۱۰ فیلم ایرانی با رگههایی از سیاست
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | درباره ۱۰ فیلم شاخص سینمای ایران که در آنها رگههایی از سیاست دیده میشود. هر کدام تحت تاثیر چه اتفاقی ساخته شده و تا چه حد بازتاب دهنده حوادث روز هستند؟ میزان موفقیتشان چقدر است و چه جایگاهی در کارنامه فیلمساز دارند؟
فیلم سیاسی یا فیلم اعتراضی؟ این مسئلهای است که سالهاست منتقدان بر سر آن بحث و جدل دارند. فارغ از هرگونه چانه زنی بر سر تعاریف، آنچه در پرونده امروز اهمیت مییابد، وجه اول ماجراست. یعنی این که میتوان بدون در نظر گرفتن نشانههای ژانر، برخی فیلمهای ایرانی را در زمره آثار سیاسی قرار داد. به عبارتی اگر به آنها نگوییم فیلمهای ژانر سیاسی، میتوانیم لقب فیلم با اشارههای سیاسی برایشان به کار برد.
پیشتر پروندهای مفصل درباره فیلمسازانی که آثارشان متاثر از اتفاقها و جریانهای روز است، منتشر کردیم. این بار سراغ فیلمها رفتهایم و با شرح بیشتری درباره نسبت آنها با سیاست نوشتهایم. بهانه پرونده مشخص است: این هفته «خروج» ابراهیم حاتمیکیا اکران آنلاین شد. از فردا «ماجرای نیمروز؛ رد خون» توزیع میشود. سریال خانگی «آقازاده» هم بهزودی در دسترس قرار میگیرد.
در سینمای ایران تعریف واحدی از ژانر سیاسی وجود ندارد؛ فیلمهای اجتماعی که تعریضی به سیاست و اتفاقهای روز میزنند هم در اینگونه جا میگیرند. حال آنکه طبق تعریف ژانر، فیلمهای سیاسی به آن سوی سیاست و زندگی سیاسیون سرک میکشد و شانی افشاگرانه دارند. فارغ از تعریف، در این بخش از پرونده درباره ۱۰ فیلم شاخص که به نوعی در زمره آثار سیاسی جاگرفتهاند واکاوی شده است.
برای این که موقعیت هر فیلم مشخص شود، نقبی به برهه زمانی هم زده شده تا مشخص شود فیلم متاثر از چه اتفاق یا اتفاقهایی ساخته شدهاست. با این حال فراموش نکنیم خیلی از فیلمها را میتوان فیلمهایی اجتماعی دانست که به مسائل سیاسی روز اشاره داشتهاند و تحت تاثیر این وقایع هستند. به این جمع میتوان برخی فیلمها از جمله «سیانور»، « روز صفر»، «شبی که ماه کامل شد»، و … را اضافه کرد. منتها طبق تعریف، این دسته از فیلمها به آن معنا سیاسی نیستند که اگر بودند با صف طویلی از فیلمها روبهرو بودیم.
در فیلمی چون «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» هم اشاره به سیاست هست اما فیلم را نمیتوان منطبق با قواعد ژانر سیاسی نامید. ابوالحسن داودی یک کمدی اجتماعی ساخته که رگههای تند سیاسیاش بالا است. این فیلم با اینکه سعی دارد هجویهای صرفا اجتماعی باشد، با واسطه یکسری ویژگیها و همچنین شرایط و زمان اکران آن، شوخیهای سیاسی نسبت به سایر ابعاد فیلم برجستهتر است.
* یک: گوزنها/ مسعود کیمیایی/ ۱۳۵۳
چه برههای ساخته شد؟ دهه پنجاه اتفاقهای مهمی در ایران رخ میدهد که بارزترین آن اعتراضهای خیابانی است. در این دوران مبارزات مسلحانه بالا گرفته بود و از گوشه و کنار صدای اعتراض به گوش میرسید.
بازتاب چه مسائلی بود؟ دو روایت مشهور درباره «گوزنها» وجود دارد. گفته میشود این فیلم متاثر از فضای ملتهب مبارزات مسلحانه سال ۵۳-۵۴ است. بهطور مشخص هم به اتفاق سیاهکل اشاره میشود و حتی نام فیلم هم برداشتشده از گوزنی است که در تابلوی نقاشی بیژن جزنی وجود دارد. روایت دیگری هست که میگوید فیلم براساس قصه واقعی یکی از اعضای گروه چریکهای فدایی خلق ساخته شد.
جایگاه در کارنامه کارگردان: از «گوزنها» بهعنوان سیاسیترین فیلم مسعود کیمیایی یاد میشود.
حواشی: ساواک به «گوزنها» گیر دارد و فیلم بهشرط حذف و جرح و تعدیل صحنههایی از فیلم و جایگزینشدن، پروانه نمایش گرفت. معروفترینش که دوبار فیلمبرداری شد، نمای پایانی است که قدرت تسلیم میشود.
* دو: عروسی خوبان/ محسن مخملباف/ ۱۳۶۷
چه برههای ساخته شد؟ درست در سالی که قطعنامه تصویب شد و جنگ به پایان رسید، مخملباف عروسی خوبان را ساخت. در این فیلم برای اولینبار مباحثی چون مفاسد اقتصادی، ایجاد فاصله طبقاتی در جامعه و نقد رفتار جامعه در رابطه با جانبازان مطرح میشود.
بازتاب چه مسائلی بود؟ مخملباف در شرایطی در عروسی خوبان یکسری از مناسبات اجتماعی و سیاسی را به چالش کشید، که هنوز جامعه دوران پس از جنگ و چندقطبی شدن را تجربه نکرده بود.
جایگاه در کارنامه کارگردان:عروسی خوبان درواقع نقطهای است که مخملباف کاملا تغییر مسیر میدهد. از اینجا به بعد است که مخملباف روی دیگر خود را آرامآرام رو میکند. بلافاصله دو فیلم شبهای زایندهرود و نوبت عاشقی را میسازد که هر دو توقیف میشوند و بعد از آن وارد مسیری کاملا متفاوت میشود.
حواشی: در آن سالها به عروسی خوبان نقدهای تندی شد، معروفترین آن هم متعلق به شهید آوینی است که در یادداشتی تحلیلی عروسی خوبان را فیلمی عجولانه و کاملا سطحی معرفی میکند و آن را فیلمی شعارزده مینامد.
* سه: آژانس شیشهای/ ابراهیم حاتمیکیا/ ۱۳۷۶
چه برههای ساخته شد؟ فیلم «آژانس شیشهای» محصول دوره گذار از سازندگی به اصلاحات بهشمار میرود. در این دوران جنگ تمام شده و آرامآرام فضای فکر و ظاهری آدمها و شهرها عوض میشود.
بازتاب چه مسائلی بود؟ ابراهیم حاتمیکیا شخصیتهای اصلیاش را از بازماندههای جنگ انتخاب میکند. آنها نماینده تفکر و کسانی هستند که عمرشان در خاکریز گذشت اما حالا و در روزهای پساجنگ، واقعیتهای جامعه با آرمانهایشان در تضاد است. «آژانس شیشهای» آینهای است که بهخوبی میتوان تصویر جامعه ایران را در میان دهه هفتاد در آن دید.
جایگاه در کارنامه کارگردان: به گواه خاص و عام «آژانس شیشهای» بهترین و مهمترین فیلم ابراهیم حاتمیکیا است که همچنان طراوت خود را حفظ کرده است.
حواشی: اولین مشکل فیلم در زمان درخواست مجوز پیش آمد. حتی گفته میشود اگر دولت عوض نمیشد «آژانس شیشه ای» مجوز ساخت نمیگرفت. فیلم با تغییراتی در پایانبندی ساخته شد و در اکران اول جشنواره فجر موجی از جنجال به خود دید.
* چهار: اعتراض/ مسعود کیمیایی/ ۱۳۷۸
چه برههای ساخته شد؟ از جمله کارگردانهایی است که با دقت اطراف را نگاه میکند و شرایط روز را در فیلمش بازتاب میدهد. مسعود کیمیایی در روزگاری که فضای جامعه و مناسبات سیاسی بهدلیل روی کار آمدن دولت اصلاحات تغییر کرده بود، «اعتراض» را ساخت.
چه برههای ساخته شد؟ مسعود کیمیایی در «اعتراض»، هم به آنچه بر کشور گذشته اعتراض دارد و هم به صراحت دغدغههای سیاسی جوانها را که متاثر از دوم خرداد است، نشان میدهد. در فیلم هم به حادثه کوی دانشگاه اشاره میشود و هم به شرایط سخت روزنامهنگاری. ادعای سنگینی هم مطرح میکند که امیرعلی نمایندهای از جریان زور است که از زندان وارد جامعه شده است!
«اعتراض» جزو مهمترین فیلمهای مسعود کیمیایی پس از انقلاب است که همچنان میتوان آن را دید و لذت برد. از نظر جامعهشناختی هم میتوان بخشی از دهه هشتاد را در آن دید.
حاشیه فرامتن به سفر پرهیاهوی کیمیایی بههمراه همسر خوانندهاش برمیگردد که پس از مدتی جلای وطن کرد.
* پنج: نسل سوخته/ رسول ملاقلیپور / ۱۳۷۸
در سالهای اولیه دوره اصلاحات و بعد از «آژانس شیشهای»، ساخت فیلمهای اعتراضی رونق گرفت. در آن سالها جامعه به لحاظ سیاسی کاملا دو قطبی شده بود و اختلافات و تنشهای سیاسی در اوج خود بود.
«نسل سوخته» در واقع واکنش ملاقلیپور بود به اتفاقاتی که در آن سالها منجر به ایجاد فاصله طبقاتی و همچنین فاصله گرفتن نسلهای مختلف جامعه از یکدیگر بود. فاصلهای که موجب شد تا نسل جوان آن سالها که معروف به نسل سوم بود خود را نسلی سوخته بپندارد و برای گرفتن حقش دست به طغیان بزند.
نسل سوخته جزو فیلمهای قدر نادیده کارنامه ملاقلی پور است. او این فیلم را به جشنواره فجر نداد و همین عامل هم در دیده نشدن فیلم خیلی تاثیر داشت. فیلم به مانند تمام کارهای ملاقلیپور لحنش اعتراضی و تند است، منتها در اینجا دیگر از آن هرج و مرج فیلم «کمکم کن» خبری نیست.
فیلم برخلاف تصور و البته بضاعتی که برای فروش داشت در اکران شکست سنگینی خورد .
* شش: متولد ماه مهر/ احمدرضا درویش/ ۱۳۷۸
تنها دوسال از روی کار آمدن دولت اصلاحات میگذشت که احمدرضا درویش «متولد ماه مهر» را ساخت. در دورانی که فضای دانشگاهها باز شده بود و به تبع آن روابط دانشجویان آزادتر و میتینیگها و مباحث سیاسی داغ بود.
«متولد ماه مهر» دانشجویان را در اواخر دهه هشتاد بهعنوان نمادی از جامعه گرفته است. دختر و پسرانی که بهخاطر طرح جداسازیشان فریاد اعتراض سر میدهند. آنها حالا دارند مشق دموکراسی میکنند اما همچنان بوی نفاق به مشام میرسد! درویش پای بزرگترها که بخشی از آنها نماد قدرت و برخی نماد «اصولگرایی مطلق» هستند را هم به داستان باز میکند. فیلم درنهایت ادای دین میکند به ارزشهای دفاع مقدس.
فیلم در زمان خود مورد توجه بود اما در گذر زمان جذابیت مواجهه اولیه با آن از دست رفت. در مجموع اثری قابل دفاع در کارنامه درویش است.
برخی منتقدان عقیده داشتند و دارند که فیلم بیش از حد محافظهکارانه است.
* هفت: پارتی/ سامان مقدم/ ۱۳۷۹
سامان مقدم در «پارتی» و «مکس» اشارههایی مستقیم به اتفاقهای روز میکند. او سال ۷۹ که روزنامهها بعد از مدتی گشایش،گرفتار مشکل بودند، سراغ «پارتی» رفت. او در این فیلم داستان یک روزنامه نگار مستقل را روایت میکند.
«پارتی» به صراحت مناسبات قدرت را زیر سوال میبرد و میگوید سوءاستفاده و دروغ پردازی مقدمهای است برای کسب آرای بیشتر در انتخابات مجلس. از آن سو موج دستگیری روزنامه نگاران را زیر سوال میبرد که این اشاره مستقیم میتواند سندی تاریخی برای فیلم محسوب شود.
«پارتی» در زمان اکران مورد استقبال مخاطب قرار گرفت اما فیلمی نیست که با گذشت زمان بتوان آن را دید و سرگرم شد. در واقع «پارتی» برای مخاطب عام تاریخ مصرف دارد.
فیلم از سوی روزنامه نگاران اصلاحطلب با این نقد مواجه شد که چرا به آنها حمله پنهان شده است. آنها معتقد بودند فیلم خواسته یا ناخواسته موضع منفی علیهشان دارد.
* هشت: خیابانهای آرام/ کمال تبریزی/ ۱۳۸۹
سال ۸۸ یکی از نقاط عطف اتفاقهای سیاسی در ایران است. بعد از جنجالها و اعتراضها بهخاطر انتخابات ریاستجمهوی، مدتها فضای جامعه ملتهب بود. در این شرایط چند فیلم تولید شد.
کمال تبریزی میخواست یکبار دیگر خطشکنی کند و با زبان مطایبه به استقبال حوادث سال ۸۸ برود. او «خیابانهای آرام» را در ارمنستان فیلمبرداری کرد؛ لوکیشن ربطی به کشورمان ندارد اما اتفاقات داستان برگرفته از حوادث سال ۸۸ است. «خیابانهای آرام» با وقایع ملتهب کشورمان شوخی میکند و در خلق لحظات خندهدار موفق عمل کرده است. برخی معتقد بودند زبان شوخ فیلم به رفع عصبیت جامعه کمک میکند و میگوید اصل امنیت کشور و وفاق ملی است اما در مقابل عدهای آن را خلاف مصالح ملی میدانستند.
«خیابانهای آرام» را میتوان آخرین فیلم موفق کمال تبریزی دانست.
فیلم فقط در جشنواره فجر اکران شد و بعد از آن مهر توقیف خورد.
* ۹: قلادههای طلا/ ابوالقاسم طالبی / ۱۳۹۰
بعد از اتفاقهای سال ۸۸ شاهد تولید چند فیلم بودیم؛ از جمله «قلادههای طلا».
ابوالقاسم طالبی در تریلر سیاسیاش، سعی میکند بخشی از زمینههای شکلگیری اتفاقهای سال ۸۸ را بازگشایی کند. او چند گزاره مطرح میکند؛ از جمله آشوبگران داخلی، فریبخوردهها، سلطنتطلبها و اهمال برخی نیرویهای امنیتی. طالبی تلاش میکند کنار مردم متعرض بایستد و به همینخاطر جمعیت میلیونی معترض را در فیلمش نادیده نمیگیرد. «قلادههای طلا» در گذر زمان حکم سندی دارد که
بخشی از اتفاقهای سال ۸۸ را میتوان در آن دید. (فارغ از قضاوت درباره زاویه نگاه فیلمساز)
از نظر ساختار و نوع روایت قصه، «قلادههای طلا» بهترین فیلم ابوالقاسم طالبی است.
«قلادههای طلا» چندحاشیه پررنگ داشت که مهمترین آن اعتراض وزارت اطلاعات به نوع نمایش تصویر برخی ماموران است. آنها معتقدند فیلم نسبتی با واقعیت ندارد.
* ۱۰: ماجرای نیمروز/ محمدحسین مهدویان/ ۱۳۹۵
حدود ۳۵ سال بعد از اتفاقهای متعدد دهه شصت، محمدحسین مهدویان تصمیم گرفت بخشی از آن را در «ماجرای نیمروز» روایت کند.
«ماجرای نیمروز» روایتی است از ترورهای سال ۶۰ به دست گروهک منافقین که پس از برکناری ابوالحسن بنیصدر از ریاست جمهوری شدت گرفت. در فیلم به مسعود کشمیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق که عامل نفوذی و عامل اصلی انفجار در دفتر نخستوزیری است، پرداخته میشود. همچنین به موسی خیابانی (عضو با سابقه گروهک منافقین) و عباس زریبافان که نفوذی سازمان در دستگاه اطلاعاتی انقلاب بود، میپردازد. نکته مهم فیلم در پس همه این داستانها، تصویری است که از شرایط ملتهب کشور در دهه شصت نشان میدهد.
یکی از مهمترین ساختههای محمد حسین مهدویان است.
طبیعی است که وقتی فیلمساز سراغ اتفاقهای واقعی برود، نقدهای متعدد هم شکل میگیرد. برخی ماجرای نیمروز را روایتی صادقانه میدانند و برخی نظرهایی عکس دارند.