حق با طناز طباطبایی است / اختصاصی هفت صبح
کمال بردبار / بازیگر «خشم و هیاهو» علنا بر برتری بازی خود به دیگر همتایان سینماییاش تاکید میکند
حق با اوست. طناز طباطبایی را میگویم که بازی متفاوت و سختش در «خشم و هیاهو» در همهمه تحسینهای یکپارچه فیلم «ابد و یک روز» و حاشیههای خبری پررنگ «بادیگارد» از چشمها دور ماند. حتی در جشنواره فجر بازی او به نفع بازی خوب پریناز ایزدیار «در ابد و یک روز» نادیده گرفته شد. فراز و فرودهای احساسی و سخت طباطبایی و بازی کاملا متفاوتش در دو روایت فیلم «خشم و هیاهو» کار او را بیش از پیش سخت ساخته بود و این بازیگر ۳۴ ساله با مهارتی شگفتانگیز از پسشان برآمده بود. نقشی که او بازی کرد شاید آرزوی هر بازیگری بود. نقشی آنقدر سخت و پر از زیر و بمهای احساسی. این که در یک روایت تو زنی اغواگر و خانهخرابکن باشی و در روایتی دیگر زنی که مورد سواستفاده مردانه قرار گرفته است. آن هم درحالیکه سایه کاراکتر شهلا جاهد را بر بالای سر خود داشته باشی. اما در ایران از این خبرها نیست. چنین بازیهای سختی نادیده گرفته میشوند و نوسانهای ملایمتر بازیگری مورد توجه ویژه قرار میگیرند. پس بیسبب نیست که کار سترگ طناز طباطبایی را نمیبینند و جایزه را به پریناز ایزدیار میدهند که با توافق عمومی بیشتری روبهروست. نقشی که با مجموعهای از لبخندهای ملیح و بغضهای ملایم هاشور خوردهاند. حالا طناز طباطبایی دو سرباخت شده است. هم بازی زیبایش را داوران ندیدند هم خود فیلم در زیر آوار «بادیگارد» و «ابد و یک روز» و «۵۰ کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» ویران شد. این از بدشانسی اوست که دریافت دقیقش از نقش با بیاحتیاطی و اشتباه فاحش کارگردان و بازیگر مرد در ترسیم نقش مقابلش از دست رفت. میل بیمهار نوید محمدزاده به تبدیل هر کاراکتری به شخصیتی نابهنجار یعنی کاری که او در باوراندن آن به تماشاگر مهارت بسزایی دارد و عدم کنترل هومن سیدی موجب شد که قدرتنمایی سینمایی طناز طباطبایی همچون فریادی در خلا باشد. شخصیت روبهرویش آنقدر ناچیز و پلشت به نمایش در میآید که تماشاگر نمیتواند پیچیدگیهای شخصیتی کاراکتر طباطبایی را درک و هضم کند و ترجیح میدهد شانهای بالا بیندازد و ناراضی از سالن سینما بیرون بیاید. برای همین است که طناز طباطبایی خود مجبور شده است این شکست احساسی و حرفهای را شخصا ترمیم کند. پس نومیدانه ابایی ندارد از این که با کلماتی مودبانه برتری بازی خود به پریناز ایزدیار را متذکر شود و این که چه کار سختی پیش روی او بوده است…
در سال ۱۳۶۸ به هنگام اکران همزمان فیلمهایی مثل «مادر»، «هامون»،«دندان مار» و «مهاجر»،کسی متوجه زیبایی بازی گلچهره سجادیه نشد. سحر «هامون» و دنیای آرمانی «مهاجر» و افسون «سنتی» مادر همه را مست کرده بود تا آنجا که بازی مرحوم رقیه چهرهآزاد را همه دیدند اما بازی گلچهره سجادیه از نظرها پنهان ماند.حالا کیست که بازی سجادیه در «دندان مار» و در نقش زیور را به عنوان یکی از اوجهای بازیگری سینمای ایران در نظر نگیرد؟
طناز طباطبایی هم باید خشم و سرخوردگی خود را فرو بخورد و از این شکست ناجوانمردانه درس بگیرد. معیارهای داوری در مورد بازیگران در سینمای ایران همچنان نامشخص، گنگ و عوامپسندانه است…