آه استانبول؛ داستان ما و ترکیه در صد سال اخیر
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | حرفهای گستاخانه اردوغان درباره آذربایجان، کنسرت تتلو در استانبول، نگرانی بابت ارزش ملکهای خریداریشده ایرانیان در ترکیه و کاهش ارزش لیر. اینها همه چیزهایی است که باعث شده در هفتههای اخیر، ترکیه بیش از پیش در راس خبرهای رسانهها در ایران باشد و اخبارش هم توسط مردم دنبال شود. ما اندکی ورای این خبرها رفتیم و در طول و عرض تاریخ، به جستوجوی همه چیزهایی پرداختیم که ربطی میان ما و ترکها ایجاد میکند. از سیاست گرفته تا موسیقی و فیلم و البته ابتذال و قمار در سالهای اخیر.
ایران ۱۵ همسایه دارد اما به جرات میتوان گفت که دولت و ملت، توامان با هم، با هیچ یک از این همسایگان به قدر ترکیه، مانوس نبودهاند. انس ما و ترکیه، چه در بعد ملی و چه در بخش دولتی، البته همیشه به معنای رابطه خوب نبوده است و این رابطه گاهی هم دچار تلاطمهایی شده و گاه رنگ نفرت هم گرفته است ولی این نفرت، گویی همان نفرتی است که در آن رشته محبت گسسته میشود اما بعد از گره خوردن، دوباره محکمتر و نزدیکتر بسته میشود.
قصه این هفته ما، قصه اماکن، رویدادها، شخصیتها و هر آن چیزی است که چنین نسبتی میان ما و ترکیه ایجاد کرده است. قصه، قصه پیچهایی است که دو ملت و دو دولت را به هم وصل کرده است. از سالهای دور تا حالا. این قصه را بخوانید که هم نوستالژی دارد و هم ردی از تاریخ و سیاست و اقتصاد و جامعه شناسی در آن است یا دست کم تلاش شده که چنین باشد.
یک: از آتاتورک تا تبعیدگاه امام
۹۸ سال پیش، دوره ریاست جمهوری حدودا ۱۵ ساله مصطفی پاشا کمال آتاتورک در ترکیه آغاز شد. او البته از سه سال قبل از آن، در ترکیه به عنوان نخستوزیر قدرت گرفته بود. تقریبا همزمان با این اتفاق در ایران، رضا میرپنج به همراه سیدضیاء الدین طباطبایی کودتا میکند و قدرت را در دست میگیرد.
همزمانی دوره او که بعدا نام رضاپهلوی گرفت با آتاتورک باعث شد که پهلوی، در بسیاری از رویکردهای خود به خصوص در حوزه فرهنگی تلاش کند از آتاتورک و وضعیت ترکیه تقلید کند که مهمترین نماد این وضعیت، در ماجرای حجاب است. رابطه خوب دولت ترکیه با پهلوی، بعدها نیز باقی ماند تا جایی که اولین تبعیدگاه امام خمینی (ره) بعد از آبان سال ۱۳۴۳، شهر بورسای ترکیه بود. یعنی رهبر مخالفان دولت ایران به آنجا تبعید شد تا تحت نظر دولت ترکیه باقی بماند.
دو: اقتصادی که چندان رونق نداشت
البته باید بدانید که برخلاف دولت، ترکیه قبل از انقلاب چندان برای مردم جذاب نبوده است. دلیل این مسئله آن بوده که ترکیه در آن روزها، از نظر اقتصادی کشور چندان پیشرفتهای (مانند این روزها) به شمار نمیآمد و حتی میتوان گفت که پایینتر از ایران بود. سیدمحمدامین طباطبایی در مقالهای در مجله تجارت فردا نوشته «ترکیه در دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی چندین بحران اقتصادی را پشت سر گذاشت تا اینکه در دهه ۸۰ به لطف اصلاحات اندک اقتصادی، شاخصهای مختلف اقتصادی ترکیه تا حدی بهبود یافت اما این روند رو به رشد ادامه نیافت و دهه ۹۰ برای این کشور دهه بحرانهای اقتصادی لقب گرفت.»
