قتل و سوزاندن جسد مرد میانسال

روزنامه هفت صبح| زنی میانسال چندی قبل به اداره آگاهی مراجعه کرده و اعلام میدارد برادر 47 سالهام که در خیابان پاستور تهران به تنهایی زندگی میکرد، مدتی است گمشده و از او خبری نداریم. ماموران پلیس آگاهی با تشکیل پرونده فقدانی، به دنبال سرنخهایی برای پیدا کردن مرد میانسال تحقیقات را آغاز میکنند. چند روز بعد از اعلام گمشدن مرد میانسال توسط خواهرش، ماموران در بیابانهای نظرآباد کرج جسد سوختهای را پیدا میکنند که طبق بررسیها و تحقیقات، مشخصات او با مرد گمشده همخوانی داشت.
همچنین چندساعت بعد از اعلام فقدان مرد گمشده، همسایههای مرد گمشده با ماموران پلیس تماس گرفته و اعلام کرده بودند از داخل خانه او سروصدا میآید و انگار کسی داخل خانه است. ماموران با حکم قضایی داخل خانه رفته و مشاهده میکنند پسری 30 ساله داخل خانه است و روی میز نیز شیشه مشروبات الکلی وجود دارد. پسر جوان از گمشدن صاحبخانه ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید: مرد میانسال دوست پدرش است و از خانه بیرون رفته و او بیخبر است.
در همین حین ماموران داخل خانه لکههای خون پیدا کرده و به پسرجوان مظنون میشوند و جهت بررسیهای بیشتر او را بازداشت میکنند. پسرجوان به محض بازداشت به قتل مرد میانسال اعتراف میکند.او میگوید: اهل سبزوار هستم چندی قبل با دختری جوان آشنا شدم. دختر از اقلیتهای مذهبی بود و خانوادهام به ازدواج ما رضایت نمیدادند. از سوی دیگر، خانواده او نیز مخالف بودند.در نهایت دختر را از خانهاش فراری دادم و در یکی از شهرهای مذهبی او مسلمان شد و عقد کردیم.
خانوادهها نیز ما را طرد کردند در نتیجه به تهران و خانه دوست پدرم در خیابان پاستور رفتیم. پسر جوان در ادامه اعترافاتش درباره روز حادثه گفت: روز حادثه برای خرید بیرون رفته بودم و همسرم و دوست پدرم در خانه بودند. وقتی بازگشتم همسرم را پریشان دیدم که گریه میکرد از او علت را پرسیدم که گفت، دوست پدرم بعد از نوشیدن مشروبات الکلی او را مورد تعرض و آزار و اذیت قرار داده است. وقتی این موضوع را شنیدم چنان خشمگین شدم و با مشت او را زدم و بعد هم خفهاش کردم.»
کشف جسد در بیابان
او همچنین به نحوه پنهان کردن جسد اشاره کرده و گفت: جسد را داخل یک چمدان گذاشتیم و بعد هم در بیابانهای نظرآباد کرج سوزاندیم. متهم به قتل اعتراف میکند به تنهایی دوست پدرش را در یک لحظه خشم به قتل رسانده و دختر در اختفای جسد کمکش کرده است. بعد از اعترافات پسرجوان، جهت تحقیقات بیشتر او تحویل مقامات قضایی شد.
اعتراف مرد جوان به قتل ناپدری با شلیک گلوله
مرد جوان به قتل ناپدریاش با شلیک گلوله در شرق تهران اعتراف کرد.عقربهها ساعت 23 یکشنبه ششم آذرماه امسال را نشان میداد که سرنشینان خودروهای عبوری بزرگراه امام علی(ع) در تماس تلفنی با اورژانس، تصادف یک وانت نیسان را با دو خودرو گزارش کردند.خیلی زود امدادگران اورژانس راهی محل حادثه شدند و بدن نیمهجان مرد جوانی که داخل نیسان بود را به نزدیکترین بیمارستان برای سیرمراحل درمان منتقل کردند اما پرستاران در بخش اورژانس متوجه شدند فرد مجروح، هدف شلیک گلوله از ناحیه سر قرار گرفته است.
اقدامات درمانی ادامه داشت تا اینکه چند ساعت بعد، مرد براثر شلیک گلوله و شدت جراحات وارده روی تخت بیمارستان فوت کرد که پرسنل انتظامات بیمارستان، حادثه را به کلانتری 106 نامجو گزارش کردند.همین کافی بود تا تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با دستور بازپرس ویژه قتل شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پای در صحنه جرم بگذارند و تحقیقات میدانی را برای کشف راز این جنایت آغاز کنند. بررسیهای ابتدایی حکایت از آن داشت، یک موتورسوار در بزرگراه امام علی(ع) با سرعت از کنار نیسان عبور کرده و پس از شلیک یک تیر به سر مقتول از مهلکه گریخته است. همچنین در ادامه نیز مشخص شد این جنایت هولناک به دلیل اختلافات شخصی رخ داده است.
ردپای پسرخوانده مقتول در جنایت
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در نخستینگام با اقدامات فنی و مخابراتی متوجه شدند پسر خوانده 19 ساله مقتول هنگام حادثه در حوالی محله جنایت بوده و شب گذشته نیز در خانه مقتول سکونت داشته است.بدین ترتیب پسر خوانده مقتول توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی بازداشت شد. وی در تحقیقات منکر به قتل رساندن پدر خواندهاش شد اما شواهد و مدارک موجود نشان میداد او قاتل است.
اعتراف به قتل پدر خوانده
تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه متهم به جرم قتل پدرش با شلیک گلوله کلت کمری به دلیل مشکلات شخصی و خانوادگی اعتراف و در اظهارات ضد و نقیض خود عنوان کرد سلاح را از یک دورهگرد به قیمت ناچیزی خریداری کرده است.با دستور وحید ناصری، بازپرس ویژه قتل شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، متهم برای روشن شدن ابعاد پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.