آرزوی عاقبت بهخیری برای رئیسجمهور جدید
روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی | هفته دیگر همه چیز مشخص شده است؛ احتمالا! اگر انتخابات به دور دوم نرود. رئیس جمهور جدید انتخاب شده و کشوری که دستانداز کم در پیش رو ندارد؛ از توافق بازگشت به برجام گرفته تا افایتیاف، از نرخ ارز تا تورم و تحریم، از اختلاف با همسایگان تا سازش با ابرقدرتهای شرق و غرب. آمارها نرخ مشارکتی در حد ۲ از پنج را پیشبینی کردهاند. یعنی از هر پنج نفری که شرایط رای دادن را دارد، فقط ۲ نفر پای صندوق میروند.
روی کاغذ حدود ۲۴ میلیون هموطن. نامزدی که بیش از نیمی از این میزان رای را از آن خود کند، رئیس جمهور کل کشور میشود. ۱۲ میلیون رای هم بدین ترتیب کافی است برای هدایت کشور ۸۰ میلیونی. مهم نیست چه کسی برگزیده این انتخابات باشد، بیشک مسیر پرچالشی در پیش دارد. اگر از پایگاه اصولگرایی باشد که احتمال بیشتری دارد، معلوم نیست که در بزنگاههای مهم پیش رو، مانند مهلت محدود برای بازگشت به توافق برجام، مسئله افایتیاف و … چه تصمیماتی را اتخاذ میکند؛ وضعیت کشور و معیشت مردم اولویت میشود یا ماندن در دایره محافظهکاری؟
یک در هزار، رئیس جمهور اگر خارج از این دایره امن اصولگرایان باشد که بد به حالش، چون در این آرایش شورای نگهبان، مجلس، تشخیص مصلحت و … معلوم نیست قرار است چگونه پرچم هدایت اجرایی کشور را بر عهده بگیرد. سطح ادعاها در مناظرهها هم چنان بالا بود که با نظر هر اقتصاددانی، کوچکترین سنخیتی با واقعیت جامعه ندارد. چنان که دولت روحانی، نمونه نامطلوبی شد از اعتماد به ادعاها و بدین ترتیب چرخش روحانی از سال دوم دور دوم (سال پنجم ریاست جمهوری)، حداقل ارتباط و تاثیرگذاری او بر پایگاه رایاش را منقطع کرد.
شواهد بسیار است. وضعیت کشور هم با انفجار نرخ ارز و افزایش قیمت سوخت و تورم افسارگسیخته در این سه سال، کوچکترین شباهتی به ۵ سال ابتدایی دولت روحانی ندارد. درصد مشارکت پایین پیشبینی شده در این انتخابات را بسیاری به رد صلاحیتها و آرایش غیردوقطبی نسبت میدهند. بله اشتباه هم نیست ولی اشتباه نکنیم پایگاه اصولگرایی که ریزشی در این دوره برای مشارکت در انتخابات ندارد. صحبت از پایگاه رای اصلاحطلبان و رایهای خاکستری است. همانها که روحانی را با رای بر سر مسند نشاندند، ناامید شدهاند. دولت روحانی به هیچ وجه نمیتواند از بار این ماجرا کم کند و خود را بیتقصیر نشان دهد.
همانطور که بسیار بعید است ورود دیرهنگام ظریف و جهرمی به دعوت این آرای خاکستری راه به جایی را بیابد و بر آن که باید اثر کند. از پاسخ به این پرسش سطحی که چه فرقی دارد چه کسی رئیس جمهور باشد بگذریم. اگر بین رئیس دولت اصلاحات و احمدینژاد و روحانی در این ۲۴ سال اخیر فرقی نمیبینیم که عملا رایمان خیلی هم نمیتواند در سپهر سیاسی کشور موثر واقع شود. اما به این پرسش برسیم که چرا سرنوشتهای مختلفی برای رؤسای قوهها و به ویژه رؤسای جمهور در این نیم قرن نوشته شده که در انتهای دوره یا مانند احمدینژاد کاری نکرده باقی نمیگذارند یا مانند روحانی چنان محافظهکار میشوند که گویی جمهور را فراموش کردهاند.
ما عادت کردهایم به جای اینکه رئیس جمهورهای پیشین را در مراسم خداحافظی سوار بر بالگرد ببینیم، چند سال بعد از اتمام دورهشان، صدایشان را از یک پستو بشنویم. رئیس جمهور بعدی هر که باشد، کار سختی دارد. چه در این چهار سال چه تا پایان عمر سیاسیاش. آرزوی قلبی بماند برای ما که رئیس جمهور بعدی فارغ از گرایش سیاسی، با توجه ویژه به معیشت و رفاه مردم، برای خود عاقبت بهخیری بتراشد.