کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۳۹۵۴
تاریخ خبر:

یادداشت خبرنگار ایرنا از حاشیه های خبرنگاری در لوزان

آن سختی و این شیرینی
اتاق خبرنگاران ایرانی در بوریواژ سه در رو به حیاط داشت که هیچ وقت لولای آنها در استراحت نبود. مرتب باز و بسته می شدند و سوز سرما را به داخل می آوردند.
آنقدر که نمی شد بدون پالتو نشست. با این حال همه تحمل می کردند چون تنها روزنه آنها به جهان خارج بود. فقط از این درها می شد دنبال دیپلمات ها و وزیران خارجه که پیاده روی می کردند ، دوید. غذا از این راه می آمد و هرچه بود همین درها بود.
اتاق در دیگری هم داشت که به اتاقی در آن سوی راهرو باز می شد و پاتوق خبرنگاران خارجی و اغلب امریکایی بود ، اما چون آمریکایی ها در کنار جان کری در بوریواژ ساکن بودند زندگی در آن اتاق با اتاق ما فرق داشت. اتاق ما هم خوابگاه بود ، هم غذاخوری و هم تحریریه.
رفت و آمدها سخت، خبرها لحظه ا ی و محدودیت ها به قدری شدید بود که همه ترجیح می دادند همانجا بمانند. بتدریج که وزیران خارجه دیگر به ظریف و کری در لوزان پیوستند سخت گیری ها نسبت به خبرنگاران بیشتر شد. جلوی راهرو طنابی بستند و دو مامور عظیم الجثه را این سو و آن سو کاشتند تا۲۴ ساعته کشیک بدهند.
عملا حبس شدیم. اگر بخت یار بود دیپلماتی به قصد هواخوری به حیاط می امد و همه را از جا می پراند. کافی بود یک نفر صندلی را عقب بکشید و با سرعت بیرون بروید، دریک چشم به هم زدن همه اتاق خالی می شد.

** خبرگیری از این در و آن در
عکاسانی که باید مرتب وزنه های سنگین بلند می کردند و دوان دوان محوطه بوریواژ را طی می کردند تا به دیپلماتها برسند وضعیت اسفناک تری نسبت به خبرنگاران داشتند. گاهی باید برخورد تند محافظان مقامات را تحمل می کردند و گاهی هم لازم بود ساعتی در سرمای سوزان لوزان به انتظار مقاماتی بایستند که می خواهند وارد بوریواژ شوند.
خبر گیری از در دیگر اتاق هم دشواری های خود را داشت. هر چقدر میدان مانور در حیاط ها گسترده بود ، دراین سو محدود بود. عرض یک متر و نیمی راهرو که خبرنگاران و عکاسان را ناگزیر می ساخت به جای « سطح» بر « ارتفاع» بیفزایند. سقف هم آنقدر بلند نبود که همه را در خود جای دهد. به سرعت دریچه بسته می شد.

**فرق ما و آنها
تا این جای کار با خارجی ها یکی بودیم. فرقمان کجا بود؟ جایی که به استراحت و خورد و خوراک مربوط می شد. اغلب خبرنگاران خارجی مشکل مالی و یا
دشواری تهیه غذای حلال نداشتند. سفارت ایران در سوییس زحمت تهیه غذای خبرنگاران را می کشید اما غذا را باید درچند ایستگاه آن طرف تر می خوردید، ترک بوریواژ هم برای خبرگزاری ها امکان پذیر نبود. بعضی ازخبرنگاران که فراغ بال بیشتری داشتند غذای دیگران را هم می آوردند. البته از آب و چای خبری نبود.
تنها مایه خوشحالی این بود که کسی در این اتاق سیگار نمی کشید ولی البته آقایان هر ازگاهی کفش ها را در می آوردند و روی موکت یا صندلی ها دراز می کشیدند. جای اعتراض هم نبود. کار برای ایرانی ها در بوریواژ ساعت مشخصی نداشت. یک نتیجه می شد از این وضع گرفت و آن این که « گاهی مرد بودن آسان تر از زن بودن است».
خبرنگاران زن تحرک جسمی مشابهی نسبت به مردان داشتند ولی استراحتشان کمتر بود.

** اطلاعاتی که مبادله می شد
در این اتاق کسی به خاطرخبر سر دیگری را زیر آب نمی کرد. خبری اگر بود تبادل می شد. بخصوص رسانه های اصلی و قدیمی همکاری بهتری داشتند.
یکی دیگر از اطلاعاتی که در این اتاق رد و بدل می شد مربوط به کرایه اتاق در هتل های مختلف بود. اکثر خبرنگاران ایرانی چون انتهای مذاکرات مشخص نبود ناچار با هتل تسویه می کردند. منتظر می ماندند پایان مذاکرات را بدانند اما دیپلمات ها داخل جلسه بودند و اطلاعاتی به بیرون درز نمی کرد. ساعت رزرو اتاق هم نامحدود نبود. با شک و تردید برای یک شب اتاق می گرفتند و صبح تسویه می کردند. فردای آن روز آش همان آش و کاسه همان کاسه.
بعضی از خبرنگاران طی هشت روز چهار بار جا عوض کردند. خستگی کار یک طرف و حمل وسایل از این هتل به هتل دیگر یک طرف. مترو و تاکسی هم همیشه در دسترس نبود و البته خیابان های لوزان هم پرفراز و نشیب.

** خستگی شیرین
وقتی که زیاد کار می کنید کمتر متوجه می شوید که جسمتان فرسوده شده. خستگی موقعی به سراغ شما می آید که می نشینید. خستگی کار در لوزان هم موقعی به سراغ خبرنگاران آمد که در صندلی هواپیما نشستند. با این حال آخرین خبری که مخابره کرده بودند کامشان را شیرین کرده بود. آن سخت های به این شیرینی می ارزید.

از : کتایون لامع زاده / ایرنا

کدخبر: ۲۳۹۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر