آنالیز| سریال «خانه پرتقالی» شبکه دو
روزنامه هفت صبح | اواخر سال پیش خبر آمد که شبکه دو در کنار سریال نوروزی خود، سریال «خانه پرتقالی» را هم پخش میکند. این اتفاق نیفتاد و کمی بعد زمزمه پخش آن از تلوبیون پلاس به گوش رسید. درنهایت «خانه پرتقالی» از هفته پیش در باکس عصرگاهی شبکه دو قرار گرفت.
منظر اول: محتوا | داستان «خانه پرتقالی» در یک خانه قدیمی میگذرد و هر بار یک ماجرا محور هر قسمت میشود. شروع سریال به رونمایی از شخصیتها اختصاص داشت و مشخص شد در این خانه قدیمی، پدربزرگ و مادربزرگ به همراه فرزندان و نوههایشان زندگی میکنند. این سبک زندگی همانی است که «مطلوب» تلویزیون است اما در واقعیت اتفاقی دیگر رقم میخورد.
خانوادههای بزرگ و فرزندان زیاد، متاسفانه دارد تبدیل به خاطره میشود و تلویزیون وظیفه خود میبیند که این سبک زندگی را یادآور شود. اولین ضربه از جایی به چنین سریالهایی وارد میشود که مخاطب، تماشاگر یک «آرزوی تقریبا محال» است. این نکته فرامتن، تنها ایراد «خانه پرتقالی» نیست بلکه داستانها تکراری و کلیشهای هستند. مثل آمدن خواستگار، داماد پولدار و نوکیسه، زندگی مجازی و … این سریال را علیرضا شاهرستمبیگ کارگردانی کرده است.
منظر دوم: محتوا | از سریالی مثل «خانه پرتقالی» انتظار ریتم تند و بازیهای چشمنواز و … نمیرود. سریال برای انتقال مفهوم مد نظر، کاری که باید را میکند. مثلا رضا فیاضی و شهین تسلیمی به همراه دیگر بازیگرانی که غالبا برای مخاطب ناآشنا هستند، از پس وظیفه خود برمیآیند. سازندگان چند تمهید هم در نظر گرفتهاند؛ مثل استفاده از صدای راوی.
راوی یک فولکس قدیمی است که گوشه حیاط خانه پارک شده و اتفاقات را برای بینندهها بازگو میکند. این تکنیک در «نیسان آبی» هم مورد استفاده قرار گرفته بود. صدای ذهن یکی از شخصیتها دیگر تمهیدی است که احتمالا میتواند سریال را از ساختار یکنواخت نجات دهد. در سریال ارجاعاتی به مسائل روز مثل دیالوگ «برهه حساس» ، «میز مذاکره» و … هم میشود که خب فاقد تازگی و جذابیت هستند. «خانه پرتقالی» جزو آثاری است که ساخته شدن و نشدن آنها علیالسویه است.