آغاز داستان بنیصدر، اولین رئیس جمهور ایران
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در دی ماه ۵۸ ایران در چنین وضعیتی قرار داشت: دولت موقت سقوط کرده بود و اداره کشور برعهده شورای انقلاب بود ،سفارت آمریکا همراه با ۶۶ نفر از کارمندانش در کنترل دانشجویان پیروخط امام بود،آیت الله مطهری،آیت الله مفتح و تیمسار قرهنی توسط گروه فرقان ترور شده بودند،غائله نظامی کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا نسبتا سرکوب و برطرف شده بود، آیت الله طالقانی بر اثر سکته قلبی درگذشته بود،قانون اساسی با محوریت ولایت فقیه تصویب شده بود و سازمان مجاهدین ،حزب توده و فدائیان اکثریت، به شکل قانونی فعالیت میکردند.
از اوایل دی ماه رایزنی درباره کاندیداهای ریاست جمهوری شروع شد و اسم ابوالحسن بنیصدر اقتصاددان همدانی ۴۶ساله جلوتر از همه به میان آمد. فارغالتحصیل اقتصاد از سوربن فرانسه که وقتی امام به نوفل لوشاتو عزیمت کرد ستاره بخت بنیصدر درخشید و به نامی پربسامد تبدیل شد. او با امام به تهران آمد و عضو شورای انقلاب شد و در مجلس خبرگان هم حضور داشت.
خود را متخصص اقتصاد اسلامی میدانست و از همان ابتدا مشخص شد که آبش با روحانیون متنفذ انقلاب به یک جوی نمیرود. بهخصوص با آیت الله بهشتی و البته حجت الاسلام رفسنجانی. از طرفی نوعی اعتماد به نفس و تبختر در کلام و برخوردهای او وجود داشت و از طرفی خانواده او مقید به شائر مذهبی در پوشش نبودند.
او کاندیدا شد و جامعه روحانیت مبارز با دبیرکلی آیت الله مهدوی کنی از او حمایت کرد. هرچند بعدها مشخص شد شخص مهدوی کنی از این حمایت سیاسی راضی نبوده است. حزب جمهوری اسلامی که قویترین تشکل نظام محسوب میشد در گریز از نامزدی یک روحانی (به نظر میرسید در مورد حضور روحانیون در سمتهای اجرایی نوعی مقاومت وجود داشت) جلال الدین فارسی را رو کرد اما فاش شدن این نکته که جلال الدین فارسی اصلیت افغانستانی دارد موجب شد تا جمهوری اسلامی سریع به سمت حسن حبیبی تکنوکرات حقوقدان و خوشنام نزدیک به نهضت آزادی حرکت کند.
صادق قطب زاده و داریوش فروهر دیگر چهرههای نامزد انتخابات بودند. قطب زاده مدیرعامل خوش تیپ تلویزیون ایران که ۴۴ ساله بود و داریوش فروهر از مبارزین خوشنام و ملی گرای قدیمی که وزیر کار دولت موقت بود. دریادار مدنی هم که در دولت موقت وزیر دفاع بود و بعد هم دورهای استاندار خوزستان به جمع کاندیداها پیوست. صادق طباطبایی و کاظم سامی هم وارد گود شدند.
طباطبایی برادرعروس امام بود و کاظم سامی هم از ملی گراهای تکرو قدیمی. صادق خلخالی هم قرار بود کاندیدا شود که دست آخر با نارضایتی به نفع بنی صدر کنار رفت. مسعود رجوی هم اعلام کاندیداتوری و میتینگهایی هم برگزار کرد اما دستور امام مبنی بر ممنوعیت حضور نامزدهایی که به قانون اساسی رای ندادهاند او را از دور مبارزات کنار زد و بالاخره باید به دکتر حسن آیت هم اشاره کرد.
در انتخابات که پنجم بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد ۶۷ درصد از واجدین شرایط شرکت کردند در مجموع ۱۴ میلیون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ رای از مردم اخذ شد که از این تعداد، ابوالحسن بنیصدر با کسب ۱۰ میلیون و ۷۵۳ هزار و ۷۵۲ رأی و با شکست سیداحمد مدنی که پس از وی در جایگاه دوم ایستاد، اولین رئیس جمهور تاریخ ایران شد.
خب بگذارید کمی به جلو فلاش فوروارد کنیم: بنی صدر ۱۷ ماه بعد در مرداد ۱۳۶۰ از ایران گریخت، احمد مدنی پس از افشای برخی اسناد از سفارت آمریکا در سال ۵۹ برای همیشه به آمریکا رفت،صادق قطب زاده، شهریور ۱۳۶۱ به خاطر مشارکت در طراحی کودتا اعدام شد، کاظم سامی در سال ۱۳۶۷ به دلایلی نامعلوم و عجیب در مطبش در تهران به شکل فجیعی کشته شد، داریوش فروهر در سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش و در منزل مسکونیشان قربانی قتلهای زنجیرهای باند سعید امامی شدند،صادق طباطبایی به خاطر دو پرونده قضایی متفاوت در تهران و آلمان از فضای سیاسی کشور کاملا دور شد و در سال ۱۳۹۳ درآلمان درگذشت، حسن آیت هم در مرداد ۱۳۶۰ در جلوی منزلش با دهها گلوله ترور شد.
حسن حبیبی شاید تنها چهره این جمع بود که به سیاست ورزی خود ادامه داد، در دولتهای هاشمی و خاتمی حضور داشت و تا پست معاون اول رئیس جمهور پیش رفت. او در سال ۱۳۹۱ در تهران و در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
حزب جمهوی اسلامی به رهبری آیت الله بهشتی از بازندگان بزرگ انتخابات ریاست جمهوری بود اما به سرعت خودرا بازیافت و فشار را روی بنیصدر بر سر انتخاب نخست وزیر و در مجلس شورای اسلامی افزایش داد. طبق قانون اساسی حضور و اختیارات نخست وزیر بیش از رئیس جمهور بود و در نهایت در کشاکشی طولانی و برخلاف میل بنیصدر، محمدعلی رجایی نخست وزیر شد که این خود داستان دیگری است …