نکات جالب درباره ۴۰سال طلاق در ایران
روزنامه هفت صبح | نمودار جدیدی که از نسبت ازدواج به طلاق طی ۴۰ سال گذشته منتشر شده نکات جالب زیاد دارد مثل اینکه قبل از وقوع انقلاب اسلامینسبت ازدواج به طلاق ۱۴ به یک بوده است بعد از آن برای چند سال روند کاهشی پیدا میکند و این روند نزولی تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشته و به ۹ ازدواج در برابر یک طلاق میرسد. از این سال دوباره نسبت ازدواج به طلاق صعودی میشود آن هم به مدت سه سال تا اینکه در سال ۱۳۶۸ به ۱۳ ازدواج در برابر یک طلاق میرسد.
عجیب اینکه این وضعیت فقط برای یک سال دوام میآورد و دوباره طلاقها شروع به زیاد شدن و به هم زدن این نسبت میکنند. به طور کلی میبینیم که وضعیت ازدواج به طلاق تا سال ۱۳۸۰ وضعیت سینوسی دارد، یک سالهایی پایین میآید و یک سالهایی بالا میرود اما تا همان سال اصلا این رقم به اندازه سال ۱۳۶۵ نمیرسد و همیشه بالای نسبت ۱۲ ازدواج به یک طلاق باقی میماند اما از این سال روند نزولی ازدواجها همزمان با روند صعودی طلاقها به نحوی شروع میشوند که تا همین امسال غیر از دو بار هیچ وقت نسبت ازدواج به طلاق رشد نکرد.
این دو سال، سالهای ۸۲ و ۸۵ بودند. با این وجود با بررسی نمودار منتشر شده میبینیم که سقوط واقعی نسبت ازدواج به طلاق در ایران به طور دقیق از سال ۸۷ شروع شده و تا الان با شیب تندی ادامه پیدا کرده است. در سال ۸۷ نسبت ازدواج به طلاق یک به هشت بوده اما این رقم طی ۱۳ سال گذشته چنان تغییر پیدا کرده که در حال حاضر به عدد سه ازدواج در برابر یک طلاق رسیده است.
*** شمال تهران: هر دو ازدواج بیشتر از یک طلاق
در حالی که طبق آمارها، در حال حاضر به طور میانگین از هر سه ازدواج در ایران یکی به طلاق ختم میشود، اوضاع در شهرهای مختلف و حتی در نقاط مختلف شهرهایی مثل تهران متفاوت است. در شمال تهران (بالاتر از میدان ولیعصر) در سال ۹۸ از هر ۱۰۰ ازدواج ۵۷ ازدواج منجر به طلاق شده است یعنی از هر دو ازدواج بیشتر از یکی از آنها به طلاق ختم شده. این نسبت در جنوب تهران به این شکل بوده است: هر ۱۰۰ ازدواج ۲۳ طلاق. که تقریبا میشود هر ۵ ازدواج یک طلاق که از میانگین کشوری هم وضعیت بهتری محسوب میشود.
مدتی پیش معصومه نصیری، محقق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مقالهای تحت عنوان «فقر و جغرافیای طلاق در شهر تهران» به دلایل و فراوانی طلاق در تهران پرداخت که این پژوهش هم دادههای جالبی داشت. نصیری در این گزارش نوشت: «در چهار منطقه ۱۷ ، ۱۸، ۱۹ و ۲۰ طلاق کمتراکم است. اصولاً این مناطق جزو مناطق کم درآمد شهر بهشمار میآیند و سطح سواد و اشتغال زنان نیز در این مناطق، بسیار پایین است، در نتیجه ابزارهای لازم برای کسب درآمد قانونی و خروج از دایره فقر برای زنان این مناطق به حداقل میرسد.
از سوی دیگر هراس از پیامدهای اقتصادی منفی طلاق و بدتر شدن وضعیت اقتصادی زنان موجب میگردد که میزان طلاق در اینگونه مناطق کاهش یابد. معمولا زنان خانهدار از نظر مالی به همسران خود وابسته هستند و در صورت فقدان همسر بهویژه بر اثر طلاق با فقر اقتصادی بسیاری روبهرو خواهند شد. چنانچه زنان مطلّقه خانهدار از درآمد خاصی برخوردار نباشند، به طور طبیعی به پدر، برادر یا فرزندان خود وابسته خواهند بود.
بنابراین ابعاد فقر اقتصادی و محرومیت اجتماعی آنان بسیار بیشتر از سایر زنان است. از سوی دیگر بیسوادی و عدم اشتغال موجب عدم دسترسی آنها به کسب درآمد گردیده و فقر آنان را افزایش میدهد. از این رو در مناطق شمال و مرکز تهران که زنان از سطح سواد و اشتغال بیشتری برخوردارند، واهمه کمتری از طلاق وجود دارد. لیکن در مناطق حاشیه جنوب تهران به سبب عدم دسترسی به سواد و اشتغال و هراس از فقر مضاعف ناشی از طلاق، نرخ طلاق کمتر میباشد.
در واقع آنچه باعث شده که طلاق در شمال شهر تهران افزایش یابد غلبه فرهنگ غربی نیست یا این تنها دلیل اصلی نیست. بلکه استقلال مالی زن، بالاتر بودن سطح سواد و آشنایی با حق و حقوق خود است که سبب شده تا طلاق را بر شرایط نامطلوب ترجیح دهند. حال آنکه در جنوب شهر به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی، نداشتن استقلال مالی، کمتر بودن سطح سواد و پایینتر بودن نرخ اشتغال زنان، نرخ طلاق پایینتر است.»
*** تهران اول نیست
با وجود اینکه وضعیت شمال تهران تا این اندازه در زمینه طلاق بحرانی به نظر میرسد، رتبه اول طلاق در کل کشور به استان تهران تعلق ندارد بلکه این رتبه برای گیلان است و تهران روی پله دوم ایستاده. سومین پله هم در اختیار استان کرمانشاه است. از آن طرف استانهایی که کمترین طلاق را دارند به ترتیب یزد، ایلام و چهار محال و بختیاری هستند.
توضیحات
*
توضیحات
*