سه: فصل فخرالدین و امل ساین
یخ روابط ایران و ترکیه در بعد ملی را اما دو شخصیت هنری ترکیه میشکنند. مهدی رئیس فیروز، کارگردان و تهیهکننده و فیلمنامهنویس قبل از انقلاب، فیلمی در سال ۱۳۴۷ میسازد به نام «یوسف و زلیخا» که قصه علاقه فراوان یعقوب به یوسف و حسادت برادرانش، ماجرای بردگی یوسف و ورودش به دربار فرعون و عشق زلیخا به او و ماجراهای دیگر است و نقش یوسف را در آن فیلم به «جونیت آرکون» بازیگر ترک داد که بعدها در ایران به فخرالدین مشهور شد.
فیلمی که او در آن بازی کرد در آن سال بعد از سلطان قلبها دومین فیلم پرفروش سال لقب گرفت و آن قدر فخرالدین را مشهور کرد که او در هشت سال بعدی، ۱۲ فیلم در ایران بازی کرد. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۳۵۶، نوبت به خانم امل ساین، خواننده ترک رسید که مدت مدیدی را در ایران به کنسرت بگذراند و حتی ترانههای ایرانی مانند گل سنگم را هم بخواند و حسابی در چشم ایرانیان محبوب شود.
چهار: دهه ۶۰؛ سرزمین نواهای شرقی
ترکیه همزمان با انقلاب اسلامی توانست از نظر اقتصادی از ایران اندکی پیشی بگیرد ولی بیش از اقتصاد، آنچه در میانه دهه شصت از ترکیه در خاطر مانده است؛ یک نوای گرم شرقی است. نوایی که بیش از هر چیز محصول حنجره ابراهیم تاتلیس، خواننده بازاری ترک در فیلم بازاری ماوی ماوی بود. فیلمی که او در آن نقش مقابل هولیا آوشار(افشار)، خواننده و بازیگر زن ترک را بازی میکرد. این فیلم و نواهای ترکیهای در میانه آن دهه که جامعه ایرانی با جنگ روبهرو بود؛ میتوانست رنگی به فضای زیست ایرانیان به خصوص در طبقه متوسط و متوسط رو به پایین جامعه بدهد.
به خصوص آنکه چند سالی هم بود که بعد از انقلاب، معیارهایی اسلامی در این جامعه حکمفرما شده بود و طبیعتا بخشی از این نواها و تصاویر و حتی تفریحاتی که جامعه در آن روزگار تازه میتوانست در استانبول، به عنوان یک تفریحگاه نزدیک به ایران تجربه کند؛ در ایران ممنوعه بود. تصویری از این فضا به خوبی در فیلم «مطرب» محصول سال ۱۳۹۷ به کارگردانی مصطفی کیایی به تصویر کشیده است و شاید همین حس نوستالژیک بوده که توانسته این فیلم را به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران از حیث قیمت بلیت تبدیل کند.
پرستویی در آن فیلم تلاش دارد کسی باشد مثل تاتلیس که در واقع برای طبقه متوسط و پایین جامعه ایران، بدیلی خارجی برای افرادی مثل جواد یساری و حمیرا و سوسن بود آن هم در روزهایی که طبقه ثروتمند به شکل زیرجلکی به مایکل جکسون گوش میکردند. تصویری نوشتاری از آن روزهای استانبول و حال خوش آن برای جماعت نویسنده و روشنفکر ایرانی را اگر خواستید؛ میتوانید داستان «آه؛ استانبول!» را بخوانید که رضا فرخفال آن را در سال ۶۸ نوشته است.
میزان نفوذ موسیقی استانبولی در آن روزهای جامعه ایران البته در قابهایی از فیلم «دندان مار» مسعود کیمیایی نیز مشهود است؛ در صحنههایی که قهرمان فیلم در پاساژهای جنوب شهر گذر میکند و به طور مداوم، آمبیانس صدای فیلم، موسیقیهای استانبولی است. این موسیقیها البته همین امروز هم در فرهنگ عامه ما باقی ماندند و هنوز آهنگ بسیاری از آسانسورها، همان موسیقیهای ترکی استانبولی بازاری است.
پنج: دهه هفتاد؛ از سیبل جان تا جین ترک
محبوبیت موسیقی ترکیهای در دهه هفتاد هم باقی ماند و در کنار ابراهیم تاتلیس، موسیقی سیبل جان، خواننده زن جوان ترک نیز مورد توجه قرار میگیرد. موج واردات پوشاک از ترکیه نیز از همین دهه آغاز میشود. به روایت اتحادیه پوشاک مردانه تهران؛ «در دوره بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۶۲ تمرکز ترکیه بر تولید پنبه بود و ترکیه به تولیدکننده عمده پنبه در جهان تبدیل شد. دوره پس از آن دوره رونق صنعت نساجی است.
دهه ۷۰ میلادی دوره تولد صنعت مدرن پوشاک ترکیه است، دهه ۸۰ میلادی دوره گذار این شرکت از تولید داخلی به صادرات بود، در دهه ۹۰ سهم صادرات پوشاک از کل صادرات این کشور به ۲۰ درصد رسید.» در آن دوران به خصوص شلوارهای جین یا لی، اگر کار ترکیه بودند در بازار مرغوبیت داشتند و همین الان هم کت و شلوارهای ترک، در بازار باب همایون تهران که مرکز خرید و فروش کت و شلوار است؛ مرغوبیت دارد.
شش: دهه هشتاد؛ آغاز هزاره و موج توسعه ترکیه
با آغاز دهه هشتاد شمسی و هزاره سوم میلادی، ترکیه در ابعاد مختلف در سطح جهانی و البته در ایران مورد توجه قرار میگیرد. اردوغان رئیسجمهور فعلی ترکیه در همین دوره مهیجترین اتفاقات زندگی سیاسی خود را تجربه میکند. از سال ۱۹۹۴ یعنی دقیقا چهل سالگی به مدت ۴ سال شهردار استانبول میشود، بعد از آن مدتی ستاره بختش افول میکند و حتی به دلیل حرکت خلاف سکولاریسم در ترکیه زندانی میشود اما دوباره از انتخابات سال ۲۰۰۲ اوج میگیرد و در سال ۲۰۰۳ یعنی ۴۹ سالگی، نخست وزیری خود را تجربه میکند.
(در همین زمان که حزب عدالت و توسعه در ترکیه مورد توجه قرار میگیرد حسن روحانی در ایران زمینه ساز تاسیس حزبی میشود به نام اعتدال و توسعه که بعدها میتواند در سال ۱۳۹۲ قدرت را در دست بگیرد و افراد شاخصش مثل واعظی و نوبخت هم به قدرت برسند.)
از سوی دیگر در عالم فوتبال هم در این دوره، فوتبال ترکیه مورد توجه قرار میگیرد. در واقع درخشانترین دوره تاریخ فوتبال ترکیه با شنول گونش در سال ۲۰۰۲ رقم میخورد و این تیم پس از کسب نتایج مناسب تنها با باخت برابر برزیل از رسیدن به فینال بازمیماند.
در دیدار ردهبندی ترکیه با پیروزی برابر کره جنوبی به مقام سومی جهان رسید. در آن دوره روشتو رچبر، ایلهان مانسیز، هاکان شوکور، حسن شاش، ییلدیرای باشتورک، امره بلوز اوغلو از بهترینهای ترکیه به شمار میرفتند. بعد از این دوره موفق فوتبال ترکیه است که ما در ایران نیز به فوتبال ترکیه توجه میکنیم و مصطفی دنیزلی به پاس تهران میآید و بعد از آن سرمربی پرسپولیس میشود.
در همین دوره صنعت گردشگری ترکیه نیز مورد توجه قرار گرفت و مناطق جنوبی این کشور به خصوص آنتالیا تا حدی مورد استقبال ایرانیان واقع شد که در نهایت دولت ایران برای کنترل این میزان توریست به روشهای عجیبی مثل محدودکردن پرواز مستقیم به این منطقه روی آورد.
در میانه این دهه، اتفاق مهمی برای ترکیه از حیث ادبی نیز رخ داد و اورهان پاموک، نویسنده شهیر ترک موفق شد نوبل ادبیات را ببرد و بلافاصله کارهایش در ایران مورد توجه قرار گرفت. این واقعه چند سالی قبل از آن بود که کتاب الیف شافاک با عنوان ملت عشق بتواند این چنین در بازار کتاب ایران محبوب شود.
و بالاخره در همین دوره بود که کانالهای فارسیزبان ایرانی در ترکیه با محوریت گروه GEM مورد توجه قرار گرفتند و سریالهایی مثل خرم سلطان تا جایی در فرهنگ عامه ما رسوخ کردند که حتی دیالوگهایشان در مکالمات روزمره مردم نیز شنیده میشد. البته در دهه قبل از آن یعنی در دهه هفتاد نیز شاهد آن بودیم که «جهت ترکیه» مورد علاقه ایرانیان قرار میگرفت ولی قصه ماهواره و ترکیه در دهه هشتاد، چیزی بیش از «جهت» بود و رسما به تولید محتوا برای فارسیزبانان تبدیل شد که حتی به نوعی برای ایرانیان یک نوع تهدید امنیتی نیز شد.
هفت: دهه نود؛ دهه جنگ و قمار
داستان ما و ترکیه در دهه نود با مجلس عروسی ابرو گوندش، خواننده زن محبوب ترک و رضا ضراب، بیزنسمن ایرانی مقیم ترکیه، در گوهردشت کرج آغاز شد ولی به همین منوال خوب و خوش به پایان نرسید. جنگ در سوریه آغاز شد و فیل اردوغان یاد هندوستان کرد و توهم این را پیدا کرد که بتواند به زودی در مسجد اموی دمشق نماز بخواند و این موضوع دولت ایران را از دست اسلامگرای سابق، ناراحت کرد.
خود اردوغان هم در پی سالهای متمادی حکومت مخالفانی جدی در حکومت پیدا کرد که حتی علیه او کودتا کردند و او برای کنترل این وضعیت، روز به روز از معیارهای دموکراتیک جامعه ترکیه فاصله گرفت. با این حال، این کشور که به یک بارانداز خشک برای دور زدن تحریمها نیز بدل شده بود؛ کم کم به منطقه آزادی برای عصر ابتذال مبتنی بر اینستاگرام در ایران نیز بدل شد که میتوان نماد آن را در افرادی مثل میلاد حاتمی که اخیرا بازداشت شده یا تتلو که اخیرا در این کشور کنسرت برگزار کرده دید.
شرح عکس: نمایی از ترکیه دهه شصت میلادی را میتوان در این قاب از سری جیمز باند یعنی «از روسیه با عشق» دید. جایی که شان کانری در کنار دنیلا بیانکی قرار گرفته است. در همان روزهایی که این فیلم از جیمز باند جهان را گرفته بود، دولت شاه به واسطه ارتباط خوبی که با ترکیه داشت، آیت الله خمینی را به شهر بورسای این کشور تبعید کرد اما بعدها، ارتباط خوب شیعیان ترکیه با آیت الله خمینی باعث شد که دولت شاه مقصد تبعید را از ترکیه به عراق عوض کند.
ترکیه در این سالها حدود سی میلیون نفر جمعیت داشت یعنی چهار میلیون نفر بیش از ایران و با وجود اینکه ایران در دهه طلایی اقتصادی خود بود، تولید ناخالص داخلی بیشتری نسبت به ایران داشت ولی با بحرانهای متعددی از حیث اقتصادی روبهرو میشود و وضع اقتصادی باثباتی نداشت و از این رو به عنوان الگویی برای ایرانیان به شمار نمیرفت. با این وجود رابطه دولتها آن قدر خوب بود که عهدنامه حسن همجواری و توافقنامه لغو روادید یا ویزا از همان موقع بین دو کشور منعقد شد. لغو روادیدی که شاید در کنار لغو روادید برای لبنان، حالا ارزشمندترین مزیت پاسپورت ایرانی باشد که البته در ردههای پایانی پاسپورتهای ارزشمند جهان قرار دارد.