کلاسیک ببینیم:درباره فیلم سینمایی مزاحم (راجر کورمن-۱۹۶۲)
روزنامه هفتصبح ، سینا بحیرایی| تبارشناسی نژادپرستی در سینمای آمریکا
***
۱) فیلم «مزاحم» را راجر کورمن در سال ۱۹۶۲ اکران کرد، البته با کلی مصیبت! «مزاحم» در اصل اقتباسی از رمانی به همین نام به قلم چارلز بومانت است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد(فیلمنامه را هم خود بومانت نوشت). کورمن که حقوق ساخت فیلم را به دست آورده بود، همهجا به دنبال سرمایهگذار میگشت، اما به علت موضوع فیلمنامه که درباره نژادپرستی بود، کسی تمایلی به همکاری نداشت. درنهایت با کمی سرمایه از شرکت فیلمسازی پتی و کمی هزینه از جیب خودش و برادرش، کورمن موفق شد فیلم را بسازد. البته او بعدا اعلام کرد که این فیلم را برای دل خودش ساخته و بیشتر پیام آن برایش مهم بوده تا سودی که از آن به دست میآید.
۲) داستان «مزاحم» حول حکم جنجالی «براون در برابر هیات آموزش» میچرخد. حکمی که باعث غیرقانونیشدن جداسازی دانشآموزان در مدارس شد و بعد از تایید این حکم، همه دانشآموزان سفیدپوست و سیاهپوست باید کنار هم تحصیل میکردند. حال در اوایل دهه ۱۹۶۰، شخصی به نام آدام کریمر، وارد شهر کوچک ککستن میشود تا مردم را علیه این قانون بشوراند و دوباره مدارس را کاملا «سفید» کند. تعصب و قدرت رهبری او مردم را پشت سر خود میکشاند و البته منجر به اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی میشود، اتفاقاتی که حتی خود کریمر هم تصور وقوع آنها را نمیکند.
۳) با تماشای «مزاحم» میتوان متوجه شد، چرا تبعیض نژادی برای سیاهپوستان آمریکا اینقدر مهم است و چرا با چنین کینه و نفرتی به آن نگاه میکنند و درمورد آن هیچ شوخی ندارند؟ چرا کشتهشدن یک سیاهپوست نوجوان میتواند باعث شکلگیری یک جنبش همگانی و فراگیر مثل «جان سیاهپوستان مهم است» شود؟ چرا سیاهپوستان آمریکایی معتقدند تبعیض نژادی در این کشور هنوز وجود دارد و تنها به شکلی متفاوت خود را نشان میدهد؟ فیلم «مزاحم» ما را به قلب آن دوران میبرد، به اوج مبارزات سیاهپوستان برای حقوق خود و تعصب کورکورانه سفیدپوستان برای حفظ وضع موجود. جماعتی که در فیلم با آنها سروکار داریم واقعا سیاهپوستان را پایینتر از خود میدانند، خود را الماسی دستنیافتنی میدانند که باید جایگاهی بالاتر از بقیه نژادها داشته باشد. و با وجود اتفاقاتی که در چندسال اخیر در آمریکا رخ داده، بهنظر میرسد همچنان آن تفکر در میان بخشی از مردم این کشور وجود دارد.
۴) نکته جالب دیگر این است که تا زمانی که کریمر وارد شهر نشده است، مردم قانون عدم جداسازی را پذیرفتهاند و حال از سر اجبار یا تسلیم، تصمیم گرفتهاند با آن کنار بیایند. اما کریمر است که با سخنرانیهای خود باعث میشود این آتش زیر خاکستر سرباز کند و زبانه بکشد. چنینچیزی را در چندسال اخیر با رئیسجمهورشدن دونالد ترامپ دوباره تجربه کردیم. با به قدرترسیدن او، به یکباره آمریکا با موجی از نژادپرستی و افراطیگری و کشتوکشتار مواجه شد. افراطی که تابهحال زیر سایه قانون خاموش مانده بود و حال با ظهور یک آدام کریمر تازه، فرصتی برای بروز پیدا کرد. نکته قابل توجه این است که شاید همچون آدام کریمر فیلم، ترامپ هم واقعا بهدنبال چنین افراط و جنونی نبوده و افراطیگریها به حدی رسیده است که اوضاع حتی از کنترل او هم خارج شده است. همین باعث میشود که سیاهپوستان آمریکا نژادپرستی را همچنان یک معضل جدی در این کشور بدانند که بهطور کلی از بین نرفته، بلکه تنها خاموش مانده است. آیا این مسئله را میتوان به جاهای دیگر تعمیم داد؟ آیا میتوان گفت برای مثال فاشیسم در آلمان کامل از بین نرفته و اگر فرصتی برای خودنمایی داشته باشد، دوباره با همان شدت ظهور میکند؟ یا برای گروههای تروریستی ایدئولوژیک میتوان پایانی تصور کرد؟
۵) در این سالها که فیلمهای مرتبط با نژادپرستی زیادی شدهاند، تماشای فیلمی کلاسیک مثل «مزاحم» تجربهای متفاوت خواهد بود. برخلاف فیلمهای امروزی که آخرین آثار بهجا مانده از تبعیض نژادی وحشتناک چنددهه پیش را نشان میدهند و میخواهند ثابت کنند که هنوز ردپایی از آن دوران شوم بهجا مانده است و کشور هنوز آنچنان که باید متحول نشده، «مزاحم» ما را به اصل ماجرا میبرد، ریشه این مشکلات را نشان میدهد و ثابت میکند که برای ایجاد تغییراتی گسترده در این حوزه، باید به قبلتر از اینها بازگردیم.
۶) «مزاحم» که با کلی دردسر ساخته شده بود، در گیشه هم به فروش چندانی نرسید. این برای فیلمسازی مثل راجر کورمن که تمام آثار قبلیاش پرفروش و موفق بودند، خبر چندان خوشی نبود. جالب این است که کورمن در اظهار نظری جالب بازی بد ویلیام شاتنر(بازیگر نقش آدام کریمر) را عامل اصلی شکست فیلم میدانست! شاتنر بعدا به شوخی گفت که در اکران مجدد فیلم روی این دیالوگ «از سرتاپایت متنفرم» خیلی تاکید شده است و احتمالا کورمن با اشاره به او اینقدر روی این دیالوگ تاکید کرده است! به طور کلی این جمله از فیلم بسیار معروف شد و بارها مورد توجه قرار گرفت.
۷) از دیگر نکات جالب فیلم «مزاحم» این است که نویسندگان و فیلمنامهنویسهای مطرحی مثل چارلز بومانت، جورج کلیتون جانسون و ویلیام اف. نولان در نقشهای فرعی آن بازی میکنند. «مزاحم» تنها فیلمی بود که این سهنفر در آن بازی میکردند. جالب این است که خود ویلیام شاتنر هم چندسال بعد دست به قلم شد و به دنیای ادبیات روی آورد.