: ما در این پرونده با پنج پوکه مواجهیم، اما در بررسی صحنه سه مورد روی دیوار حمام، روی درب کمد روشویی و سه مورد هم روی سقف وجود دارد که یعنی هفت محل اثبات گلوله وجود دارد. ما باید دو محل گلوله دیگر هم اضافه کنیم یکی به قفسه سینه و دیگری به کف دست چپ. چون از این اسلحه پنج گلوله شلیک شده ۴ گلوله دیگر از اسلحه دیگری خارج و شلیک شده است و احتمال وجود دو ضارب احتمالی دیگر هم وجود دارد، لذا ۹ برخورد داریم.

کدخبر: ۲۶۸۴۲۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر