آنالیز | سریال روزهای آبی و رفتارهای کلیشهای عبدی
روزنامه هفت صبح | «روزهای آبی» نام سریال شبکه پنج است که پخش آن از هفته پیش شروع شد. این سریال به کارگردانی محمدرضا حاجیغلامی و تهیهکنندگی پرویز امیری آماده شده و با زبانی طنز-جدی برخی مسائل را به چالش میکشد. شمایی که در سه قسمت ابتدایی سریال بهدست آمده، این است: نمیتوان منتظر اتفاقی ویژه بود.
* منظر اول / محتوا: سریال «روزهای آبی» در قسمت اول زندگی یک دختر (ویدا جوان) را به شکل موازی نشان داد. در همان قسمت مشخص شد پدرش (ایرج نوذری) ورشکست شده است و او مجبور شده پیش اقوام برود تا مدتی در یک روستایی در شمال زندگی کند. با حضور در روستا خاطرات گذشته او ورق میخورد. در عین حال داستان اهالی روستا باز میشود.
این بخش از سریال حال و هوایی کمدی دارد و حول مسائل مشکلات روستا میگذرد. البته اگر توقع لبخند دارید باید بگوییم طنز سریال فعلا توان ایجاد لبخند را نداشته. کاراکتر اکبر عبدی به عنوان یک پیرمرد قدرتطلب در روستا ، تکراری است. چهره، صدا و رفتار او از همان کلیشههای همیشگی تشکیل شده. موقعیتهای کمدی سریال، نو نیستند و از ایدههایی چون دعوا وسط مراسم خاکسپاری نمیتوان توقع خنده داشت. صحبت از گذشته و تاکید بر لزوم پاسداشت آداب و رسوم هم گل درشت است.
* منظر دوم / ساختار: لوکیشن سریال «روزهای آبی» در شمال کشور است. این یعنی مواد اولیه کافی در اختیار سازندگان بوده تا قابهایی زیبا تحویل مخاطب بدهند. سریال در قسمت اول ضرباهنگ بالایی داشت و بدون اضافهگویی طرح مسئله کرد. از قسمت دوم، مخاطب پیبرد ماجرا از چه قرار است و حالا با اصل داستان مواجه شده. این تمهید، جزو امتیازهای «روزهای آبی» است.
ضعف اصلی همانی است که اشاره شد: نداشتن حرف جدید و عدم موفقیت در خلق موقعیتهای کمدی. شاید اگر بهجای اکبر عبدی بازیگری دیگر مسئولیت به دوش کشیدن کمدی سریال را برعهده داشت، وضع کمی بهتر میشد. کما اینکه بازیگرانی چون ویدا جوان، سامان صفاری و ایرج نوذری بازی معقولی دارند و بخش جدی قصه با حضور آنها لنگ نمیزند. امیر غفارمنش هم مثل اکبر عبدی شمایلی تکراری در سریال دارد و با همان رفتار همیشگی میخواهد مخاطب را به خنده وادارد.